صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره : آیت اله گلپایگانی پیرو شماره 3941/21 ـ 27/10/46

تاریخ سند: 2 بهمن 1346


درباره : آیت اله گلپایگانی پیرو شماره 3941/21 ـ 27/10/46


متن سند:

از : ساواک قم به : مدیریت کل اداره سوم شماره : 3986 /21 بدین وسیله دو برگ مکالمات تلفنی روز 26 /10 /46 صافی با آیت اله گلپایگانی و فرزند وی سید جواد به پیوست تقدیم می گردد.
از طرف رئیس ساواک قم.
مهران آقای صابری 1ـ نکات مهم طی گزارشی به عرض برسد.
2ـ وسیله ساواک قم ترتیبی داده شود از مفاد نامه اطلاع حاصل نماید 4 /11 در پرونده 9292 بایگانی شود 10 /11 /46 مکالمه تلفنی آقای صافی از تهران با سیدجواد گلپایگانی و آیت اله گلپایگانی در قم در عصر روز سه شنبه 26 /10 /46 صافی ـ الو آقا سید جواد ـ حاجی آقا سلام علیکم چطوره حال شما حالتان خوب است انشاءاله صافی ـ دعاگو هستم مرحمتتان زیاد سید جواد ـ آقای صفایی تلفن کردند و گفتند جریان را حالا شما قرار است بیائید صافی ـ بله ایشان به من گفت خواهش می کنم تشریف داشته باشید تا فردا خودم جواب بدهم حالا می روم عرض می کنم و فردا جواب می دهم سید جواد ـ پس به خودتان جواب می دهد و گفته فردا بروید آنجا صافی ـ گفته 5 /8 صبح برویم ما خلاصه تا 1 بعد از ظهر معطل بودیم جواد ـ تا 1 بعد از ظهر پیش خودش بودی صافی ـ بله چون سابقه قبلی درست نبود جواد ـ کی رفتید پیش او (منظور آقای علم وزیر دربار شاهنشاهی) صافی ـ همان وقت که ما رفتیم آن قدر شلوغ بود اطاق تا 1 بعد از ظهر آنجا بودیم جواد ـ خیلی خوب الحمدللّه صافی ـ مطالب را نوشتم و به او دادم گفتم برو آنجا بخوان گفتم خلاصه این است و این آخرین دفعه است که ما می گوئیم دیگر حالا خودتان می دانید و ما اصراری نداریم جواد ـ راجع به حجاج فرمودید صافی ـ بله گفتم جواد ـ آقای صفائی خیلی خوشحال بود صافی ـ شما به کسی بگوئید به منزل ما بگویند امشب معلوم نیست بیائیم جواد ـ که امشب تشریف نمی آورید یک کاغذی است که می خواستم بفرستم خدمتتان به چه وسیله بفرستم.
صافی ـ شب می روم منزل صفائی تا شب بیاد در منزل صفائی.
جواد ـ خوب می فرستم آنجا خیلی خوب.
صافی ـ پس شب بیاورید منزل صفائی او امشب می رود (منظور مسافرت اعلیحضرت همایونی) جواد ـ این نامه متمم همان آنجاست که از اراک آمده.
صافی ـ من اراک را گفتم.
جواد ـ گفتی چیز کردند.
صافی ـ بله اراک را گفتم طلبه ها رفتند چیز کردند اتفاقا همانجا بود که گفت اعصار را بگوئید فردا بیاید اینجا.
جواد ـ پس احتیاج نیست این نامه را بفرستم.
صافی ـ میل خودتان است من گفتم راجع به اراک و حاجی آقا خودش پرسید گفتم عمل نکرده و آقا فرمودند هر کس امتحان دولتی برود شهریه اش را قطع می کنم.
جواد ـ گوشی دستتان باشد آقا با شما صحبت کنند.
صافی ـ آخر من به او گفتم دلش می خواست بیاید خدمت آقا، آقا او را قبول نکرد ـ (منظور ملاقات آقای اعصار در قم) جواد ـ خیلی خوب عیبی نداره آقا هم نظرشان همین است.
آیت اله ـ حاجی آقا.
صافی ـ سلام علیکم حالتان خوب است الحمدللّه .
آیت اله ـ آقا مگر او چه می خواهد بگوید.
صافی ـ همانجا تلفن کرد گفت اعصار را بگوئید فردا بیاید پیش من.
آیت اله ـ بگوئید اگر نافع باشد وگرنه او دارد در آنجا می کشد و می گیرد و می زند و می برد چی چی بایستم و اینجا بگویم.
صافی ـ نه او به این جهت نگفت او گفت من 1 بعد از ظهر تا غروب شرفیاب هستم و تمام مطالب را می روم عرض می کنم و فردا جواب می دهم.
آیت اله ـ به خود او هم همین را بگوئید اگر اتفاق افتاد و می گوئید ما با آنها چه صحبتی بکنیم.
صافی ـ گفتم هر کس آمده گفتم اگر نخست وزیر هم بیاید آقا می گویند غیر از اعلیحضرت همایونی با کسی صحبت نمی کنند این را هم من درست کردم که با شما صحبت کنند به او گفتم این را هم من کردم.
آیت اله ـ یک کاغذ خوبی طلبه ها نوشتند شنبه کاغذهای مدرسه فیضیه می خواستم او را هم بدهم بیاورند بگوئید خوب است این را بنویسند به نجف به همه جا بنویسند خوب است برایشان.
این دارد وضع مدرسه فیضیه را در قم و جاهای دیگر تجدید می کند.
صافی ـ خوب پس بنویسید من می خوانم و به ایشان می گویم فرمایشی ندارید.
آیت اله ـ کاغذ را هم بگیرید و بیاورید و به همه سلام برسانید.
صافی ـ آقای امامی هم سلام می رسانند و سپس خداحافظی نمودند.
هوشنگ عاضدی تهرانی

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی حاج سید محمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 554



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.