صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: دکتر علی امینی

تاریخ سند: 16 مهر 1357


موضوع: دکتر علی امینی


متن سند:

از: 20 ﻫ 12 تاریخ:16 /7 /1357
به: 312 شماره: 26019 /20 ﻫ 12
موضوع: دکتر علی امینی

1. مورخه 13 /7 /57 شخص ناشناسی با امینی تماس گرفت و اظهار داشت به دنبال امری که فرمودید با آقای زمانی تلفنی صحبت کردم و منزل آقای دکتر جناب را گرفتم و امروز صبح با ایشان صحبت کردم. البته دکتر جناب در یک سطح بالاتر بوده و به نظر من اگر دکتر جناب به درد بخورد برای آن نظری که شما دارید آقای مصطفی زمانی هم برای معاونش خیلی عالی است و حالا قرار گذاشته‌ام بروم پیش مصطفی زمانی یک چائی بخورم در دفتر بنیاد فرهنگ ایران توی خیابان الیزابت و به نحوی با وی صحبت خواهم کرد و می‌گویم من به دکتر امینی ارادت دارم و اگر علاقمندی یک روزی برویم یک دیداری از ایشان (امینی) بکنیم و با وی قرار می‌گذارم می‌آورم خدمتتان.
امینی سئوال کرد آن یکی (جناب) هم در تهران است؟
ناشناس جواب مثبت داد و گفت اگر لازم باشد تلفن او را در اختیار بگذارم و اضافه نمود حسنی که وی دارد (منظور جناب) این است که با جبهه ملی هم همکاری داشته و آدمی است که از آن طرف هم تأمین می‌شود و تلفن 848146 جناب را به امینی داد و از یکدیگر خداحافظی نمودند.
2. مورخه 14 /7 /57 شخصی به نام اقبال با امینی تماس گرفت و اظهار داشت کار جم روبراه شده و در داخل کابینه هم تغییراتی داده خواهد شد.
3. شخصی به نام هاشمیان با امینی تماس گرفت و اظهار داشت بنده به اتفاق حسن نزیه1 روز چهارشنبه آینده (19 /7 /57) خدمت می‌رسیم.
4. شخصی به نام فاتحی با امینی تماس و پس از احوالپرسی اظهار داشت دو سه نفر از دوستان مطبوعاتی علاقمندند خدمت برسند و امینی شنبه عصر را تعیین نمود.
5. شخص ناشناسی با ودودی از محارم امینی تماس گرفت و اظهار داشت من موضوع را به آقا (امینی) گفتم و به یاسینی هم تلفن کردم و او گفت از من پول خواسته‌اند. (قرار شد موضوع پول توسط ودودی به امینی اطلاع داده شود.)
6. شخصی به نام شهریاری با ودودی تماس گرفت و ودودی به وی گفت کدام شهریاری. ناشناس اظهار داشت من قبلاً فرماندار مسجد سلیمان، قصرشیرین و کردستان بودم و تلفن 849979 را در اختیار گذاشت. ضمناً شخصی به نام پورکاظمی2 (از تجار بازار) با امینی صحبت و از هویدا و جریانات اخیر انتقاد نمود. همچنین افرادی که در تاریخ‌های ‌13و14 /7 /57 با امینی تماس گرفته و تقاضای ملاقات داشته‌اند عبارتند از:
غنی زاده. مهندس سمیعی به اتفاق دکتر قاضی (تلفن سمیعی دفتر 851103 و منزل 686142). مهندس جفرودی3 تلفن 664084 و مهندس اقبال4 (بازداشت بوده و پس از آزادی با امینی تماس گرفته است)
نظریه یکشنبه: صبح روز جمعه 14 /7 /57 احسان نراقی در منزل امینی بود و از آنجا وسیله تلفن با شخصی به نام اردلان در مورد تهیه مقاله‌ای صحبت و آدرس وی را خیابان پهلوی نرسیده به امانیه، کوچه مهناز دست راست پلاک 11 طبقه سوم گرفته که به اتفاق او به ملاقات شخصی بروند. ضمناً در چند روز قبل احسان نراقی با امینی تماس گرفته بود و در مورد شخصی به نام احمد که در زمان ابلاغ نخست‌وزیری امینی استاندار گیلان بوده تحقیق و وانمود می‌کرد که علیاحضرت شهبانو سوابقی از وی خواسته‌اند. امینی در جواب گفت به خاطر دارم به محض دریافت فرمان او را برکنار و خیلی به این و آن متوسل و حتی به پارک (پارک امین الدوله) نزد من آمده بود و به او گفتم برو تا فکری به حالت بکنم. امینی به احسان گفت چنانچه سوابق بیشتری می‌خواهی می‌توانی از علی وثوق دریافت داری و احسان گفت تا آنجا که به خاطر دارم علناً می‌گرفته. لذا پس از تحقیق روشن گردید شخص موصوف احمد علی آبادی5 استاندار سابق گیلان بوده است. ضمناً مذاکرات شخص ناشناس در مورد دکتر جناب و مصطفی زمانی برای ارجاع شغل در کابینه احتمالی امینی می‌باشد.
نظریه سه‌شنبه: نظریه یکشنبه مورد تایید است.
نظریه چهارشنبه: نظریه سه‌شنبه تایید می‌گردد. منظور از جناب، دکتر کمال الدین جناب6 استاد دانشگاه تهران و رئیس سابق دانشکده علوم و قاضی احتمالاً دکتر ابوالفضل قاضی7 استاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران و معاون سابق دانشگاه ملی و وزارت کشور می‌باشد. ضمناً نسخه اول گزارش به حضور تیمسار ریاست ساواک تقدیم شده است.
دایره بررسی. نسخه یکم به عرض رسیده
در کلاسه 47374 شخصی بایگانی شود. علی اصغر خوانساری 7 /10 /57

