صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

سى‌ام تیر ماه 1357، مصادف با روز ولادت حضرت حجه‌ابن‌الحسن العسکرى (عج) بود.

سى‌ام تیر ماه 1357، مصادف با روز ولادت حضرت حجه‌ابن‌الحسن العسکرى (عج) بود.


متن سند:

سى‌ام تیر ماه 1357، مصادف با روز ولادت حضرت حجه‌ابن‌الحسن العسکرى (عج) بود.
حضرت امام خمینى (ره) در پیامى درباره برپایى جشن‌هاى مبارک شعبانیه در شرایط روز فرمودند:
«ما که هنوز مادرهاى داغدار جوانانمان سیاهپوشند، ما که هنوز شاهد صدمات جانکاه شاه به اسلام بزرگ و کشور اسلامى هستیم، جشنى نداریم. ما که در هر فرصت مدارس و مساجد و دانشگاههایمان مورد هجوم مأمورین شاه است، چطور ممکن است، چراغانى کنیم!؟»
حضرت امام (ره) در پایان این پیام با توجه به ادامه اجتماعات و مخالفت‌ها با رژیم پهلوى، اطمینان دادند که:
«ملت پیروز است.»
در این شرایط، شعرى سروده شد که عنوان آن:
«به مناسبت زادروز مظهر قیام (ع) و سالروز قیام سى‌ام تیر» بود.
برداشتن دکتر محمد مصدق از نخست‌وزیرى و جایگزینى قوام‌السلطنه، مرم را به خیابان‌ها کشاند و مصدق که در این زمان حمایت آیت‌اللّه‌ کاشانى را نیز داشت، با قیام مردم که در سى‌ام تیر ماه به خون کشیده شد، مجددا فرمان نخست‌وزیرى گرفت.
این شعر از تهران به آدرس مدرسه عالى قم، براى دکتر کاتبى ارسال شد که به دست ساواک رسید.

مژده آورد پیک حق از راه
که ظفر مى‌رسد به حزب‌اللّه‌
ملتى چونکه رو به حق آورد
فتح و نصرت رسد از آن درگاه
جنبش خلق، واژگون سازد
کاخ ظلم و فساد، خواه، نخواه
وعده صبح از این جهت دادست
رهبر ما، خمینى آگاه
انتظار فرج چو شدت یافت
فرج از غیب، مى‌رسد ناگاه
شعله انتظار، اوج گرفت
خشم ریزد ز تیرهاى نگاه
سایه ظلم پهلوى بنگر
بر سر خلق بى‌سلاح و پناه
از جنایات شاه خودکامه
سرنوشت وطن شدست تباه
رهنمون شد به چنگ استعمار
رهبر ملک، چون شد این روباه
بخت دهقان پاکدل، یکسر
ز انقلاب سپید گشت سیاه
از ده آواره کرد، کودک ده
دختر پاک ده شده گمراه
نان ندارد ده ار نیاید گاه
گندم از ده هزا فرسخ، راه
لعن و دشنام، از زمین روید
عوض سبزه و درخت و گیاه
نام صنعت، نهاده بر مونتاژ
وین غلط، نشر داده در افواه
ارتش ما، اسیر دشمن ساخت
بفکندست در محاق، این ماه
خم شده پیش دشمن خونخوار
پشت مردان سرفراز سپاه
وارث کاوه و ابومسلم
در اسارت، چو یوسف اندر چاه
قد برافراشت غول استبداد
قتلگه ساخته ز دانشگاه
ادعاهاى پوچ شاهانه
سهم ما شد ز پیشرفت و رفاه
بس کنم گفته، چون تو خود دانى
زین نَمَط، بس نظایر و اشباه
بلکه هر ذره شاهدست و گواه
که خیانت بود، رویه شاه
کاسه صبر خلق، لبریز است
دل ز نفرین، پر است و سینه ز آه
در ره حق، قیام باید کرد
پاى تا کى، به بند این بدخواه
جان فشاندن، چه سخت، آسانست
بسکه این زندگى شده جانکاه
نور اسلام، تیرگى ببرد
سر ز قاف قیام زد هرگاه
جز خدا، پادشه، نباید داشت
وحده لا اله الا اللّه‌

منبع:

کتاب فریاد هنر صفحه 197



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.