صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

جناب آقاى علم وزیر محترم دربار شاهنشاهى

تاریخ سند: 15 شهریور 1346


جناب آقاى علم وزیر محترم دربار شاهنشاهى


متن سند:

شماره : 4017 تاریخ :15 /6 /46
جناب آقاى علم وزیر محترم دربار شاهنشاهى

حسب‌الامر مبارک علیاحضرت فرح پهلوى1 شهبانوى ایران خواهشمند است مقرر فرمائید صورت قطعى هیئت امناء سازمان جشن هنر شیراز را تهیه و ارسال دارند که براى آنان دستخط صادر گردد.
پیشکار علیاحضرت فرح پهلوى شهبانوى ایران. فضل‌اللّه‌ نبیل

توضیحات سند:

1ـ فرح پهلوى : فرح در سال 1317 در یک خانواده متوسط، از یک پدر آذربایجانى و مادر گیلانى در بخارست پایتخت رومانى بدنیا آمد. پدر فرح، سهراب دیبا افسر ارتش بود که هنگام تولد فرح براى انجام مأموریتى در رومانى، که در آن زمان رژیم سلطنتى داشت، بسر مى‌برد. فرح در کودکى پدر را از دست داد و با مادرش راهى تهران شد. در تهران تحت سرپرستى مادر و با مراقبت و حمایت دائیش بزرگ شد. تحصیلات خود را در تهران ابتدا در مدرسه ایتالیاییها (مدرسه خواهران کاتولیک) و سپس مدرسه ژاندارک و دبیرستان رازى به انجام رساند و براى ادامه تحصیل به فرانسه اعزام در رشته معمارى مشغول تحصیل شد. ضمن تحصیل، با گروههاى دانشجویان ایرانى مقیم فرانسه، که در آن زمان گرایشهاى چپى داشتند محشور گردید. پسر دایى او رضا قطبى هم در میان این دانشجویان بود که با روابط نزدیک بین آن دو بالطبع در گرایش و کشش او به-سمت این فعالیتها بى‌تأثیر نبود. فرح هنگام تحصیل در پاریس، از نظر تأمین هزینه تحصیل و اقامت خود در پاریس در مضیقه بود و تحت تأثیر شرایط محیط زندگى خود و رواج افکار و عقاید کمونیستى در فرانسه آن روز گرایش‌هاى چپى پیدا کرد، به طورى که احسان طبرى از رهبران حزب توده بعدها در کتاب «کژراهه» خود نوشت، در حوزه‌هاى حزب توده در پاریس نیز حضورى یافت. دوستان او نیز همه گرایش‌هاى چپى داشتند و پسر دایى فرح، رضا قطبى، که او هم در پاریس تحصیل مى‌کرد و به گروههاى چپ پیوسته بود. فرح اولین ملاقات خود را با شاه در یک مجلس پذیرایى که از طرف سفارت ایران در پاریس ترتیب داده شده بود خوب به خاطر مى‌آورد... دو ماه بعد از این ملاقات فرح براى گذراندن-تعطیلات تابستانى به تهران آمد و عمویش اسفندیار دیبا که در آن موقع در دربار کار مى‌کرد، او را براى گرفتن یک بورس تحصیلى به اردشیر زاهدى معرفى کرد. اردشیر زاهدى که در آن موقع داماد شاه بود، دفترى در دربار داشت و ضمن سایر کارها به امور دانشجویان ایرانى در خارج هم رسیدگى مى‌کرد. اردشیر زاهدى از قیافه و هیکل متناسب و طرز صحبت این دختر خیلى خوشش آمد و او را براى همسرى شاه مناسب تشخیص داد. فرداى همان روز شهناز دختر شاه و همسر اردشیر زاهدى هم فرح را دید و پسندید و تمام داستان از همین جا آغاز شد و طى یک ضیافتى که شهناز و اردشیر برپا کردند وسیله‌اى بدست آمد تا با هم بیشتر آشنا شوند و با یکدیگر به گفتگو پرداختند... و مراسم ازدواج بعد از ظهر روز دوشنبه 29 آذر ماه 1338 برگزار و در همان شب مجلس شام و ضیافت باشکوهى در کاخ گلستان منعقد گردید. فرح بعد از مرگ شاه هرگز درباره میزان ثروت و ارثیه‌اى که به او رسید سخنى بر زبان نیاورد ولى با کمترین تخمین، دارایى او به صدها میلیون دلار بالغ مى‌شود. وى در یک خانه-مجلل در شرق آمریکا زندگى مى‌کند و ویلایى نیز در جنوب فرانسه دارد ولى غالبا در آمریکا زندگى مى‌کند و سالى یکى دو بار هم براى گردش و تفریح و خرید به فرانسه مى‌آید پسر کوچک فرح علیرضا و دخترانش فرحناز و لیلا با او زندگى مى‌کنند، ولى با پسر بزرگش رفت و آمد زیادى ندارد.
ر ک : طلوعى، محمود، از طاوس تا فرح، ص 349 ـ 356 و 424.
ـ طلوعى، محمود، پدر و پسر، ص 668 و 702 و 716 ـ 796.


منبع:

کتاب جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک صفحه 33

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.