توضیحات سند:

1. حسن نزیه: فرزند محمدعلی،‌ در سال 1300 ش در تبریز متولد شد. تحصیلات خود را تا لیسانس حقوق ادامه داد. مشاغلی‌ منجمله: رئیس بازرسی‌ سازمان بیمه‌های ‌اجتماعی‌، بازرسی‌ هیئت مدیره سازمان بیمه‌های ‌اجتماعی‌ و رئیس اداره حقوقی‌ آن را عهده‌دار بود.
ساواک در یکی از گزارش‌های ‌خود، پیرامون وی می‌نویسد: «نامبرده از طرفداران آقای‌ دکتر مصدق بوده که در تاریخ 16 /8 /1332 طبق ماده 5 فرمانداری‌ نظامی‌ بازداشت، منزلش مورد بازرسی‌ واقع و هیچ گونه مدرک مضره‌ای به دست نیاورده و متهم مذکور به علت ابتلا به بیماری‌ سل ریوی،‌ ضمن سپردن تعهد کتبی‌ مبنی‌ بر اینکه از حوزه قضائی‌ تهران خارج نشود، آزاد گردیده است. مشارالیه پس از تجدید فعالیت جبهه ملی‌ با سمت عضو شورای‌ مرکزی جبهه مذکور شدیداً فعالیت داشته و از امضاءکنندگان اعلامیه شورا و اعلام جرم علیه انتخابات دوره بیستم مجلس شورای‌ ملی‌ بوده است.»
حسن نزیه در تاریخ 29 /4 /1340با قرار بازپرس نظامی،‌ به اتهام اقدام علیه مصالح مملکت بازداشت شد و تحت تعقیب قرار گرفت و پس از تجدید فعالیت تشکیلات جبهه ملی،‌ به اتفاق برخی‌ از هواداران جبهه مذکور، از جمله مهندس مهدی‌ بازرگان، در تأسیس نهضت آزادی‌ نقش داشت.
با اوج‌گیری انقلاب اسلامی و در ماه‌های ‌پایانی رژیم پهلوی، حسن نزیه با دکتر علی‌ امینی‌ تماس گرفت و جبهه ملی حمایت از نخست‌وزیری‌ او را اعلام کرد.
پس از پیروزی‌ انقلاب اسلامی،‌ در دولت موقت بازرگان، حسن نزیه‌ اولین رئیس شرکت ملی‌ نفت ایران بود؛ که در مدت حضور خود در این سمت، مسئله آفرینی‌های ‌فراوانی داشت.
او که از طرف حزب خلق مسلمان، به عنوان کاندید مجلس خبرگان مطرح حمایت می‌شد، پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا‌‌ و کشف ارتباطات و وابستگی وی با بیگانگان، به خارج کشور گریخت.
حسن نزیه که در فرانسه به فعالیت‌های ‌مخالف نظام اسلامی اشتغال داشت، در شهریورماه سال 1392ش در پاریس از دنیا رفت.
2. حاج علی‌اکبر پورکاظمی: رئیس صنف خرازی و لوکس فروشی تهران و از مرتبطین نزدیک علی امینی بود که در نقش رابط او با برخی از بازاری‌های ‌تهران قرار داشت. علی امینی به روایت اسناد ساواک، ج 2، ص 217.
3. کاظم جفرودی:‌ فرزند تقی،‌ در سال 1293 ش در رشت به دنیا آمد. پدرش دلال بود و در تجارت چوب فعالیت می‌کرد.
مشارالیه از دبیرستان شاهپور رشت دیپلم گرفت و در سال 1311ش با بورس دولتی‌ برای‌ ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در رشته ریاضی‌ و مهندسی‌ ساختمان (راه و پل) تحصیل کرد و پس از شش سال به ایران بازگشت.
در سوابق وی‌ آمده است: «در هنگام تحصیل در پاریس، ضمن پیسی که نوشته بود، گربه فرانسوی‌ را با گربه ایرانی‌ مقایسه کرده که این پیس، در یکی‌ از تأترهای‌ پاریس اجرا شده بوده، به همین علت در موقع مراجعت به ایران دستگیر و مدتی‌ زندانی بود و پس از آزادی،‌ به دستور رضاشاه، با وجود داشتن دکترا در رشته راه و پل، سرباز عادی‌ شد و با همین لباس در دانشکده فنی‌تحصیل می‌کرد.»
