صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

بازگشت به شماره : 116 – 1/1/38

تاریخ سند: 15 فروردین 1338


بازگشت به شماره : 116 – 1/1/38


متن سند:

از : تهران به : زاهدان شماره : 1037 برای جلوگیری از نظائر این قبیل گفتار اقدام و سعی نمائید محرکین شناخته شوند.
سرلشگر بختیار1 270 – 16 /1 /38

توضیحات سند:

1.
تیمور بختیار در سال 1293 ﻫ ش در یکی از ایلات بختیاری چشم به جهان گشود.
پدر وی فتحعلی بختیار از خوانین بزرگ بختیاری و نیای بزرگ او جعفرقلی خان بختیاری بود.
بختیارتحصیلات خود را تا سیکل در اصفهان گذراند و سپس همراه با شاپور بختیار برای ادامهی تحصیل به بیروت رفت.
پس از پایان تحصیلات مقدماتی یکسال دورهی مهندسی دید و سپس برای تحصیل در مدرسه‌ی نظامی سن سیر عازم فرانسه شد.
دو سال بعد این مدرسه را با درجهی ستوان دومی ترک کرد و به ایران بازگشت و در هنگ حمله‌ی «جمشیدآباد» تهران مشغول به کار شد.
وی در خدمت نظام در هنگ های سوار به عنوان بهترین افسر جوان شناخته شد.
تیمور بختیار بعد از مدت کوتاهی برای ادامهی خدمت به زاهدان و مقارن جنگ جهانی دوم به اصفهان منتقل شد و سپس در سال 1321 با درجهی سروانی به تهران بازگشت.
صلاحیت و قابلیت های فردی بختیار به زودی از او یک فرمانده هنگ ساخت، به طوری که در سال 1325 به فرماندهی هنگ سوار حمله رسید.
در جنگ جهانی دوم که ایران توسط قوای روس و انگلیس اشغال و کنترل شد و تحریکات تجزیه طلبی در کشور شکل گرفت، بختیار از جمله افرادی بود که علیه تجزیه طلبی کمونیست ها در آذربایجان که به عنوان فرقهی دموکرات آذربایجان به رهبری پیشهوری تشکیل شده بود، مبارزه کرد.
وی در این زمان با درجهی سرگردی، فرمانده هنگ سوار شاپور بود.
در جریان رفع غائلهی آذربایجان، بختیار به طور داوطلب برای سازماندهی نیروهای پارتیزانی ضد حکومت آذربایجان و کردستان به منطقهی خمسه‌ی زنجان که زیر نفوذ برادران ذوالفقاری بود، اعزام شد.
وی در حوالی مراغه در ستون دوم تحت امر سرلشگر ضرابی داوطلب سرکوب یک پایگاه فرقهی دموکرات شد که جنگ سختی درگرفت و به کمک ذوالفقاری ها با جسارت کامل به دموکراتها حمله کرد و تعدادی را کشته و بقیه را فراری داد.
این نبرد تنها نبرد علیه نیروهای دموکرات بود و تیمور به خاطر این شهامت به درجه سرهنگی و اخذ نشان نایل شد، سپس سرهنگ دوم بختیار برای ادامهی تحصیل به دانشگاه جنگ رفت و در سال 1329 با احراز شاگرد اولی و کسب نشان درجه اول دانش به سمت رئیس ستاد لشگر گارد شاهنشاهی تحت فرماندهی حسین منوچهری (بهرام آریانا) مشغول کار شد.
یکی از رویدادهایی که منجر به توجه و ترقی بیشتر بختیار شد، دفع غائلهی ابوالقاسم خان بختیاری است.
ابوالقاسم خان ـ عموی تیمور بختیار ـ از خوانین بانفوذ ایلات بود.
وی در سال 1321 تیپ اعزامی ارتش را خلع سلاح و نابود کرد و هر از گاهی علیه حکومت نافرمانی هایی داشت.
دکتر محمد مصدق ـ نخست وزیر وقت ـ سرهنگ بختیار را مأمور سرکوب غائلهی ابوالقاسم خان کرد و انجام موفقیت آمیز این مأموریت او را به فرماندهی یکی از تیپ های تهران رساند، ولی با تصمیم دکتر محمد مصدق مبنی بر انحلال لشکر گارد و انجام تغییراتی در پادگانها، سرهنگ بختیار به فرماندهی تیپ زرهی کرمانشاه منصوب شد.
بختیار در جریان کودتای آمریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد 32 تیپ زرهی کرمانشاه به فرماندهی بختیار عازم تهران شد، عده ای معتقدند این حرکت به دنبال تقاضای سرلشکر فضلاله زاهدی برای کمک به کودتاگران صورت گرفت، برخی نیز معتقدند بختیار افسر فرصت طلبی بود که به سمت تهران حرکت کرد تا در صورت پیروزی هر گروهی به آنها بپیوندد.
در تاریخ 5 /10 /1332 به عنوان فرماندار نظامی تهران انتخاب شد و در این مقام (بنابر آنچه که فردوست گفته) از هیچ جنایتی فروگذاری نمی کرد و در این دوران ثروت افسانهای به دست آورد، تا آنجا که در کنار کاخ نیاوران برای خود کاخی بزرگ ساخت، وی اولین رئیس ساواک نیز بود.
او در سال 1338 به درجهی سپهبدی رسید و سرانجام در تاریخ اول فروردین 1340 از کار برکنار و در اول مهرماه 1340 بازنشسته شد.
بختیار در ششم بهمن ماه 1340 ایران را ترک کرد و در سال 1349 در عراق به قتل رسید.
سپهبد تیمور بختیار به روایت اسناد ساواک، 3 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی

منبع:

کتاب آیت‌الله محمد کفعمی خراسانی به روایت اسناد ساواک صفحه 29

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.