صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : سید علی اکبر و سید محمدحسن ابوترابی

تاریخ سند: 26 مرداد 1353


موضوع : سید علی اکبر و سید محمدحسن ابوترابی


متن سند:

به : 312 از : 21 شماره : 2677 /21 ساعت 6 بعدازظهر روز 22 /5 /53 به منزل نامبردگان بالا مراجعه نمودم سید علی اکبر مریض و بستری بود علت کسالتش را پرسیدم اظهار داشت یک ماه قبل به اتفاق دکتر صادقی1 باجناقم و مسعود محمدزاده دانشجوی دانشگاه تهران از قزوین به الموت مسافرت و برای دانشجویانی که در آنجا بودند کتابهای زیادی بردیم و در آنجا به علت سقوط از درخت مبتلا به شکستن لگن خاصره شدم که مرا به تهران آوردند و عمل جراحی کردند اکنون قدری حالم بهتر شده (نامبرده در حال حاضر وسیله عصایی که زیر بغل می گیرد حرکت می کند) در این وقت مسعود محمدزاده به اتفاق یکی از طلاب حوزه علمیه قم به منزل ابوترابی وارد شدند سید علی اکبر طلبه مذکور را معرفی و اظهار داشت ایشان آقای بنکدار2 اهل اصفهان هستند و چند روز قبل به اتفاق مسعود محمدزاده از تهران به اصفهان و از آنجا به خرم آباد رفته و اکنون به قم آمده اند.
پس از معرفی من زمینه گفتگو را به مخالفت با گلپایگانی و طرفداری از خمینی کشاندم.
شیخ بنکدار چون مرا از طرفداران خمینی تشخیص داد با من خیلی گرم گرفت و شروع به صحبت کرده اظهار داشت من نماینده آقای سید اسداللّه مدنی هستم و برای زیارت ایشان به خرم آباد رفته بودم.
سید علی اکبر گفت سید اسداللّه مدنی3 در خرم آباد نماینده آقای خمینی است و خدمات زیادی هم به مردم مستمند می کند من سؤال کردم درآمد آقای مدنی از چه محلی است بنکدار پاسخ داد ایشان چون نماینده آقای خمینی هستند مردم خطه لرستان به ایشان علاقمند بوده و وجوهات خود را به مدنی می دهند.
سید علی اکبر ابوترابی در دنباله اظهارات بنکدار افزود که آقای بنکدار هم که محصل حوزه علمیه قم است از طرف آقای مدنی در همدان کارخانه قالی بافی احداث کرده و مرتبا برای سرکشی آن به همدان می رود.
از بنکدار پرسیدم شما آیت الله اردکانی را در اصفهان می شناسید گفت کاملاً و چون در اصفهان به حضور اعلیحضرت رفته بود و آبروی علما را برده چندین مرتبه او را کتک زدیم و باز هم خواهد خورد.
من در مورد وضع خرم آباد سؤال کردم بنکدار گفت شخصی به نام دکتر اعظمی در خرم آباد بر علیه دولت قیام کرده و با عده ای از اهالی در کوهستانهای لرستان بسر می برند یک نفر سرهنگ ارتش هم با افرادش به آنها ملحق شده ضمنا رئیس بانک ملی بروجرد هم مبلغ ده ملیون تومان از صندوق بانک برداشته و به آنان ملحق شده است.
نظریه شنبه : شیخ بنکدار بنا به اظهار خودش در ایام تحصیلی در قم کوچه اعتضادالدوله مقابل منزل حاج محمدحسین خازنی به صورت مستأجر سکونت داشته ولی از وقتی درسهای حوزه تعطیل شده به اصفهان رفته و تا پایان تعطیلات در اصفهان خواهد ماند.
ضمنا نامبرده به اتفاق محمدزاده عازم تهران بودند و قصد داشتند شبانه حرکت کنند.
نظریه یکشنبه : فعالیتهای سید علی اکبر و سید محمدحسن ابوترابی در منطقه زیر دید منبع قرار دارد.
اظهارات سید علی اکبر در زمینه عزیمت به الموت و حمل کتب موضوعی حائز اهمیت است و با توجه به مفاد گزارش خبر شماره 1416 /21 ـ 29 /1 /53 این ساواک صادره به بخش 324 آن اداره کل به نظر می رسد کتب مذکور از نوع نوشته های دکتر علی شریعتی4 و انتشارات حسینیه ارشاد5 باشد که گیرندگان این کتابها بایستی وسیله ساواک مربوطه مشخص گردد.
شناسایی و مراقبت از مسعود محمدزاده و دکتر صادقی نیز وسیله ساواک تهران ضروری است.
کنترل اعمال و رفتار اسداللّه مدنی در خرم آباد لازم به نظر می رسد.
موضوع ایجاد کارخانه قالی بافی در همدان که سرپرستی آن به عهده بنکدار می باشد مسئله ای قابل بررسی است ضمنا منبع توجیه گردیده تا نسبت به شناسایی بیشتر شیخ بنکدار اقدام نماید نتیجه پس از حصول به عرض خواهد رسید.
شراره نظریه دوشنبه ـ نظریه یکشنبه مورد تأیید می باشد.
پارسا نظریه سه شنبه ـ موضوع خبر حائز اهمیت است ضمنا مراقبت لازم از افراد مورد نظر وسیله منبع مربوطه معمول و هرگونه اطلاع مکتسبه بعدی به موقع به استحضار خواهد رسید.
آذرخش آقای دوستار دقیقا بررسی و بهره برداری فرمائید و ساواک های همدان و خرم آباد توجیه شود.

