صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : جلسه انجمن تبلیغات اسلامی زابل

تاریخ سند: 27 دی 1351


موضوع : جلسه انجمن تبلیغات اسلامی زابل


متن سند:

از : 11/ه به : 341 شماره : 13602 /11/ه اولین جلسه انجمن تبلیغات اسلامی زابل به سرپرستی احمد خلیلی در منزل هاشمی واقع در خیابان هیرمند تشکیل گردید افراد شرکت کننده در این جلسه عبارت بودند از محمد فیروزکوهی ـ احمدعلی لطیفی ـ محمدعلی پرنون ـ آبی ـ هاشمی.
در این جلسه پس از قرائت قرآن پیرامون بهائیت1 بحث و گفتگو به عمل آمد آنگاه آقای خلیلی به سؤالات شرکت کنندگان پاسخ داد و پس از آن محمدعلی پرنون درباره حجاب در ایران و احمدعلی لطیفی در زمینه طول عمر امام زمان صحبت کردند.
نظریه شنبه : جلسه دیگر به سرپرستی سید محمدتقی حسینی در منزل عارفی واقع در خیابان رضاشاه کبیر تشکیل می شود که عمومی است ولی در پایان جلسه که شرکت کنندگان متفرق می شوند عده ای محدود (2 یا حداکثر 4 نفر) با سید محمدتقی حسینی به بحث می پردازند این افراد دبیر و کارمند بانک هستند که هنوز شناخته نشده اند.
شرکت در جلسه آنها به علت اینکه شب جمعه تشکیل می شود قدری دچار اشکال شده ولی شناختن افراد آن اشکالی ندارد.
در پایان جلسه بحث آنها در مورد طریقه مدافعه با سازمان می باشد که سید محمدتقی حسینی در این مورد بحث می نمایند.
این افراد همیشه شرکت نمی کنند بلکه برنامه خودشان را تغییر می دهند.
نظریه یکشنبه : صحت خبر مورد تأیید است.
در زمینه نظریه شنبه تحقیقات زیر معمول و نتیجه به عرض خواهد رسید.
1ـ شنبه به چه نحوی از جلسه 2 یا 4 نفری سید محمدتقی حسینی مطلع شده؟ 2ـ از کجا فهمیده آنها دبیر و کارمند بانک می باشند در صورتی که قید نموده شناخته نشده اند؟ 3ـ چه اشکالی از نظر شرکت در جلسه شب جمعه آنان وجود دارد؟ 4ـ از کجا فهمیده بحث آنها در زمینه مدافعه با سازمان می باشد.
تقدیر نظریه چهارشنبه : نظریه تقدیر تأیید می شود.
مهداد

توضیحات سند:

