صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 23 مهر 1342


متن سند:

اسم و شهرت بازجو: دبیری1 اسم و شهرت متهم: عبدالکریم هاشمی نژاد در تاریخ 23 /7 /42 ساعت 30 /7 از آقای سید عبدالکریم هاشمی نژاد فرزند سید حسن باتهام تحریک مردم بر علیه دولت و ایجاد اغتشاش بازجوئی به عمل آمد.
س ـ مشخصات کامل خود را بیان کنید.
ج ـ اسم سید عبدالکریم شهرت هاشمی نژاد فرزند سید حسن شماره شناسنامه 43 صادره بهشهر متولد 1311 اهل و ساکن دریادل کوچه مسلمان تبعه ایران متأهل دارای اولاد باسواد هاشمی نژاد س ـ آیا ملزم به راستگوئی می شوید.
ج ـ راست گوئی وظیفه حتمی هر مسلمانی است و بنده که بعنوان یک نفر مبلغ مذهبی هستم قطعا این روش را صد در صد رعایت خواهم نمود.
هاشمی نژاد س ـ تاریخچه ای از زندگی خصوصی و دوران طلبه ای خود را بنویسید.
ج ـ بنده از اوائل تحصیل در یک فرسنگی بهشهر که محل تولد حقیر است شروع بتحصیل کردم پس از چهار سال ادامه تحصیل در آنجا به قم جهت ادامه تحصیل هجرت نمودم و تا زمان فوت مرحوم آیۀ اللّه العظمی بروجردی در نزد آن فقید به تحصیلات خود ادامه دادم و پس از فوت معظم له بعلت آنکه از مشهد ازدواج کرده بودم به مشهد هجرت نمودم و در مشهد هم نزد آیه اله حاج شیخ مجتبی قزوینی2 مشغول به تحصیل هستم و البته تا سال گذشته در درس فقه آیه اله میلانی هم شرکت می کردم و در ایام محرم و صفر و ماه رمضان حدود شش سال است که جهت تبلیغ به تهران می روم.
هاشمی نژاد س ـ شما در کدام یک از جمعیتهای مذهبی عضویت دارید.
ج ـ من بطور کلی در هیچ جمعیتی نه سیاسی و نه مذهبی عضویت ندارم هاشمی نژاد س ـ در کدام یک از احزاب عضویت دارید ج ـ در هیج حزبی عضویت ندارم و همکاری هم ندارم.
هاشمی نژاد س ـ آیا تا کنون بازداشت شده اید و به چه علت و چه مدت بازداشت بودید.
ج ـ یکبار در شب 15 خرداد در تهران باتهام انتقادات قانونی 41 روز در زندان بودم و با وجه الضمان /50000 ریال و عدم حق خروج از حوزه قضائی تهران.
هاشمی نژاد س ـ شما موقعیکه از تهران خارج به مقامات قضائی اطلاع دادید.
ج ـ به مقامات قضائی ارتش اطلاع دادم و شماره نامه اش موجود بودکه در کیفم است.
هاشمی نژاد س ـ چه اشخاصی از شما دعوت کردند که در مسجد منبر بروید.
ج ـ عده زیادی از اهالی پائین خیابان.
هاشمی نژاد س ـ اسامی آنها را بیان کنید.
ج ـ از اسامی آنها اطلاع ندارم.
هاشمی نژاد س ـ منزل شما در کجا است ج ـ خیابان دریادل.
هاشمی نژاد س ـ چه کسی به شما گفته است در روی منبر مردم را بر علیه مقامات عالیه دولت تحریک کنید.
ج ـ اما موضوع تحریک بر علیه مقامات دولتی را جدا تکذیب می کنم و بسیار متأسفم که از انتقادات قانونی به تحریک علیه دولت تعبیر گردد و اما علت آنکه بنده انتقادات قانونی می نمودم این است که باستناد گفتار صریح شاهنشاه (چنانکه در منبر هم بهمین گفتار استناد نمودم) مملکت ایران مملکت آزادی و دموکراسی است و انتقاد قانونی از روش دولت لازمه یک کشور دموکراسی و آزاد است چنانکه این روش در تمام کشورهای آزاد جهان معمول است و در این انتقادات اراده و خواست هیچ فردی دخالت نداشت و فقط این موضوع بخاطر یک وظیفه وجدانی بوده است که آنهم به استناد فرموده صریح شخص اول مملکت انجام گردید.