کاظم جفرودی‌ که در سال 1320ش با سمت استادیاری‌ به استخدام دانشکده فنی‌ درآمده بود، ضمن عضویت در حزب مردم، در دوره 17 مجلس شورای‌ ملی‌ کاندید شهرستان رشت شد و با حمایت دادور (شهردار رشت) به نمایندگی‌ رسید و پس از آن نیز در دوره‌های ‌18، 19 و 20 نیز، کرسی‌ نمایندگی‌ مجلس را حفظ کرد. او که علاوه بر استادی‌ دانشگاه تهران، در فعالیت‌های ‌مقاطعه کاری‌، ضمن تأسیس شرکت ساختمانی‌ مثلث، با قباد ظفر و صادق صادق، در اغلب مقاطعه کاری‌‌های ‌دولتی شرکت داشت، در دوران نمایندگی‌ مجلس چنین معرفی‌ شد:
«به شهرت علاقمند است. شخصی‌ است باهوش، فعال و رفیق باز، به پول علاقمند است. درب منزل جفرودی‌ همیشه به روی‌ گیلانی‌های ‌مقیم تهران باز است و نامبرده با علاقمندی‌ و دلسوزی‌ کامل نسبت به حل و فصل مشکلات مراجعین اقدام می‌‌نماید.»
مشارالیه در دوره هفدهم مجلس، نطقی‌ علیه انگلستان ایراد کرد و در گزارشی،‌ به عنوان فردی‌ که در نخست‌وزیری‌ حسنعلی‌ منصور نقش مؤثر داشته، معرفی‌ گردید و در سال 1345ش چنین ارزیابی‌ شد: «مهندس جفرودی‌ اصولاً آدم مرموز و بازیگری‌ است. این شخص در سال 1317ش از فرانسه به ایران آمد، به علت داشتن همکاری‌ با یک روزنامه نویس کمونیست فرانسوی‌ و نشر بعضی‌ مطالب ضد ایرانی‌، بخصوص اینکه از راه روسیه و باکو با کشتی‌ وارد بندر پهلوی‌ شده، همان لحظه اول، از طرف شهربانی‌ وقت دستگیر و مدت یکسال و نیم زندانی‌ گردید، لکن سپس، سیاست انگلیسی‌ را پیشه خود کرد و با قوام السلطنه و رشیدیان‌ها وارد همکاری‌ شد و با مرحوم منصور مانند برادر بود و سابقاً شب‌های ‌جمعه در منزل جفرودی‌ واقع در خیابان پهلوی‌ جنب کلانتری‌ یک آقایان: منصور، هویدا، مهندس اصفیا، مهندس شریف امامی‌، مهندس ریاضی‌، مهندس سعید، خسرو هدایت دوره داشته‌اند و چون مشارالیه دارای‌ شغل اداری‌ نمی‌باشد، او را مقاطعه کار و استاد می‌شناسند. آقای‌ جفرودی‌ به علت همکاری‌ با آمریکا‌‌یی‌‌‌‌های ‌مقیم تهران و آمریکا‌‌ و راهنمایی‌های‌منصور و انجام رل واسطه، کمک شایانی‌ به منصور کرده و شاید حق پست نخست‌وزیری‌ به گردنش دارد و هم اکنون نیز با آقای‌ هویدا ارتباط دارد.
کاظم جفرودی‌ که فردی‌ بسیار رفیق باز بود، در سال 1347ش به عنوان سناتور انتصابی‌ به مجلس سنا راه یافت و در همان سال، پس از یک سلسله درگیری‌‌های ‌درون حزبی‌، به عنوان معاون دبیرکل حزب مردم انتخاب شد.
او که دبیر سندیکاهای‌ شرکت‌های ‌ساختمانی‌ تهران نیز بود، پس از تشکیل حزب رستاخیز،‌ به آن حزب پیوست. کاظم جفرودی‌ نیز مانند دیگر حکومتگران ایران، از اعضای‌ شبکه فراماسونری‌ جهانی بود و در لژهای مختلفی از جمله لژ فارابی و لژ امیرکبیر عضویت داشت.
جفرودی در ژوئیه سال 2010م در پاریس از دنیا رفت و در همانجا به خاک سپرده شد.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
اسناد فراماسونری در ایران، جلد 2‌.
