صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: آیت‌الله میلانی ـ منع استعمال دخانیات

تاریخ سند: 8 آذر 1343


موضوع: آیت‌الله میلانی ـ منع استعمال دخانیات


متن سند:

شماره: 11774 /9 ﻫ تاریخ:8 /9 /1343
موضوع: آیت‌الله میلانی ـ منع استعمال دخانیات

در تاریخ 8 /9 /43 ساعت 18:20 در شبستان گلپایگانی در مسجد گوهرشاد عده‌ای از طلبه‌های مدرسه نواب گرد آقای اعتمادالاسلام بختیاری جمع آمده و از ایشان راجع به مسائل گرانی پرسش‌هایی نمودند. ایشان در ضمن گفتگو چنین اظهار داشتند تا چند روز دیگر احتمال می‌رود از طرف آقای میلانی برای کلیه مسلمانان ایران اعلامیه صادر شود مبنی بر اینکه از استعمال هر‌گونه دخانیات خودداری کنند؛ این را یک امر واجب و ضروری می‌دانند. طلبه‌ای به نام اسدی پرسید برای چه؟ آقای بختیاری در جواب گفتند علت این امر واضح است؛ این خود یک نوع مبارزه با دولت و استعمار محسوب می‌شود. در چندین سال پیش در زمانی که ایران را استعمار انگلیسی فراگرفته بود، مرحوم سید جمال الدین چنین امری را به‌عنوان اینکه «استعمال دخانیات حرام است» رایج کرده2 و حالا هم بدین‌گونه بایستی با استعمارگران به مبارزه برخاست3.

گیرندگان: تیمسار ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور (اداره کل سوم ـ 321)
یک نسخه پرونده بختیاری، یکی میلانی ضمیمه شود.

توضیحات سند:

1. این مطلب اشاره به ماجرای تحریم تنباکو دارد. ناصرالدین شاه قاجار در سومین سفرش به اروپا، در 24 فروردین 1268ش. از راه روسیه به انگلستان رفت و چون در اثر ولخرجی‌های زیاد و عیاشی‌ها، پولش تمام شد امتیازی را در زمینه کشت، توزیع و فروش توتون و تنباکو به یک نفر انگلیسی به نام ماژور تالبوت داد. مذاکره در شهر «براتین» شروع شد؛ در این مذاکره اعتمادالسطنه و تالبوت به توافق رسیدند و وقتی شاه به براتین آمد، تالبوت توانست با دادن رشوه‌هایی به درباریان از جمله امین السلطان، نظر موافق شاه را به دادن انحصار دخانیات، در مقابل دریافت 25 هزار لیره جلب کند. بعد از برگشتن شاه به ایران، تالبوت نیز برای شروع کار به ایران آمد. طبق قرارداد یاد شده، کمپانی رژی باید سالانه 15 هزار لیره به صندوق دولت ایران واریز می‌کرد و در عوض کشت و فروش توتون و تنباکو را در انحصار خود می‌گرفت.
بعد از امضای قرارداد و ورود کارکنان شرکت انگلیسی به ایران، سید جمال‌الدین اسدآبادی به پیشنهاد سید علی‌اکبر فال اسیری که در تبعید بود، نامه‌ای به آیت‌الله میرزای شیرازی نوشت و او را از پیامدهای سنگین این قرارداد و باز شدن پای استعمار به داخل ایران آگاه کرد و بیان نمود که میرزای شیرازی به خاطر موقعیت خاص خود، مسئولیت سنگینی را برعهده‌ دارد.
سید جمال‌الدین نامه‌هایی نیز به علمای داخل کشور نوشت که این نامه‌ها بیانگر درک عمیق او از وضعیت ایران و مردم آن زمان بود. بعد از وصول نامه، میرزای شیرازی در تاریخ 19 ذی‌الحجه 1308ق. (مطابق با 3 مرداد 1270، 17 ماه پس از امضای قرارداد با کمپانی رژی) به‌وسیله کامران میرزا نایب‌السلطنه، تلگرافی را به نزد شاه فرستاد و گفت کسانی را که تبعید کرده به کشور بازگرداند و در مورد قرارداد، مخالفت خود را ابراز کند. وقتی این تلگراف به دست شاه رسید اعتنا نکرد و فقط خود شاه، امین السلطان و چند نفر دیگر از این تلگراف باخبر شدند.
پس از آنکه پاسخی از سوی ناصرالدین شاه به آیت‌الله میرزای شیرازی داده نشد، در تهران، حکم تحریم تنباکو از طرف ایشان به این شرح صادر گردید:
«بسم الله الرحمن الرحیم ـ الیوم استعمال توتون و تنباکو بأیِ نحوٍ کان در حکم محاربه با امام زمان عجل‌الله تعالی فرجه است.»
پس از صدور این فتوا، در شهر ولوله‌ای می‌افتد و هرکس که سواد دارد، از روی آن نسخه‌ای بر می‌دارد. قلیانها شکسته می‌شود و مردم از کشیدن توتون و تنباکو دست می‌کشند و تمام مغازه‌های فروش توتون و تنباکو را می‌بندند و با شرکت رژی نیز معامله نمی‌کنند. این جریان ادامه می‌یابد تا اینکه در تاریخ سوم دی 1270 اعلانی در کوچه و بازار زده می‌شود که «برحسب حکم جناب حجت‌الاسلام و المسلمین آقای میرزای شیرازی، اگر تا 48 ساعت دیگر امتیاز دخانیات لغو نشود یوم دوشنبه آتیه جهاد است. مردم! مهیا شوید.»
رئیس کمپانی رژی به پیش امین السلطان می‌رود و از او می‌خواهد که علما را راضی کند و حتی تقاضای تبعید میرزا حسن آشتیانی، مجتهد اول در پایتخت و نماینده میرزای شیرازی، از تهران را می‌نماید. امین السلطان این موضوع را به شاه می‌رساند و پس از اصرار زیاد امین السلطان، شاه می‌پذیرد و طی نامه‌ای به میرزای آشتیانی این چنین می‌نویسد: «یا بمان و به بالای منبر برو و قلیان بکش و یا از تهران خارج شو.»
میرزای آشتیانی یک شب مهلت می‌گیرد که وسایل سفرش را آماده کند. در بامداد روز 13 دی 1270 میرزای آشتیانی قصد خروج از تهران می‌کند که مردم به خیابانها می‌ریزند و درحالی‌که کفن پوشیده بودند، با شعار «یا غریب الغرباء، می‌رود سرور ما» به سوی خانه میرزا حرکت می‌کنند. پس از این ماجرا، شاه شخصی را به پیش میرزای آشتیانی می‌فرستد که منظور شما چیست؟ میرزا در جواب می‌گوید: «تنها مقصود ما لغو امتیاز انحصار دخانیات اعم از داخله و خارجه و کوتاه کردن دست خارجی‌هاست و هیچ تقاضای دیگری نداریم.» ناصرالدین شاه در جواب به امین السلطان می‌نویسد: «نایب‌السلطنه! امتیاز داخله را که برداشته بودیم، حال امتیاز از خارجه را هم برداشتیم و مردم مجبور در کشیدن قلیان نیستند تا حکم از جانب میرزای شیرازی برسد.» فرمان در میان مردم پخش می‌شود اما تأثیری در آنها نمی‌کند. علما برای اینکه بفهمند حکم تحریم هنوز سرجایش هست یا نه، به میرزای شیرازی در سامراء تلگراف می‌زنند. میرزا در جواب می‌گوید: «در سر جایش هست تا موقعی که دستخط آشتیانی مبنی بر حقیقت داشتن لغو امتیاز بیاید.» در همین زمان اعلامیه‌ای دائر بر لغو امتیاز تنباکو منتشر می‌شود. علما دوباره از میرزای شیرازی می‌خواهند که آیا حکم سرجایش هست یا نه؟ که میرزا این حکم را صادر می‌کند: «حکم تحریم لغو شد.»
به دنبال صدور حکم آیت‌الله میرزای شیرازی در پنجم بهمن 1270، مطابق با 25 جمادی‌الثانی 1309، اعلامیه‌ای منتشر شد که مردم می‌توانند با آسایش خاطر قلیان، چپق و سیگار بکشند. سرانجام امتیاز تنباکو لغو و از طرف کمپانی 500 هزار لیره غرامت تعیین شد. (چگونه میرزای شیرازی حکم به تحریم تنباکو داد، پایگاه اینترنتی تابناک) اهمیت این اتفاق تاریخی ازآنجایی است که این حرکت آغازگر یک مبارزه مردمی به رهبری علمای دینی علیه استعمار و سلطه بود و الهام‌بخش بسیاری از اعتراضات و جنبش‌های مردمی و دینی پس از خود شد. (رجوع کنید به کتاب «نهضت سید جمال‌الدین حسینی»، صدر واثقی، تهران، شرکت سهامی انتشار)
2. در اصل: برخواست

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 04 صفحه 417

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.