صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن سند:

13 ج 1 تصدق حضور مبارکت گردم در 4 ماه جاری عریضه عرض شد و شرح بیمارستان و آمدن دخترها به تهران را نوشتم و مژده آزادی احمد را این مرتبه عرض می کنم همان روز تلگراف شد سه شنبه 8 جاری صبح ساعت نه وارد منزل شد از همان ساعت آقایان دوستان به دیدن آمدن منزل خانم جانم و چون مشتاق ملاقات زیاد داشت و چهارشنبه منزل خانم جانم تنگ بوده و ما هم از عهده پذیرایی بر نمی آمدیم روز پنجشنبه منزل آقاجانم جلوس کردند به گفته آقای صانعی تمام آقایان تهران از ایشان دیدن کردند به گفته آقاجانم دویست نفر بیشتر آمدن و شب جمعه رفت دیدن آقای منتظری در حضرت عبدالعظیم و بعد رفت قم فعلاً قم است فریده و فهیمه هم مسافرتشان بواسطه احمد طولانی شد امروز رفتند قم من هم جای خالی آنها را به نوشتن نامه برای شما پر می کنم حال خودم قدری بهتر شده به دستور بیمارستان شوروی باقی هستم هفته یک مرتبه می روم تازه دستور عکس برداری از معده داده دعا کنید نتیجه بگیرم بیایم آخر این ماه در صدد آمدن می افتم بفرموده خودتان تا هوا گرم است ماندم.
هوا اینجا هنوز خیلی گرم است بخصوص روزها آقاجانم و خانم جانم و آقارضا خدمت شما عرض سلام می رسانند آقا شهاب خیال دارد برود قم بماند و در تهران چون داماد شما است مسجد نمی گذارند داشته باشد گویا امرش نمی گذرد و خیلی تنها و بیکار است روحا گرفته و کسل است از تنهایی فعلاً چند روز رفته قم شاید خانه اش را مستأجر دارد جوابش کند صدیقه با بچه هایش سلامت عرض دست بوسی دارند قابل عرض چیزی ندارم.
سلامتی شما را از خداوند متعال مسئلت می نمایم امید است به شما هم بد نگذرد به حاج آقا مصطفی سلام برسانید معصومه خانم چند روز بیشتر نماند و رفت قم حالش با بچه هایش بحمداللّه خوب است و گذرنامه شان را داده به مهدی و او داده به کسی درست کردند از حاج شیخ هیچ خبری ندارم سراغ ما نیامده.
زیاده قربانت قدسی

منبع:

کتاب حجت‌الاسلام حاج سید احمد خمینی به روایت اسناد ساواک صفحه 87

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.