صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش

تاریخ سند: 21 شهریور 1340


گزارش


متن سند:

فرستنده : 335 مجله فردوسی در چند شماره اخیر مقالاتی به قلم آقای خلیل ملکی1 دارد در این مقالات که سعی شده است سران حزب منحله توده منکوب شوند مطالبی در حقانیت ایده و نظریه آقای خلیل ملکی وجود دارد و بعضا حملاتی به سازمانهای انتظامی خصوصا سازمان اطلاعات و امنیت کشور شده است.
در مقاله2 اخیر که به پیوست از عرض می گذرد سازمان اطلاعات و امنیت کشور از قول آقای نخست وزیر دستگاه جهنمی نامیده شده و اعترافات اعضاء حزب منحله توده که تغییر عقیده داده اند اعترافات کذائی قلمداد گردیده.
موضوع استحضارا به عرض می رسد تا چنانچه اجازه فرمایند به مدیر مجله مذکور تذکرات لازم داده شود.
شاهین 21 /6 /40 توجه داده شود.
بخش مربوط از این نوشته هم...
استفاده نماید.
مجددا برای استفاده بخش جناب آقای لیقوانی3 ارسال می گردد.
25 /6 /40

توضیحات سند:

1ـ خلیل ملکی در سال 1330 در دوران نخست وزیری مصدق، همراه با دکتر مظفر بقایی حزب زحمتکشان ملت ایران را تأسیس کردند.
این حزب که در مدت کوتاهی رشد و توسعه یافت از نهضت ملی و جبهه ملی پشتیبانی می کرد.
حزب زحمتکشان با گرایش سوسیالیستی از طرح ملی شدن صنعت نفت و دکتر مصدق جانبداری می کرد و در عین حال با حزب توده که به دنبال پشتیبانی از امتیازخواهی شورویها، طرفداری از رژیم جدایی طلب پیشه وری و مخالفت با دکتر مصدق اعتبار خود را از دست داده بود همچنان در ستیز بود.
خلیل ملکی و مظفر بقایی تا اوایل مرداد 1330 رهبری حزب زحمتکشان ملت ایران را به عهده داشتند ولی پس از فاش شدن ملاقات پنهانی دکتر عیسی سپهبدی ـ یکی از دوستان دکتر بقایی ـ با قوام السلطنه ـ در دوره زمامداری پنج روزه اش، پس از استعفای مصدق در 26/ تیر ماه 1331 بین خلیل ملکی و همفکران او که خواهان رسیدگی به این موضوع بودند با مظفر بقائی اختلاف نظر شدیدی بروز کرد و منجر به انشعاب در حزب زحمتکشان گردید.
یکی به نام حزب زحمتکشان ملت ایران (نیروی سوم) به رهبری خلیل ملکی و یارانش و دیگری حزب زحمتکشان ملت ایران به رهبری مظفر بقائی و همراهانش.
اکثریت افراد و دانشجویان، فعالین روشنفکران و کارگران حزب در کنار خلیل ملکی ماندند.
حزب زحمتکشان مظفر بقایی نیز همراه جمعی دنباله روان او، به مخالفت و مبارزه علیه جبهه ملی و دکتر مصدق پرداختند.
روز 28 مرداد جمعی از افراد حزب بقایی همراه کودتاچیان در حمله و غارت به خانه دکتر مصدق شرکت کردند.
دلیل نامگذاری نیروی سوم، این بود که در برابر دو ابرقدرت آمریکا و شوروی نیروی دیگری که می توانست مستقل از آن دو ابرقدرت عمل کند، «نیروی سوم» است.
جدا شدن ملکی و تأسیس نیروی سوم آنها را قدرتمندتر ساخت و حزب جدید به عنوان یک نیروی مترقی، ضمن انتقاد سالم از جبهه ملی از حکومت دکتر مصدق پشتیبانی کرد.
مجله علم و زندگی به عنوان ارگان فکری و تئوریک حزب عمل می کرد.
نشریه «نیروی سوم» نیز ارگان خبری حزب بود که بطور منظم تا کودتای 28 مرداد انتشار یافت.
پس از کودتای 28 مرداد 1332 بیشتر رهبران و فعالان سازمانهای سیاسی دستگیر یا فراری و مخفی شدند.
خلیل ملکی نیز در شهریور همان سال دستگیر و در قلعه فلک الافلاک خرم آباد زندانی شد.
در همین اوان اختلافات درون حزب نیروی سوم شدت یافت و گروهی به رهبری دکتر محمد علی خنجی از آن جدا شدند.
در سال 1339 خلیل ملکی حزب «جامعه سوسیالیست های نهضت ملی ایران» را به جای نیروی سوم بوجود آورد.
2ـ پیوست مورد نظر در پرونده موجود نبود.
3ـ نعمت اللّه جهانبانوئی با دکتر علی امینی از سالیان گذشته دوست بود و به همین خاطر با نخست وزیری نامبرده یکی از طرفداران نخست وزیر بود و در این سند که دکتر علی امینی ساواک را دستگاه جهنمی نامیده به خاطر نزدیکی این دستگاه به شاه و دربار و موضع گیری له شاه و علیه نخست وزیر می باشد و به همین دلیل دکتر علی امینی از ساواک ناراضی و بعضی اوقات موضع گیری هایی برعلیه آن دستگاه داشته است و به دلیل رفاقت و دوستی جهانبانوئی با نخست وزیر این مطلب را در مجله چاپ کرده است که ساواک طبیعتا موجب اعتراض ساواک نیز شده است.
4ـ یحیی لیقوانی فرزند رفیع در سال 1299 شمسی در تبریز متولد شد.
پس از اخذ گواهینامه سوم متوسطه در مهر ماه 1317 وارد آموزشگاه ستوانی ارتش و به دنبال آن وارد ارتش شد.
طی دوران فعالیت خود در ارتش موفق به اخذ نشانهای مختلف گردید.
در سال 1335 با درجه سرهنگ دومی به ساواک مأمور و در سال 1341 به ساواک منتقل شد.
ابتدا در اداره کل سوم مشغول به کار و به دنبال آن به سمت رئیس اداره یکم عملیات و بررسی هدفهای اطلاعاتی منصوب شد.
از تاریخ 3 /5 /1345 به معاونت اداره کل سوم و در ادامه در تاریخ 1 /5 /1346 به سمت رئیس ساواک کردستان منصوب شد.
پس از شش سال در تاریخ 24 /8 /1352 به عنوان رئیس ساواک استان آذربایجان شرقی معرفی شد.
نامبرده در سرکوب تظاهرات دانشجویان دانشگاه تبریز در سال 54 نقش فعالی داشت.
در جریان قیام مردم تبریز در 29 بهمن سال 56 وی از سوی رؤسای خود محکوم به سهل انگاری و کوتاهی گردید لذا در تاریخ 9 /12 /1356 به مرکز احضار و برای مدت یک سال به تنزیل رتبه تنبیه گردیده در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به سمت رئیس ساواک لرستان منصوب شد و تا پیروزی انقلاب در این سمت بود.
پس از انقلاب در دادگاه اسلامی تبریز محاکمه و محکوم به اعدام گردید.
حکم صادر شده در سحرگاه روز هجده مرداد سال 1358 به اجرا در آمد.
(اسناد ساواک)

منبع:

کتاب مطبوعات عصر پهلوی - مجله فردوسی به روایت اسناد ساواک صفحه 193

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.