صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

وضع معلمین تهران

تاریخ سند: 17 اسفند 1346


وضع معلمین تهران


متن سند:

از :20/ ﻫ ن به : 322 شماره :ـ 40095 /20ﻫ 5 مدارس تهران بطورکلی آرام و کلاس‌های درس دایر و آموزگاران و دبیران مشغول کار کردن می‌باشند و شدت عمل پلیس و همکاری بعضی از کارکنان وزارت آموزش و پرورش مخصوصاً سازمان بازرسی کل در برقراری نظم مدارس بسیار موثر بوده است از مجموعه بررسی‌هائی که پیرامون تحریکات در مدارس بعمل آمده این نتیجه بدست آمده که سه دسته در ایجاد جنجال در فرهنگ نقش اساسی داشته‌اند.
1 1ـ دانشجویان دانشگاه که تحت تاثیر بعضی از استادان خود قرار دارند و گروهی از آنها ضمن تحصیل در دانشگاه آموزگار مدارس نیز می باشند.
2ـ طرفداران محمد درخشش2که عده آنها بسیار کم و افراد زیر رهبری آنها را به عهده داشته‌اند.
در ناحیه یک فرهنگی: دوامی ـ قاسمی ـ نباتی.
در ناحیه 3 فرهنگی رهبر[ی] نیکوکار ـ بختیار ـ گوشه دار.
در ناحیه چهار فرهنگی: دکتر مقدسی ـ صالحی - جعفری .
در ناحیه 5 ـ شریعت زاده در ناحیه 6 سرمدی ـ شرافت در ناحیه 7 ـ حمداله طالبی پرویز درخشانی ـ در ناحیه 8 ـ قاسم لاری پور ـ راکعی ـ در ناحیه 9 ـ قاسم دانیالی ـ خاتمی ـ ناحیه دهم ـ روحی ـ خضرائی ناحیه یازدهم ـ بابائی ـ عباسی ـ ابراهیمی.
دسته سوم ـ ناراضی های حزب ایران نوین3 که در داخل حزب تاکنون به نظریات آنها توجهی نشده و در گوشه و کنار نقش تشویق کننده را عهده‌دار بوده‌اند البته این عده در چند روز اخیر که خسروانی4 در جلسه عمومی مسئولان حوزه‌ها را گفته است ( ما در گذشته دچار اشتباهاتی چه در جریان انتخابات مجلس شورای ملی و چه در عدم بررسی به درخواست افراد در حوزه‌ها شده‌ایم و به زودی با تشکیل جلساتی عمومی به انتقاد هم مسلکان دقیقاً رسیدگی خواهیم نمود) تا درجه‌ای تغییر روش داده و از تحریک غیرمستقیم در فرهنگ دست برداشته‌اند.
گذشته از سه دسته فوق مسئولان اداره کل آموزش و پرورش استان مرکز و روسای ادارات نواحی تهران نیز در ماجرای اجتماع معلمین نقش تماشاچی را داشتند و بی تفاوت بودن آنها بر گستاخی محرکین افزوده بود ولی تغییر مدیر کل استان تهران و تغییر روش بقیه مسئولان وزارتخانه و استان در سرکوبی عناصر اخلالگر و شکست اعتصاب موثر بوده و محیط کلیه مدارس را خیلی زود به حال عادی برگردانید دادن یک رتبه ترفیع و افزایش حقوق معلمان پیمانی و گروه کثیری را کاملاً خوشحال و نسبت به دولت خوش بین نموده است و اگر وحدت نظر فعلی مسئولان فرهنگ حفظ شود امکان تحریک در مدارس بطورکلی ازبین رفته است .
ج .
آموزگار رونوشت برابر اصل است 19 /1 /1347

توضیحات سند:

1 .
در گزارش دیگری که دارای تاریخ 16 بهمن 1346 می باشد، آمده است: «روز چهارشنبه، عده ای درحدود 600 نفر از فرهنگیان، در وزارت آموزش و پرورش جمع شده بودند و وقتی که وزیر به وزارتخانه آمد، موجبات ناراحتی او را فراهم نموده و به قرار اطلاع به او اهانت هم کرده بودند...
.
.
مدت هاست که معلمین جمع می شوند.
آن روز از هر ناحیه، عده‌ای انتخاب شده اند که مرتب با وزارت آموزش و پرورش درتماس باشند.
سرتیپی، رئیس دفتر خانم پارسای گفته است که محرک فرهنگیان، خود فرهنگی‌ها هستند ...
.
در هرصورت اوضاعی که اکنون در وزارت آموزش و پرورش جریان دارد، حکایت از عدم سازش و توافق مسئولان می کند و درچنین شرایطی، اجتماع معلمین پیچیده است.
» ر .
ک : فرخ رو پارسای به روایت اسناد ساواک .
ص76 2 .
محمد درخشش در سال 1294 ش.
در تهران متولد شد.
تحصیلات خود را در دانشسرای عالی تهران، در رشته‌ی تاریخ و جغرافیا به اتمام رساند.
مهم‌ترین شغل اجرایی درخشش پیش از وزارت، بازرسی عالی وزارتی و ریاست اداره‌ی اعزام محصل بود.
محمّد درخشش، در دوره‌ی هجدهم، وکیل مجلس شد.
در این دوره، با خواندن لایحه‌ی خلیل ملکی علیه قرارداد کنسرسیوم نفت ـ که امینی عاقد آن بود ـ یکی از طولانی ترین نطق‌های مجلس را در مخالفت با قرارداد، ایراد کرد که به علّت طولانی شدن نطق، نورالدّین امامی، معاون مجلس توانست نطق وی را با وعده یک کراوات «سولکا» خاتمه بخشد (کراوات سولکا، نوعی کراوات فرانسوی بود که استفاده از آن، نشان اشرافیت و تفاخر بود.) محمّد درخشش ـ که قبل از آذر سال 1325، در «اتّحادیه معلّمان» وابسته به حزب توده فعّالیت می کرد ـ دبیر معمولی بود و به علّت اظهار علاقه‌ی زیاد به حزب توده، به عنوان رئیس هیأت مدیره‌ی اتّحادیه انتخاب شد و بعد از آذر 1325 و دستگیری جمعی از اعضای اتّحادیه، وی، آن را به نیرویی مستقل و تحت اختیار خود تبدیل کرد.
درخشش، باشگاه معلّمان را تأسیس و با گردآوردن معلّمان در یک تشکّل، روزنامه‌ی «مهرگان» را به نام ارگان این گروه منتشر ساخت.
محمّد درخشش، از دوستان نزدیک علی امینی و سیّد جعفر بهبهانی بود و با به راه انداختن اعتصاب گسترده‌ی معلّمان کرمانشاه، زمینه ساز سقوط دولت جعفر شریف امامی و روی کار آمدن امینی شد.
به پاس نقش های پشت پرده اش، امینی، او را به وزارت فرهنگ منصوب کرد.
اما درخشش ـ که رئیس جامعه‌ی معلّمان بود ـ در طی دوران ریاستش، نه تنها اقدامی برای بهبود وضعیت معلّمان نکرد (البته به استثنای نتایج اعتصابات) بلکه از آن، به منزله‌ی آلتی برای پیشبرد مقاصد سیاسی خود استفاده می کرد.
محمّد درخشش، از جمله افرادی بود که ارتباط مستحکمی با دستگاه سیاست خارجی آمریکا داشت و به صورت مشاور و عامل سیاست های آمریکا در ایران عمل می‌کرد.
درخشش، در جریان انقلاب اسلامی، به صورت یکی از عوامل ایجاد انحراف و همچنین، راهنمای آمریکایی ها عمل می کرد و تلاش وسیعی جهت زدودن گرایش های سیاسی ـ اسلامی به عمل آورد.
وی به این اعتقاد که دولتی که بر مبنای قرآن بنا شده باشد، در حقیقت جز عقبگرد چیزی نیست و اصولاً تعلیم و تربیت درست را به مردم ایران نخواهد داد، به آمریکایی ها توصیه می کرد که در جریان درگیری انقلاب، باید درگیری بین امام خمینی(ره) و ارتش ادامه یابد.
وی حتّی به پل کانسلر، مشاور سیاسی سفارت آمریکا، پیشنهاد کرد که به منظور راهنمایی بیشتر، مذاکرات نزدیکی با افراد میانه رو مذهبی مانند بازرگان داشته باشند.
