صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

به عرض برسانم

به عرض برسانم


متن سند:

به عرض برسانم
در ساعت 9: روز جاری با تیمسار ریاست معتمدی فرماندار نظامی‌قزوین تماس گرفتم و ایشان مطالب زیر را درباره وقایع اخیر قزوین اظهار نمود:
چهارشنبه عصر مردم پس از آتش‌زدن اماکن عمومی‌به وسیله گروه‌های خرابکار 2 نفری در تمام سطح شهر توسط هنگ ژاندارمری 3 نفر از خرابکاران کشته شدند پس از این واقعه تلاش نمودم از سوءاستفاده مردم از نظر کشته‌شدگان نفرات مذکور جلوگیری نمایم تمام شب را تا صبح با مشورت با روحانیون [و] بعضی معلمین و دیگران پرداختم ولی بالاخره دو روحانی خائن افراطی که به دستور خمینی و رابطی به نام موسوی علی‌رغم اینکه خانواده مقتولین قادر به تشیع[تشییع] جنازه نبودند مردم را بدون جنازه در خیابان‌ها به راه انداخته و اگر مقابله می‌شد بیشتر از هزار نفر کشته می‌شدند. صبح پنج‌شنبه مراسم تدفین و تشیع[تشییع] جنازه محدود در شاهزاده حسن انجام شد تا ساعت 1: پنجشنبه گروه‌های خرابکار متخصص که از زنجان تهران و قم آمده‌ بودند به کمک معلمین، روحانیون منحرف و پزشکان خود را سازمان دادند از ساعت 11:شهر به یک پارچه آتش مبدل گردید و بعدازظهر پنجشنبه کلیه خیابان‌‌های اصلی و در هر بیست متر راه‌بندان به وسیله وسائل بانک‌ها و غیره ایجاد کردند و اغلب موسسات دولتی را به آتش کشیدند و تقریباً 95% از کلیه بانک‌ها و چندین اداره دولتی و موسسات و خانه‌های مردم را آتش زدند
خانه‌های درجه داران را تهدید و با اغلب درجه‌داران[که] در پس کوچه‌ها ساکن هستند درگیری ایجاد گردید. تا ساعت 2:3 پنجشنبه نیمه ‌جنوبی شهر قزوین به خصوص در خیابان‌‌ها حتی برای عابرین غیرقابل استفاده بوده است. بنابراین من برای[ناخوانا] اخلالگران و مشاهده میهن‌پرستان اقدام به نظافت خیابان‌‌ها نمودم زیرا ممکن بود مجدداً مکانهای دیگری را تخریب نمایند و سد[و] موانع جدیدی ایجاد نمایند صبح جمعه مجدداً همین حرکات با شدت عمل بیشتر از سوی خرابکاران با تحریک دانش‌آموزان صورت گرفت دستور دادم به منظور جلوگیری از کشتار بیش از اندازه کلیه یگان‌ها در ده پایگاه اطراف شهر جمع شوند این عمل موجب گردید که سربازان و درجه داران تحریک شده حادثه ببار نیاورند روز جمعه کشته نداشتیم ولی روز پنجشنبه 7 کشته و 3 نفر زخمی‌شده‌اند
درجه داران به حدی تحریک شده‌اند که کنترل آنها به سختی مقدور است و تمایل دارند از خانه و کاشانه خود دفاع نمایند تا این ساعت 25 درجه‌دار را با خانواده از شهر تخلیه به پادگان آورده‌ام شب گذشته به منزل ستوان رضازاده حمله کرده‌اند و با تهدید به خفه کردن فرزند خردسال وی و همچنین مضروب کردن ستوان مذکور با چاقو از همسر وی خواسته‌اند که اسلحه او را تحویل بدهند که همسر افسر مذکور ناچاراً این کار را کرده‌ است
ستوان رضازاده تحت عمل جراحی قرار گرفته‌ است
امروز صبح در مراسم صبحگاه افسران و درجه‌داران و افراد را برای انجام مأموریت و حفظ خون‌سردی و داشتن شهامت کامل برای نجات مردم ترغیب نمودم ولی حدود 3 نفر افسر و درجه‌دار بسیار عصبانی تقاضا داشتند از خانه و کاشانه خود دفاع نمایند هم‌اکنون کمیته نجات به سرپرستی معاون لشگر تشکیل داده‌ام و 2 دستگاه خانه‌های سازمانی آبیک و تعداد 4 دستگاه در نقاط مختلف پادگان آماده نموده‌ام و تاکنون 25 خانوار جابجا واحتمالاً امروز می‌توانم تا 5 خانوار دیگر را که در نظر قطعی هستند جابجا نمایم
با روحانیون و پزشکان منحرف بامداد امروز جلسه داشتم و در مسجد جامع کلیه مسئولین جمع و تلاش خواهد شد که خون‌ریزی و نفاق و تحریک به همین‌جا خاتمه پذیرد.
سپهبد خواجه‌نوری




منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان قزوین، کتاب 4 صفحه 415


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.