صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : دکتر محمد مفتح (واعظ)

تاریخ سند: 13 دی 1345


موضوع : دکتر محمد مفتح (واعظ)


متن سند:

از : ه به : 316 شماره : 3589/ ه الف ـ ساعت 30:13 روز 9 /10 /45 محمد مفتح در مسجد جامع منبر رفت و مواردی به شرح زیر در منبر خود عنوان کرد: 1ـ در مورد منتسکیو و کتاب روح القوانین او و در گفتار منتسکیو درباره اسلام و پیغمبر اسلام 2ـ درباره کتاب غرب زدگی و توضیحی نسبت به مطالب کتاب و این که دستگاه دستور داد این کتاب را از بین مردم جمع کنند سپس اظهار داشت شخصی به نام افشین مقالاتی در مجله فردوسی علیه کتاب غرب زدگی نوشت و چون مطالب ناروائی درباره اسلام و اعراب در این مقالات می نوشت عده ای از مردم دیندار و متعصب تهران اعتراض کردند تا مجبور شدند از این رسوائی جلوگیری نمودند آنگاه نامبرده دنباله اظهارات خود اضافه کرد مدتی قبل شخصی در یک برنامه مذهبی رادیویی یک مسئله دینی از گوینده رادیو سؤال می کند باین ترتیب که آن شخص می گوید اگر مسلمانی ندانسته از ظرف و دست یک نفر یهودی آب بنوشد و سپس متوجه یهودی بودن طرف بشود تکلیف چیست لذا گوینده رادیو در جواب می گوید چون یهودی هم ایرانی و برادر ما می باشد اشکالی ندارد.
سپس محمد مفتح خطاب به مردم با صدای بلند اظهار داشت این حرف حساب شد که گوینده رادیو یک فرد لامذهب باید جواب مسئله دینی را بگوید ما می ترسیم یک موقع هم امام جماعت و واعظ مسلمین یک فرد اروپائی باشد و یک وزارت مرجعیت هم درست کنند و فتوی بدهند.
ب ـ ساعت 30:13 روز10 /10 /45محمد مفتح در مسجد جامع کرمان منبررفت و مطالبی به شرح زیر اظهار داشت: 1ـ خواندن بعضی از نامه هایی که برای او نوشته بودند و اشکالاتی که بدین اسلام گرفته بودند.
2ـ بحث درباره اختلاف عقاید و افکار و این که مردم دارای روحیات مختلف می باشند و علت اختلاف که یکی محیط و دیگری توارث است لذا باید محیط را خوب نگاه داشت و نگذاریم خارجیها در محیط ما دخالت کنند و محیط جوانان ما را فاسد نمایند و اعتراض به مردم که شما می گویید در آمریکا و اروپا دزدی و جنایت وجود ندارد و حال آنکه چنین نیست آنگاه شروع کرد به انتقاد از آمریکا و فرانسه و انگلستان و موقعی که درباره انگلستان صحبت می کرد گفت (ارباب کهنه دیروز و شاید امروز) و در ساعت 1500 به منبر خود خاتمه داد.
پ ـ در ساعت 15:14 روز11 /10 /45محمد مفتح در مسجد جامع کرمان منبر رفت و مواردی به شرح زیر در منبر خود عنوان نمود/: 1ـ درباره فضایل حضرت علی علیه السلام و تقسیم فضایل آن حضرت بر شجاعت و سخاوت و آزادی و مساوات سپس اظهار داشت چون شجاعت و سخاوت مورد احتیاج ما نیست می پردازیم به حریت و آزادی زیرا آن حضرت همیشه داد از آزادی و مساوات می زد و اشاره کرد به ملل مغرب زمین که هر یک سنگ آزادی و مساوات را به سینه می زنند و حال آنکه هیچ آزادی و مساواتی در آنجا نیست بلکه آزادی و مساوات در دین اسلام است و بس.
نامبرده در آخر منبر خود گفت در این مملکت هم آزادی نیست ولی آزادی مذهب ـ آزادی زنان و آزادی مجلات فاسد هست اما آزادی سیاسی نیست اگر کسی حرف بزند به یک سناتور به یک وزیر برمی خورد و انسان را بدون چون و چرا می گیرند و به قصر و قزل قلعه1 می فرستند آیا این معنی آزادی است؟ نه بخدا واللّه ضمنا در خلال صحبتهای خود گفت در حدود ده سال قبل یک نویسنده (بدون ذکر نام) درباره آزادی مذهب و مجلات کتابهای زشت و ناروائی نوشت ولی هیچکس از او جلوگیری نکرد.
2ـ تعریف و تشویق از شیخ محمد مصطفوی کرمانی و کتاب او به نام اسلام پیشرو نهضتها و در ساعت 45:15 که از منبر پایین می آمد تذکر داد که روز 21 ماه رمضان مردم پول همراه می آورند برای تعمیر حوضخانه مسجد جامع.
ت ـ در ساعت 45:13 روز 12 /10 /45 محمد مفتح در مسجد جامع کرمان منبر رفت و مطالبی به شرح زیر در منبر خود اظهار داشت: 1ـ سخنانی درباره شیعه و سنی و تشریح اختلاف شیعه و سنی از نظر خلافت و بعد از پیغمبر اسلام.
2ـ انتقاد از یهود بر این که چندی پیش فلسطین را تصرف نمودند و دشمن مسلمانان هستند و اکنون نیز در صدد می باشند که ممالک دیگر اسلامی یعنی عراق ـ حجاز ـ اردن و ایران را تصرف کنند ولی مسلمانان یعنی شیعه و سنی باید دست به دست هم داده و در مقابل یهود که یک دشمن قوی می باشد مبارزه کنند و خلاصه نگذاریم دین و استقلال ما را بگیرند سپس در این مورد اضافه کرد که آیت الله بروجردی تا زنده بود همیشه داد می زد که سنی و شیعه باید متحد باشند تا بتوانند در مقابل یهود مقاومت کنند نامبرده در ساعت 15:15 به منبر خود خاتمه داد.
ث ـ در ساعت 1400 روز 13 /10 /45 محمد مفتح در مسجد جامع منبر رفت و مواردی به شرح زیر در منبر خود بیان داشت: 1ـ دنباله سخنان روزهای قبل خود مطالبی درباره فضایل حضرت امیر و فرق شیعه و سنی اظهار داشت و آنگاه اضافه نمود هرگونه کتاب و مجله ای بر علیه شیعه نوشته شود جلوگیری نمی شود اما اگر یک کتاب بر له شیعه نوشته شود جلوگیری می کنند و سپس اشاره کرد به کتاب اسلام و زمامداران خودسر که در جلسه اسلام شناسی در قم نوشته شده ولی از انتشار آن جلوگیری کردند و از بین مردم جمع آوری نمودند.
2ـ درباره مجلس شورای ملی ایران و این که در دو سال قبل 15 نفر نماینده در مجلس پیدا شدند و لایحه چهل ماده ای تسلیم مجلس کردند که زن باید در ارث مساوی مرد باشدـ طلاق باید به دست زن باشدـ زن باید آزاد باشد و امثال آن که البته من نمی خواهم از ادب خارج شوم ولی نمی دانم چه بگویم که چه رسوائی ببار آوردند تا این که حوزه علمیه قم و مردم تهران و تمام مردم ایران بسر و صدا درآمدند که آخر ما مسلمانیم که کشور ما شیعه است چطور می شود چنین لایحه ای تسلیم مجلس بشود ما جلوگیری خواهیم کرد آنگاه نامبرده اظهار داشت برابر اصل دوم متمم قانون اساسی ایران لایحه ای که مخالف قرآن و دین اسلام است نباید در مجلس تصویب شود و تشخیص این که چنین لایحه ای مخالف قرآن هست یا نیست با علماء و مراجع تقلید است نه با مجله زن روز و ابراهیم مهدوی، سپس اضافه کرد ای مردم شما نمی دانید در قم چه غوغائی به پا شد حتی یک روز عصر پس از نماز حضرت آیت الله العظمی خمینی (در این موقع مردم شروع کردند به فرستادن صلوات) ...
از طلاب پخش کردند و آقای خمینی و آقای گلپایگانی و علمای دیگر به رؤسای ادارات دولتی تلفن کردند این چه قانونی است تا این که رئیس دولت به مجلس رفت و گفت چون این قانون مخالف اسلام است نباید اجرا شود.
3ـ خطاب به کرمانیها که ای کرمانیها شما نباید اینقدر بی خیال باشید پپسی کولا نخورید به سینما نروید و تحریکاتی در این زمینه.
4ـ تعریف از کتاب در پیرامون مسیحیت به قلم محمد جواد حجتی کرمانی و کتاب اسلام پیشرو نهضتها به قلم محمد مصطفوی کرمانی و خرید دو کتاب مزبور.
صوفی ملاحظات : نظریه رئیس ساواک ـ با رئیس شهربانی مذاکره شده که در این باره اقدامات لازم انجام و تذکرات ضروری به واعظ مزبور داده شود که از ادامه این قبیل مباحث خودداری کند.
آقای ازغندی طی گزارش اقدام نمائید اقدامات انجام شده ساواک محل و پخش درج فرمایید.
آقای صابری بهره برداری فرمایید.
17 /10 توجه شود.
م ـ ف 96