توضیحات سند:

1ـ ابوالقاسم صادقی فرزند محمدحسن ش.
ش 1023 ت ت 1314 متولد شیراز دکتر داروساز و باجناق سیدعلی اکبر ابوترابی مشارالیه در قبل از پیروزی انقلاب فعالیت هایی داشته است و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در تاریخ 10 /4 /1360 به اتهام هواداری از منافقین دستگیر شده است.
2ـ حسینعلی بنکدار آفارونی فرزند محمود در سال 1328 ه ش در اصفهان به دنیا آمد.
مشارالیه در سال 1345 بطور غیرمجاز به عراق رفت و در مدرسه بروجردی نجف اشرف سکنی گرفت.
آقای بنکدار که در سال 1347 کتاب تحریرالوسیله حضرت امام خمینی (ره) را به ایران فرستاده بود، از همین سال مورد حساسیت ساواک قرار گرفت و به همین علت در سال 1348، که تقاضای گذرنامه از کنسولگری ایران در عراق را داشت، ساواک با این امر مخالفت کرد.
وی که در سال 1350 به همراه معاودین به ایران آمده بود، ضمن وصلت با صبیه آیت الله شهید سیداسداللّه مدنی، به فعالیت های خود ادامه داد.
گزارش ساواک حاکی است که ایشان در سال 1355 در مغازه پیچ و مهره فروشی پدرش به او کمک می کرده است.
3ـ شهید آیت الله سیداسداللّه مدنی فرزند آقا میرعلی در سال 1293 شمسی در دهخوارقان (آذرشهر) دیده به جهان گشود.
در چهار سالگی مادر و در شانزده سالگی پدر خود را از دست داد.
در عنفوان جوانی به قصد کسب علم و کمال به شهر مقدس قم عزیمت نمود.
پس از گذراندن مراحل مقدماتی از محضر استادانی چون آیت الله کوه کمره ای و آیت الله سیدمحمدتقی خوانساری بهره مند شد.
مدت چهار سال نیز در محضر امام خمینی قدس سره حضور یافت و از دروس فلسفه، عرفان و اخلاق ایشان بهره مند گردید.
شهید مدنی پس از مدتی به نجف اشرف هجرت کرده و از محضر استادان بزرگ آن زمان نظیر آیت الله سیدعبدالهادی شیرازی، آیت الله حکیم و آیت الله خوئی استفاده کرد.
وی از غالب آیات مزبور اجازه اجتهاد دریافت کرد.
ایشان مبارزات سیاسی، اجتماعی خود علیه رژیم و سایر مفاسد اجتماعی و سیاسی را از دوران تحصیل در قم شروع نمود و تا سال 57 ادامه داد.
طی این دوران بارها دستگیر و به حبس و تبعید محکوم گردید.
با پیروزی انقلاب اسلامی در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی از طرف مردم همدان به نمایندگی انتخاب شد.
و سپس در کوران مشکلات و آشفتگی اوضاع همدان، از سوی امام با اختیارات تامه به امامت جمعه منصوب و روانه این شهر شد.
در جریان فتنه حزب خلق مسلمان در تبریز با حکمی از سوی امام خمینی روانه تبریز و پس از شهادت شهید قاضی به امامت جمعه آنجا منصوب گردید.
آیت الله مدنی در بیستم شهریور 1360 پس از اتمام نماز جمعه در جایگاه نماز توسط منافقین کوردل به شهادت رسید.
ر.ک : یاران امام به روایت اسناد ساواک، ـ کتاب شهیدقاضی طباطبایی ـ ص 526، مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1377 4ـ دکتر علی شریعتی در سال 1312 ه .
ش در روستای مزینان نزدیک شهر سبزوار متولد شد.
تحصیلات متوسطه را در دبیرستانهای مشهد به پایان رسانید و با توجه به حرفه پدر خود استاد محمدتقی شریعتی علاقمند به شغل آموزگاری گردید و پس از سپری کردن دوره های آموزشی در دانشسرای تربیت معلّم مشهد در سن 18 سالگی به آموزگاری در یکی از روستاهای خراسان پرداخت.
چندی بعد به دانشگاه مشهد راه یافت و در رشته زبان و ادبیات فارسی موفق به اخذ لیسانس گردید.
دکتر شریعتی به دلیل استعداد وافری که داشت در سال 1338 با استفاده از بورسیه وزارت فرهنگ برای ادامه تحصیلات در مقطع دکترا عازم فرانسه شد و در سال 1343 از دانشگاه سوربن در رشته زبان شناسی تطبیقی موفق به اخذ دکترا گردید.
دکتر شریعتی در سالهای جوانی در جلسات کانون نشر حقایق اسلامی مشهد که توسط پدرش تأسیس شده بود حضور می یافت.