افرادی مانند مقدّم مراغه ای و درخشش، منابع اطلاعاتی خوبی برای سفارت بودند.
هدف نهایی او (درخشش)، برقراری جامعه ای دمکراتیک خالی از عقاید خشک مذهبی بود.
و در روشی تاکتیکی، عقیده داشت که هیچ راهی جز هماهنگی با نیروهای امام خمینی نیست.
بنابراین امیدوار بود که می تواند در هر دولت مذهبی ای نفوذ کند.
آمادگی وی جهت دنبال کردن خط میانه ای بود که بتواند کشور را از جهت گیری‌های افراطی نجات دهد.
در آستانه‌ی پیروزی انقلاب اسلامی، درخشش به خارج از کشور گریخت و خبر مرگ وی در سال 1384 ش در آمریکا اعلام شد.
بخشی از اسناد وابستگی های محمد درخشش به بیگانگان در اسناد لانه‌ی جاسوسی مجلدات : 6 و 27 آمده است.
3 .
در اواخر آذرماه سال 1342ش حسنعلی منصور که از حمایت آمریکایی‌ها برخوردار بود، برپایه‌ی کانون مترقی، تشکیل حزب جدیدی به نام ایران نوین را اعلام و عده ای از مقامات دولتی و نمایندگان مجلس را به عنوان اعضای حزب معرفی کرد.
قائم مقام حزب امیرعباس هویدا بود که در آن موقع، عضو هیأت مدیره‌ی شرکت نفت بود و بعداً جای خود را به عطاءالله خسروانی داد و اکثریت نمایندگان مجلس نیز با اشاره شاه به این حزب پیوستند.
این حزب که به کانون قدرت در کشور تبدیل شده بود، پس از نخست وزیری حسنعلی منصور در سراسر کشور توسعه یافت و تا زمان تشکیل حزب رستاخیز ادامه‌ی حیات داد.
4 .
عطاءاللّه خسروانی، فرزند محمدهاشم (شهاب) در سال 1298 ﻫ ش به دنیا آمد، پس از اتمام تحصیلات و اخذ دیپلم متوسطه از کالج البرز تهران در رشته های زبان و حقوق در دانشسرای عالی و دانشکده‌ی حقوق به تحصیل پرداخت و سپس برای ادامه‌ی تحصیلات به فرانسه رفت و در آنجا موفق به اخذ دانشنامه در رشته‌ی علوم اجتماعی شد.
وی از مهره های قدیمی وابسته به بریتانیا و دربار بود که در سال 1322 به همراه برادرش (خسرو خسروانی) نشریه‌ی افکار ایران را منتشر می کرد.
خسروانی در دولت منوچهر اقبال معاون وزیر کار در امور پارلمانی و در سال 1340 به همراه دوستان قدیمی خود در دبیرستان «ایرانشهر» (حسنعلی منصور، جمشید آموزگار و...) در نقش «نخبگان» آمریکایی ظاهر گردید و در دولت های امینی، علم و منصور وزارت کار را به دست گرفت.
در پی ترور منصور و همزمان با انتصاب امیر عباس هویدا به صدارت، در اسفند 1343 محمدرضا پهلوی، خسروانی را به دبیر کلی «حزب ایران نوین» گمارد و این امر از آغاز، نارضایی جواد منصور، دکتر حسن زاهدی و دیگر بنیانگذاران «کانون مترقی» را برانگیخت.
خسروانی علاوه بر دبیر کلی «حزب حاکم» در دولت هویدا وزارت کار و سپس وزارت کشور (1347) را به عهده داشت.
خسروانی که طبق ارزیابی ساواک، فردی «عوامفریب و حرّاف» محسوب می شد، تصور می کرد که به سادگی خواهد توانست رقیب بی صلاحیت خود را کنار زده و به ریاست دولت برسد، از این رو در سال 1345 از طریق برادرش خسرو خسروانی، سفیر ایران در واشنگتن، به ایجاد ارتباطاتی با برخی از مقامات آمریکایی دست زد.
«تحقیقات غیر محسوس» ...
تا سال 1348 ادامه یافت و شاه که اقدامات جاه طلبانه‌ی خسروانی را خطرناک تلقی می نمود، وی را از وزارت کشور و دبیرکلی حزب ایران نوین برکنار کرد و بدینسان یکی از فعال ترین رقبای هویدا برای همیشه از صحنه‌ی سیاست خارج شد.

منبع:

کتاب شهید سید محمد جواد شرافت به روایت اسناد ساواک صفحه 4


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.