صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : خانباباتهرانی و 9 نفر دیگر به علت سوءظن نسبت به فعالیتهای سری و غیره

تاریخ سند: 22 تیر 1343


موضوع : خانباباتهرانی و 9 نفر دیگر به علت سوءظن نسبت به فعالیتهای سری و غیره


متن سند:

بازپرس پرونده ها را پس از ختم بازپرسی اولی (بجز یک فقره ترجمه روزنامه مردم که هنوز انجام نشده است) فرستاده است.
بازپرسی مجدد از شهود مسئله را کاملاً دگرگون ساخته است.
بغیر از قهرمانی کلیه شهود دیگر از اظهارات قبلی خود که به ضرر خودشان بود عدول کرده اند.
حتی یکی از شهود اظهار داشت که شهادت اولیه وی از آن جهت بوده است که یکی از ایرانیهای دیگر که گویا سمت مترجمی دارد (و گویا عضو سازمان امنیت ایران می باشد) ویرا مجبور کرده است آن اظهارات سابق را که به ضررش بوده است بنماید چه بدان وسیله پلیس آلمان را از خویش خشنود خواهد ساخت.
یک شاهد دیگر گفته است که اظهارات سابق را از قهرمانی شنیده و خودش ناظر اعمال نبوده است و سابقا راجع باین موضوع سکوت اختیار کرده بوده است.
تقریبا همه شهود نسبت به قهرمانی نظر خوبی ندارند و می گویند که وی عضو سازمان امنیت ایران می باشد.
پس از این استنطاق مقدماتی نمی شود به متهمین ثابت کرد که موسس یا عضو یک انجمن سری (ماده 128 قانون) می باشند و یا بوده اند و روزنامه مردم را پخش نموده اند1.
از ترجمه روزنامه مردم چنین استنباط می شود که روزنامه تقریبا بدون استثناء راجع به سیاست داخلی ایران صحبت می کند.
مثلاً در شماره مورخ 6 /11 /1962 که موجود است از جمهوری آلمان اسمی برده نشده است فقط موقعی که از ورود ایران به بازار مشترک صحبت می شود اسمی از آلمان نیز ضمنا برده شده است.
بنا بر تصمیمی که در 25 /7 /1963 اتخاذ شده است تصور نمی رود محکومیتی در بین باشد.
تصمیم BCH حکم دادگاه کلن مورخ 25 /6 /1962 را (که فعالیت مشابه دانشجویان ایرانی را نشان می داد) لغو کرده و برای رسیدگی مجدد مسترد داشته است.
من تصمیم دارم درخواست نمایم از تعقیب متهمین صرفنظر شود.

توضیحات سند:

1ـ مهدی خانباباتهرانی در گفتگو با حمید شوکت در خصوص دلائل زندانی شدن خود می گوید : «در نوامبر سال 1962، هنگامی که هنوز دانشجوی رشته حقوق بودم دستگیر شده و تا آوریل سال 1963 در زندان مونیخ بسر بردم.
» بعدها پس از آزادی از زندان به طور اتفاقی اطلاعاتی در این زمینه بدست آوردم.
شبی در کافه شهرزاد مونیخ که پاتوق من و قشقائی بود، جلیل اسفندیاری پدر ثریا پهلوی را دیدم.
او تعریف کرد که وقتی در فرودگاه مونیخ به پیشواز دخترش که از اسپانیا می آمد، رفته بود، علوی کیا که بعدها مسئول ساواک در آلمان بود را ملاقات می کند.
علوی کیا پدر ثریا را که مدتی سفیر ایران در آلمان بود می شناسد و پس از سلام واحوال پرسی به او می گوید عده ای از کمونیست ها که با آلمان شرقی در ارتباط هستند، در صددند دانشجویان را به مخالفت با رژیم برانگیزند و او برای تماس با پلیس مونیخ به آن جا آمده تا زمینه های ایجاد مشکلات برای مخالفین و احیانا دستگیری آنها را بر پایه ماده 128 قانون جزای آلمان که فعالیت علیه قانون اساسی را منع و مورد تعقیب می داند، فراهم آورد.
در همین رابطه و در پی فعالیت های علوی کیا برای سرکوب جنبش دانشجویی بود که پلیس آلمان به منزل من، خسرو قشقایی، فیروز فولادی و کورش لاشایی حمله برد.
در این هجوم پلیس من و خسرو نراقی را که در منزل من بود دستگیر کرد".
(نگاهی از درون به جنبش چپ ایران ـ گفتگو با مهدی خانباباتهرانی ـ حمید شوکت ـ ص 93

منبع:

کتاب چپ در ایران - حزب توده در خارج از کشور به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 156

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.