هاشمی نژاد س ـ شما در روز جمعه مورخه 19 /7 /42 ساعت 1830 در مسجد فیل بالای منبر مردم را تحریک نموده اید که باید از حقوق از دست رفته خود دفاع کنید جور و ظلم و فساد دستگاه حاکمه به درجه اعلا رسیده است و سپس به جریان انتخابات اشاره کرده و آن را غیر قانونی اعلام کرده اید.
محرک شما در این بیانات چه کسی بوده است.
ج ـ اما موضوع تحریک مردم که از حقوق از دست رفته خود دفاع نمایند تنها بهمین مقدار بوده است که بنده گفتم شما بنام انکه (باستناد فرموده شاهنشاه) در یک مملکت آزاد و دموکراسی زندگی می کنید می توانید حق قانونی خود را از دولت بخواهید (چنانکه این روش در تمام کشورهای آزاد معمول است) و اضافه نمودم در تمام منابر خود که از هر گونه شورش و تظاهر و بلوا بحکم قطعی وظیفه مذهبی باید خودداری نمائید.
زیرا بلوا و آشوب در یک کشور اسلامی چیزی نیست جز آنکه خون مسلمانها و مال آنان مورد تجاوز قرار گیرد و تجاوز به مال و جان مسلمین خود از گناهان کبیره در اسلام است و قرآن می فرماید انّ اللّه لا یحّب الفساد روی همین اصل نه تنها بنده در اینجا بلکه در ایام محرم در تهران همواره مردم را بنظم و آرامش دعوت می کردم و حتی در این ایام در بیشتر شبها جدا از مردم می خواستم که از دادن شعار خودداری کنند و صورت غیر عادی بمجلس ندهند.
و اما اینکه بنده گفته باشم که جور و فساد دستگاه حاکمه به نهایت رسیده است جدا و تحقیقا تکذیب می نمایم و این اشتباه در گزارش از اینجا ناشی شد که بنده درباره روز ظهور ولی عصر علیه السلام گفتم که بنا بنقل روایات زیاد روزی است که ظلم و جور سراسر عالم را فرا گرفته باشد و اصلاً موضوع صحبت بنده وضع ایران و مردم ایران نبوده است چه رسد به حکومت ایران بلکه بحث بنده درباره فرا گرفتن ظلم و فساد در سراسر عالم بوده است و این تعبیر هر مبلغی که درباره روز ظهور امام زمان علیه السلام صحبت کند بدون استثناء خواهد نمود.
و اما درباره غیر قانونی بودن انتخابات آنهم باین صورت که گزارش داده شده است تکذیب می کنم بلکه سخن اینجانب اینگونه بود که گفتم چون در این انتخابات زنان هم شرکت داشتند و شرکت زنان مستند به تصویبنامه اخیر دولت است و تصویبنامه هم خود به تنهائی جنبه قانونیت ندارد زیرا طبق اصل بیست و هفتم متمم قانونی اساسی قوای کشور سه قسمت است قسمت اول قوه مقننه مملکت که ناشی از شخص اعلیحضرت همایونی و مجلسین و قسمت دوم قوه اجرائیه که منحصر است به دولت و قسمت سوم قوه قضائیه بنابراین چون دولت قوه اجرائیه است نه قوه مقننه از این نظر گفتم که ما راجع به شرکت زنان در انتخابات این انتقاد قانونی را داریم و این سخن بنده عینا مانند همان نامه ای است که دیوان عالی کشور در چندی قبل در پاسخ آقای وزیر دادگستری نوشته اند و در آخر آن نزدیک باین مضمون اضافه کرده که تنها قانونی قابل اجرا است که بتصویب مجلسین و توشیح اعلیحضرت همایونی برسد و بسیار متأسفم که بنده عین گفته دیوانعالی کشور را که بزرگترین مرجع قضائی است بگویم و این گفته هم طبق اصل بیست و هفتم متمم قانون اساسی مملکت باشد و در عین حال این موضوع را برای بنده جرم بشمارند و اما موضوع اینکه در سویس که یک کشور آزادی [است] هنوز زنان حق رأی ندارند این جمله [را] بنده در کتاب ماموریت برای وطنم1 که بقلم شاهنشاه نوشته شده است گرفته ام.
هاشمی نژاد س ـ اظهارات خود را چگونه تأیید می کنید.
ج ـ امضاء می کنم هاشمی نژاد