در سال 1332 به عضویت نهضت مقاومت ملی شاخه مشهد درآمد و پس از تأسیس نهضت آزادی بدان پیوست.
دکتر شریعتی در بازگشت از فرانسه به ایران در سال 1343 در مرز ترکیه توسط ساواک دستگیر و به مدت 6 ماه زندانی گردید.
وی پس از آزادی به تدریس رشته تاریخ در دانشگاه فردوسی مشهد پرداخت.
ساواک به دلیل سابقه و فعالیت های سیاسی وی را از سمت استادیاری دانشگاه محروم نمود دکتر شریعتی به دعوت استاد شهید مطهری به ایراد سخنرانی در حسینیه ارشاد پرداخت که جوانان زیادی را مجزوب بحث های خود که با بیانی نافذ و شیوا ارائه میشد مینمود بر این اساس مجددا در سال 1352 توسط ساواک دستگیر و به مدت دو سال در زندان که اکثر آن انفرادی بود بسر برد.
پس از آرادی از زندان که ساواک حسینیه ارشاد را تعطیل کرد عازم انگلستان شد و در 29 خرداد 1356 به طور مشکوکی در منزل دخترش از دنیا رفت جسد وی به سوریه منتقل شدو در جوار حرم حضرت زینب به خاک سپرده شد.
پس از درگذشت دکتر شریعتی موجی از خشم و نفرت جوانان و دانشگاهیان کشور را فرا گرفت.
به زعم آنان دکتر شریعتی با توطئه و دسیسه ساواک و شاه در خارج از کشور به قتل رسیده بود.
در مراسم ترحیم دکتر شریعتی در دمشق امام موسی صدر، شهید دکتر چمران، یاسر عرفات و بسیاری از شخصیت های مذهبی که برخی از آنها از عراق به سوریه رفته بودند حضور داشتند.
از دکتر شریعتی آثارو تألیفات بسیار زیادی در زمینه های مختلف منتشر و برخی از آنها به زبان خارجی ترجمه شده اند.
دکتر شریعتی قبل از عزیمت به انگلستان طی یادداشتی از استاد محمدرضا حکیمی درخواست کرد کلیه آثار او را مورد بازبینی قرار داده و هرجا احساس نیاز به تغییر نمود به میل و سلیقه خود اصلاحات لازم را انجام دهد که این کار صورت نگرفته است.
2ـ در مقدمه اولین کتاب منتشره توسط حسینیه ارشاد در مهر ماه 1347، چنین آمده است: «در سالهای اخیر جوانان تحصیل کرده ما، پس از گذراندن یک دوران تحیّر و حتی انزجار، توجه و عنایت زائدالوصفی نسبت به مذهب مبذول می دارند، آثار یک نوع سرخوردگی از دعوتها و مرامها و مسلک های تهی از معنویت، و یک نوع تشنگی برای درک حقایق عالیه اسلام، دور از گرد و غبار و اوهام و خرافات، کاملاً نمودار است.
مؤسسه اسلامی حسینیه ارشاد که یک مؤسسه جوان است و کمتر از سه سال از عمرش می گذرد وظیفه خود می داند تا آنجا که در امکان دارد پاسخگوی این نیازها باشد و ایدئولوژی اسلامی را آنچنانکه هست بشناساند.
این مؤسسه پرده گرفتن از چهره زیبای شاهد دلارام اسلام را کافی می داند که جویندگان صادق را به عاشقان بی قرار تبدیل نماید.
این مؤسسه در نظر دارد خدمات اسلامی خود را در چهار بخش ادامه دهد: تبلیغات، تعلیمات، تحقیقات، تعاون و امداد.
» محمد خاتم پیامبران، ج 1، صص نوزده و بیست حسینیه ارشاد ابتدا با مشارکت شهید آیت الله مطهری (ره) و مرحوم استاد علامه آیت الله جعفری (ره) تأسیس گردید و در مقطع اوّل حیات این مؤسسه بسیاری از روحانیون اندیشمند و مبارز نظیر شهید دکتر محمد جواد باهنر (ره)، حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی و آیت الله مکارم شیرازی در کنار نویسندگان و محققین غیر روحانی مانند دکتر شهیدی، دکتر علی شریعتی، و مرحوم استاد محمد تقی شریعتی با آن همکاری و همفکری داشتند.
اما به مرور با قدرت گرفتن عناصری از نهضت آزادی در مدیریت این مؤسسه و کنار زدن روحانیون از عرصه تصمیم گیری و سرپرستی آن، در دهه پنجاه کمترین حضور و همکاری روحانیت در این مجموعه به چشم می خورد.

منبع:

کتاب حجت‌الاسلام حاج سید علی اکبر ابوترابی به روایت اسناد ساواک صفحه 224


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.