4. مهندس محمد اقبال: یکی از افرادی است که در سال پایانی عمر رژیم شاهنشاهی فعالیت‌هایی داشته و ضمن اینکه از افراد مورد اعتماد دکترعلی امینی معرفی شده، در یکی از گزارش‌های ‌ساواک، به این شرح معرفی گردیده است: « مهندس محمد اقبال آرشیتکت بوده که به نشر و توزیع کتاب‌های ‌مضره و نوارهای خمینی و اعلامیه‌های ‌خرابکاران و گروه‌های ‌مخالف مبادرت می‌کند و نیز اخباری تحریک‌آمیز از حوادث ایران در اختیار خبرنگاران خارجی مقیم ایران بخصوص ساجد رضوی تبعه پاکستان (نماینده یونایتدپرس) و آندژوئیلی نماینده رادیو لندن قرار می‌دهد و یک بار در فروردین 37‌‌[1357] به علت اینگونه فعالیت‌ها برای چند روز بازداشت بوده است.»
این اظهار نظر درحالی است که این فرد، در آبان ماه سال 1357ش، که امام خمینی(ره) در پاسخ به سئوال خبرنگار فیگارو، در خصوص تغییر روش مبارزه‌‌ی مسالمت آمیز و انتخاب مبارزه مسلحانه می‌فرماید: « همان طور که دنیا مى‌داند، پیام ما به وسیله سرکوبى که با آن برخورد کرد، درهم شکسته نشده است و این قیام با همان روش ادامه دارد. ولى از من‌ پرسیده‌اند، آیا وقت تغییر روش و روى آوردن به مبارزه مسلحانه براى جواب دادن به کاربرد ارتش توسط دیکتاتورى نرسیده است؟ من گفته‌ام نه. مع ذلک امروز من در این باره از خود سؤال مى‌کنم که نمى‌توان تا بی‌نهایت، سینه‌هاى عریان را جلوى لوله تفنگ قرار داد. تاکنون من رهنمودهاى خود را که مبنى بر مسالمت‌آمیز بودن عملمان بود را تغییر نداده‌ام، ولى شاید مجبور شوم این کار را بکنم.»، در مکالمه‌ای با علی امینی، این فرمایشات امام را «چرت و پرت» می‌خواند.
علی امینی به روایت اسناد ساواک، ج 2، صص 358، 382، 516.
صحیفه امام، ج ‌4، ص 3.
5. احمد علی‌آبادی: فرزند فتح‌الله، در سال 1290 ش در تهران متولد شد. پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه، به استخدام وزارت دارایی در آمد. در سال 11ـ1312 ش از دارالمعلمین عالی لیسانس گرفت. در همین سال به آمریکا رفت و در سال 1316 ش دکترای فلسفه و دو سال بعد، از دانشگاه کلمبیا دکترای حقوق را اخذ کرد. زمانی را به کارآموزی در محاکم دادگستری آمریکا‌‌ گذراند و مدتی در شعبه 42 ناسیونالیستی بانک آمریکا در نیویورک مشغول به کار شد و پس از آن، معاونت رشته تعلیمات عالی و فلسفه را در دارالمعلمین عالی دانشگاه نیویورک به عهده گرفت‌. در 1339 ش به ایران بازگشت و در ابتدا در وزارت فرهنگ مشغول به کار شد. سپس در وزارت دادگستری، رئیس اداره تبلیغات شد. از جمله مشاغل دیگر او عبارت است از: ریاست انتشار مجله ایران‌، بازرسی عالی وزارت آموزش و پرورش‌، مستشاری حقوق شرکت سهامی ایران و انگلیس‌، ریاست تعلیمات عالی و روابط فرهنگ کشورهای خارج. در سال 1339ش، در کابینه جعفر شریف امامی، معاون نخست‌وزیر شد و مدتی هم استاندار گیلان بود.
احمد علی آبادی از اعضای تشکیلات فراماسونری و عضو و دبیر «لژ بزرگ ایران»، لژ خیام و لژ کوروش و لژ وابسته به آمریکا نیز بود.
مشارالیه، علاوه بر تدریس در مراکز آموزش عالی، دارای تألیفاتی نیز می‌باشد: «اصلاح و توسعه تعلیمات عالیه ایران ». «بسط سیاست و مشروطیت در ایران». «حق تعلیم و تربیت»
باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 2، ص 1034.
6. کمال الدین جناب: فرزند میرسیدعلی (صاحب کتاب الاصفهان)، در سال 1287ش در اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی‌‌ و متوسطه را در اصفهان سپری کرد و در سال 1305ش، دیپلم گرفت. یک سال به تدریس پرداخت و سپس به تهران آمد و در دارالمعلمین تهران، در رشته فیزیک ادامه تحصیل داد. پس از آن به سربازی رفت. در سال 1312ش، به فرانسه رفت. مدت کوتاهی در دانشگاه نانسی تحصیل نمود و پس از آن به سوربن رفت و لیسانس شیمی گرفت و سپس راهی آمریکا‌‌ شد و در دانشگاه کالیفرنیا تا مقطع دکترای فیزیک هسته ای، ادامه تحصیل داد. در سال 1316ش، به ایران بازگشت و ضمن تدریس، به پژوهش در فیزیک هسته‌ای پرداخت و زمانی هم رئیس دانشکده علوم بود.
در دوران حکومت مصدق، زمانی که دکتر محمود حسابی وزیر فرهنگ شد، وی را به معاونت خود برگزید. برخی دیگر از فعالیت‌ها و مسئولیت‌های ‌اجرایی او چنین است: « ریاست سازمان تربیت بدنی. عضو مؤثر انجمن‌های ‌علمی و بین‌المللی. عضو انجمن فیزیکدانان آمریکا‌‌. عضو فرهنگستان واژه گزینی. مدیر کل دبیرخانه دانشگاه»
کمال الدین جناب که در جریانات سیاسی کشور، سابقه‌‌ی عضویت در حزب ایران و جبهه ملی را داشت، در سال 1333ش، به علت اعتراضی که به قرارداد کنسرسیوم نفت داشت، مدتی از کار برکنار شد.
ایشان، دارای تألیفاتی نیز می‌باشد که از آن جمله است: « فیزیک جدید. تحقیقات علمی در فیزیک اتمی. مکانیک مایعات. مکانیک نقاط مادی»
دکتر کمال الدین جناب که در سال 1383ش، به عنوان چهره ماندگار فیزیک شناخته شد، در تیرماه سال 1385ش از دنیا رفت.
7. ابوالفضل قاضی شریعت پناهی: فرزند سیدهادی، در سال 1310ش در سمنان به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتی به دانشکده حقوق دانشگاه تهران رفت و لیسانس گرفت و پس از آن راهی سوئیس شد. در دانشگاه ژنو ادامه تحصیل داد و دکترای علوم سیاسی دریافت نمود. پس از بازگشت به ایران، در سازمان برنامه مشغول به کار شد و پس از مدتی، معاون دفتر نیروی انسانی آن سازمان شد. از سال 1345ش، در دانشکده حقوق نیز به تدریس پرداخت و زمانی هم معاونت این دانشکده بود. در 1348ش به وزارت کشور رفت و مدیرکل بودجه و تشکیلات شد.
برخی دیگر از مشاغل وی، معاونت آموزشى دانشگاه ملى (شهید بهشتى) و معاونت اجتماعى وزارت کشور می‌باشد.
دکتر قاضی که مدتی هم در مدرسه ملی اداری پاریس، با استفاده از بورس سازمان ملل تحصیل کرده بود، در اواخر مهرماه 1357 از طرف شریف‌امامى به کابینه دعوت و به وزارت علوم و آموزش عالى منصوب گردید که به علت حمله نظامیان به دانشگاه، در 13 آبان 1357ش، از دولت کناره‌گیری کرد.
مشارالیه دارای تألیفاتی در رشته تخصصی خود می‌باشد که از آن جمله است: «حقوق اساسى. نهادهاى سیاسى و قانون اساسى بهتر.»
ایشان در سال 1376ش در تهران به بیمارى سرطان درگذشت.

منبع:

کتاب احسان نراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 523


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.