توضیحات سند:

1ـ صادق هدایت فرزند رضاقلی خان هدایت مازندرانی در سال 1903 در تهران متولد شد.
پس از تحصیل در تهران به فرانسه رفت و درس را نیمه تمام رها و به ادبیات روی آورد.
به زبانهای فرانسه پهلوی، عربی آشنا بود.
مدتی به هندوستان رفت تا پیروان تاریخ ایران قبل از اسلامی تحقیق کند.
وی پس از بازگشت به ایران، محیط را مناسب کار و روحیات خود نیافت لذا سفری به فرانسه نمود.
روح ناآرام، یأس سیاسی از جو دهه ی 1320 یأس فلسفی در اثر مطالعات پراکنده و نداشتن یک خط مشی مشخص وی را هر روز مضطرب تر می نمود.
کتاب «بوف کور» در حقیقت ترسیم چهره یک انسان مأیوس است که تمام جهان را «سیاه» و «تاریک» می بیند.
تشتت فکری سیاسی و شخصیت هدایت را در اندیشه و عمل نامتعادل نمود.
خاصه دوران دیکتاتوری رضاخان که هرگونه حرکت فکر را مسدود می نمود.
باعث شد که ادیب معاصر در هاله ای از غم و تنهایی قرار گیرد.
رانده شدن از سوی خانواده بر این یأس و ناامیدی افزود.
نهایتا در فروردین 1330 (19 آپریل 1915) در فرانسه دست به خودکشی زد.
از آثار وی : فتنه مغول، مجموعه داستانها، خام خواری، بوف کور، تاریخ ادبیات ایران، عباس مهرین 1ـ قصر و قزل قلعه دو زندان اصلی تهران در زمان رژیم شاه بودند که در اواخر آن رژیم زندان اوین نیز ایجاد گردید پس از پیروزی انقلاب اسلامی زندان قزل قلعه تخریب و بجای آن پارک و مرکز خرید ساخته شد و زندان قصر نیز در آینده نزدیک تخریب و به مکان عمومی تبدیل خواهد شد.

منبع:

کتاب شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح به روایت اسناد ساواک صفحه 103


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.