1ـ درخصوص نفوذ بهائیان در ایران ارتشبد فردوست مطالبی بدین شرح اظهار داشته است: یکی دیگر از فرقه هایی که توسط اداره کل سوم ساواک با دقت دنبال می شد، بهائیت بود.
شعبه مربوطه بولتن های نوبه ای تنظیم می کرد که یک نسخه از آن از طریق من (دفتر ویژه اطلاعات) به اطلاع محمدرضا می رسید.
این بولتن مفصل تر از بولتن فراماسونری بود.
اما محمدرضا از تشکیلات بهائیت و بخصوص افراد بهایی در مقامات مهم و حساس مملکتی اطلاع کامل داشت و نسبت به آنها حسن ظن نشان می داد و اصولاً رضاخان با بهائیت روابط حسنه داشت تا حدی که اسداللّه صنیعی را که یک بهایی طراز اول بود، آجودان مخصوص محمدرضا کرد.
صنیعی بعدها بسیار متنفذ شد و در زمان علم و حسنعلی منصور و بخصوص هویدا به وزارت جنگ و وزارت خواربار رسید.
ولی نفوذ اصلی بهائیت در دوران عبدالکریم ایادی بود.
ایادی از خانواده طراز اول بهائیت بود به این دلیل نام فامیل «ایادی» داشت که پدرش از «ایادی در امراللّه » یعنی چند نفر خواص عباس افندی و گویا نویسنده مخصوص او بود.
تنها یک بار موقعیت بهائیت به خطر افتاد و آن زمانی بود که فلسفی (واعظ معروف) حملات شدیدی را علیه بهائیت شروع کرد و محمدرضا برای آرام کردن مردم دستور تخریب حضیره القدس بهائیان در تهران را داد و دستور داد که ایادی مدتی از ایران خارج شود.
به طور کلی در دوران محمدرضا با نفوذ ایادی دربار، بهائیهای ایران بسیار ترقی کردند و ثروتمند شدند و ایادی هر چه از دستش برآمد در کمک به آنها کوتاهی نکرد و آنها هم به نوبه خود در انحطاط اقتصاد مملکت تلاش کردند.
بهائیان بدون اجازه عکا حق ندارند مشاغل سیاسی را بپذیرند و تنها باید تلاش کنند که در فعالیت های تجاری و کشاورزی پیشرفت کنند.
براساس همین اصل روزی از سپهبد صنیعی پرسیدم که چگونه شما شغل سیاسی پذیرفته اید؟ پاسخ داد: «از عکا سؤال شده و اجازه داده اند که در موارد استثنایی و مهم این نوع مشاغل پذیرفته شود.
» در واقع بهائیانی جهانی این تصور را داشت که در این کشور منعی نداشتند.
بهائیهایی که من دیده ام واقعا احساس ایرانیت نداشتند و این کاملاً محسوس بود و طبعا این افراد جاسوس بالفطره بودند.
برای شناسایی بیشتر این گروه مختصری از تاریخچه آن از جلد اول دائره المعارف فارسی مرحوم غلامحسین مصاحب نقل می شود: طریقه جدیدی است که میرزاحسینعلی نوری معروف به بهاءاللّه (متولد 2 محرم 1233 ق.
متوفی ذیقعده 1310 ه ق) بوجود آورد.
این آیین به نام خود او آیین بهایی و به اصطلاح پیروانش «امر بهایی» خوانده می شود.
میرزا حسینعلی نوری هنگام دعوت باب بی آنکه هرگز با او دیدار کرده باشد بدو گروید و بعد از واقعه سوءقصد بابیه نسبت به ناصرالدین شاه به زندان افتاد.
پس از آنکه با کسانش به عراق تبعید شد، یک چند در بغداد بین بابیه به سر برد و سپس کسوت درویشی پوشید و در حدود سلیمانیه و کردستان به سیاحت پرداخت و در مراجعت به بغداد در باغ نجیب پاشا نزدیک بغداد، در پیش عده ای از بابیه دعوی کرد که «موعود» باب و کسی که باب به نام «من یظهره اللّه » ظهور او را پیشگویی نموده است اوست (1280 ه ق) از این جا پیروان او که بهایی و بهائیه خوانده شدند و سایر بابیه که برادرش میرزایحیی صبح ازل خلیفه باب می شمردند، تفرقه پدید آمد و بین دو برادر اختلاف افتاد.
چندی بعد هر دو برادر را از عراق به قسطنطنیه و از آنجا به اروند تبعید نمودند.
چون کار میرزاحسینعلی در بین بابیه رواج بیشتر یافت و اختلاف افزون شد دولت عثمانی میرزاحسینعلی را با پیروانش به قبرس فرستاد.
میرزاحسینعلی در عکا به نشر تعالیم و دعاوی خویش پرداخت و کتاب «اقدس» را که اساس تعالیم اوست در آنجا نوشت.
آثار دیگرش عبارتست از «ایقان»، «هفت وادی»، «کلمات مکنونه»، «کتاب الشیخ» و «ادعیه» نیز مکاتبت او که به نام «الواح» خوانده می شود از جهت اشتمال بر افکار و آراء او اهمیت دارد و غالب این آثار به زبانهای اروپایی نیز ترجمه شده است.
حسینعلی بها، رهبر بهائیان در سال 1312 ه ق درگذشت و پس از او پسرش عباس (عبدالبهاء) بیش از سی سال رهبر بهائیان بود.
عبدالبهاء به دلیل همکاری نزدیک با انگلیسیها به دریافت نشان «سر» نائل آمد.
پس از مرگ او نوه دختریش، شوقی افندی به جانشینی او انتخاب شد.
وی سعی وافری در راه داوم بهائیت داشت و تشکیلاتی نیز به نام «بیت العدل» تأسیس کرد و یک آمریکایی را به نام چارلز میس ریمی پس از خود به ریاست آن برگزید.
این دو تن به قصد تأسیس حکومت جهانی بهائیت نقشه ای ده ساله ریخته بودند.
شوقی افندی در سال 1336 یک هفته پس از ورودش به لندن درگذشت و شخص آمریکایی جایش را گرفت.
به نقل از: مرکز بررسی اسناد تاریخی.
ارتشبد بهرام آریانا، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی 1381 صص ـ 6 ـ 144.

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام سید محمدتقی حسینی طباطبایی صفحه 71


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.