صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

خلاصه مکالمات تلفنی منزل آقای خادمی از ساعت 800، روز 21/4/37 الی ساعت 800، روز 22/4/37 به شرح زیر به استحضار می رسد

تاریخ سند: 21 تیر 1357


خلاصه مکالمات تلفنی منزل آقای خادمی از ساعت 800، روز 21/4/37 الی ساعت 800، روز 22/4/37 به شرح زیر به استحضار می رسد


متن سند:

گوینده آقای خادمی به آقای تابش: تلفن بکند اگر آمد بروید پیشش و خبرش را به من بدهید این زنها کم کم حوصله شان سررفته و فشار به ما می آورند.
آقای تابش: اینها بد طوری گیر کردند همان فرمایش آقای میلانی است.
آقای خادمی: من هم بد طوری گیر کردم گوینده دختر آقا: زنها هنوز هستند؟ چکار می کنند؟ همسر آقا: بله هستند، یک خانمی با آنها صحبت کرد و گفت اگر شما راه زینب را در پیش گرفتید بایستی مستقیم بروید و این طرف و آن طرف نروید چون زینب از سر زندگی، شوهر و فرزند گذشت.
آقای گلپایگانی توسط آقای مقتدائی1 نامه ای برای آقا دادند و نوشتند ما حاضر به هر گونه همکاری هستیم و هر کاری از دست ما ساخته بشود انجام می دهیم و آقا هم نامه ای به تابش دادند تا ببرد پیش رئیس شهربانی که تکلیف آنها را معلوم کند.
دختر آقا: معلوم است اگر اینها بخواهند این طرف و آن طرف بروند ممکن است آنها را دستگیر کنند؛ اینها که حرف بدی نمی زنند، می گویند بچه های ما را اذیت نکنید، نمی گویند که آنها را مرخصی نمایند.
مرد ناشناسی با یکی از خانمهای خانواده زندانیان صحبت می کند و می پرسد: غذا می خورید برایتان بیاورم او جواب می دهد: ما اعتصاب غذا کردیم و غذا نمی خوریم، همان طوری که بچه های ما مدت 18 روز غذا نخوردند؛ ما به خاطر غذا خوردن اینجا نیامده ایم، هدفی داریم، چون به کارمان رسیدگی نمی کنند اعتصاب غذا می کنیم و همسر آقا با آنها صحبت می کند ولی حاضر به خوردن غذا نمی شوند و موکول می شود به آمدن آقا از مسجد.
آقای خادمی از تابش سؤال می کند: چکار کردی رفتی پیش ایشان (منظور رئیس شهربانی) تابش جواب می دهد: ساعت 1030 وقت دادند چون کمیسیونی با حضور تیمسار تقوی و رئیس ژاندارمری داشتند، خلاصه بعد از اینکه کمسیون تمام شد با او ملاقات کردم و حدود دو ساعت طول کشید و چند مورد را قبول کردند.
ساعت 5 /5 می آیم حضوری صحبت می کنم.
مرد ناشناسی به آقای خادمی می گوید: توسط آقای تابش مطالبی عرض شد حضورتان انشاءاللّه اقدام بفرمایید و شل و ول نشوید بعضی می آیند با شما صحبت می کنند.
همسر آقا به دخترش می گوید: حاج آقا با زنها صحبت کردند گفتند اعتصاب غذا حرام است و آنها غذا خوردند.
با تقدیم احترام شجاعی 22 /4 /37

توضیحات سند:

1ـ حجه الاسلام مرتضی مقتدائی در 13 رجب سال 1314 ه.
ش در خانواده ای روحانی در اصفهان متولد شد.
پس از گذراندن تحصیلات ابتدائی وارد حوزه علمیه اصفهان شد و از اساتید بزرگی نظیر مرحوم حاج شیخ محمد حسن نجف آبادی، احمد فیاض و سید حسین خادمی بهره برد و در سال 1338 برای ادامه تحصیل راهی حوزه علمیه قم شد و در درس آیات عظام بروجردی، علامه طباطبایی، گلپایگانی، اراکی و حضرت امام(ره) شرکت نمود و ضمن تحصیل، به تدریس در حوزه می پرداخت و به عضویت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درآمد.
آیت الله مقتدائی از سال 1358 در تشکیلات قضائی مشغول بکار گردید.
در زمان اصلاح قانون اساسی به عضویت شورای بازنگری قانون اساسی درآمد و سپس به عنوان رئیس دیوان عالی کشور منصوب گردید.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، کتاب 2 صفحه 521


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.