توضیحات سند:

دکتر روحانی پزشک قانونی که حاکی از پارگی کوچک در قسمت قدامی پرده گوش راست بوده است ده روز طول درمان برای درجه دار یاد شده تعیین گردیده واصل آن عینا به پیوست تقدیم میگردد.
کلانتر بخش 6 سروان صدقیانی ملاحظه شد 27 /7/ 1ـ اسم و شهرت بازجو و متهم در سر برگ سند جابجا نوشته شده است.
2ـ شیخ مجتبی قزوینی خراسانی فرزند حجۀ الاسلام شیخ احمد تنکابنی قزوینی، سوّمین رکن «مکتب تفکیک» در سده چهارم هجری قمری است که در سال 1318 در قزوین تولد یافت و پس از تحصیلات مقدماتی در سنین جوانی به همراه پدر به نجف اشرف مشرف گشت و حدود 7 سال از محضر اساتید بزرگی چون سید محمد کاظم یزدی و میرزا محمد تقی شیرازی کسب فیض کرد.
شیخ سپس به قم آمد و 2 سال از درس خارج حاج شیخ عبدالکریم یزدی مستفیض شد.
آنگاه به مشهد عزیمت کرد و در آن سامان از استادان بزرگی چون حاج میرزا محمد آقا زاده خراسانی، حاج آقا حسین قمی و میرزا مهدی غروی اصفهانی بهره مند گردید.
وی چهل سال در مرکز علمی مشهد به تدریس و تربیت طلّاب اهتمام ورزید.
روش تدریس او در حکمت و فلسفه نشان دهنده تفکر اجتهادی در مقام تعقّل بود.
از جمله آثار مکتوب او «بیان الفرقان» در 5 جلد، رساله ای در معرفۀ النفس و رساله ای در نقد علمی و فلسفی اصول 11 گانه ملاصدرای شیرازی است.
شیخ به امور مسلمین و مسائل اجتماعی آنان توجه بسیار داشت و از صمیم دل از نابسامانیها رنج می برد و شکوه می کرد.
استعمار و استبداد را می شناخت و به مبارزات سیاسی و لزوم آنها اهمیت بسیار می داد و عالمان شجاع را می ستود.
استغراق در عوالم روحی و تعقّل مستمر و تفکّر پیوسته و اذکار و مجاهدات و مشاهدات، هرگز وی را از حضور اجتماعی و انجام تکالیف سیاسی باز نمی داشت.
این عالم رّبانی در سال 1386 هجری قمری در گذشت و در جوار حضرت امام رضا علیه السّلام بخاک سپرده شد.
ر.ک: مجلّه کیهان فرهنگی، ص 5 (مقاله مکتب تفکیک به قلم محمدرضا حکیمی) مجله حوزه، شماره 5، تیرماه 1363، صص 49 ـ 44 1ـ شاه خود را مؤلف سه کتاب مهمّ و بزرگ قلمداد می کرد و معتقد بود رؤسای ملل عقب افتاده بایستی این کتابها را بخوانند و با استفاده از اصول و تئوریهای سیاسی ـ اجتماعی آن ملّتهای خود را به رفاه و پیشرفت برسانند! این کتابها که هر کدام حاصل دوره ای خاص از حکومت شاه بود، عبارت است از مأموریت برای وطنم، انقلاب سفید و به سوی تمدن بزرگ.
ظاهرا نویسنده واقعی کتاب اخیر "شجاع الدین شفا" مسئول امور فرهنگی در زمان رضا شاه و سفیر شاه در لندن بوده است.
ر.ک: کوثر، ج 1، ص 375

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام سید عبدالکریم هاشمی نژاد به روایت اسناد ساواک صفحه 55



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.