صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 5 خرداد 1338


متن سند:

اسم و شهرت بازجو حسین اروی اسم و شهرت مطلع آقای محسن علوی س ـ آقای محسن علوی با احراز هویت شما آیا حاضرید آنچه از شما سئوال می شود از روی کمال حقیقت پاسخ دهید؟ ج ـ همانطور که در بیوگرافی خود قول دادم حالا هم آماده هستم به تمام سئوالات از روی حقیقت جواب بدهم.
س ـ تاریخ ورود به حزب را به طور دقیق بیان کنید.
ج ـ همانطوری که در بیوگرافی ذکر کرده ام تاریخ عضویت من در حزب منفور توده سال 1324 بوده است (گویا در خرداد ماه 24) س ـ تاریخ خروج و یا کناره گیری از حزب و علت آن را مشروحا بیان کنید.
ج ـ من تا مهر سال 25 در کرمانشاه بودم و بعد از آن به تهران منتقل شدم در تهران با حزب ارتباط نگرفتم و پس از وقایع 21 آذر سال 1325 که آذربایجان آزاد و با توجه به حوادث یک ساله آذربایجان از ارتباط با حزب دوری می جستم این قطع ارتباط تا پاییز سال 1326 ادامه داشت و بنابراین بیش از یک سال من با حزب رابطه نداشتم در پاییز 1326 در اثر تبلیغ چند نفر از فرهنگیان که ادعا می کردند که حوزه ما بیشتر به فعالیت صنفی می پردازد در یک حوزه فرهنگی شرکت کردم پس از حادثه 15 بهمن سال 1327 به وسیله امان اله قریشی با حزب رابطه داشتم و این ارتباط تا اواخر پاییز سال 1333 بر قرار بود.
در دی ماه 1332 بازداشت شدم و از آن تاریخ ضمن ندامت برای همیشه از حزب خارج گردیدم من تا هنگام بازداشت به ماهیت واقعی دستگاه رهبری حزب توده و هدفهای واقعی آن که زیر سرپوشی از تبلیغات مردم پسند پنهان شده بود آگاهی نداشتم فعالیت های سازمان های انتظامی که توانست حقایق را به مردم نشان دهد اعضاء با حسن نیت حزب را که فریب تبلیغات ظاهری حزب را خورده بودند روشن کرد من نیز که یکی از این قبیل افراد بودم ماهیت حزب توده آشنا شدم و نسبت به آن در خود احساس تنفر و انزجار نمودم.
س ـ مبلغ و یا مبلغین شما چه کسانی بوده اند که با ذکر مشخصات و شغل و آدرس منزل هر یک به طور کامل بیان کنید.
ج ـ من همانطوری که نوشتم در کرمانشاه عضو حزب شدم و مبلغ من مندرجات روزنامه رهبر بود که به کرمانشاه می آمد تمایل ورود به حزب را این روزنامه در من ایجاد کرده و بعد فردی که از مرکز به تهران آمده بود و عتیقه چی نام داشت مرا تشویق به عضویت حزب کرده این شخص چند ماهی در کرمانشاه بود و بعد به تهران برگشت و به قراری که شنیدم به اروپا رفته و مقیم آنجا شده اند جز من سه ماهی در کرمانشاه دیگر هیچگاه او را ندیده ام.
س ـ معرف یا معرفین شما چه کسانی بوده اند؟ مشخصات کامل و شغل و آدرس منزل هر یک را به طور مشروح بیان کنید.
ج ـ معرف من به حزب همان عتیقه چی بود که وضع او را در سئوال قبل توضیح دادم.
س ـ مسئول یا مسئولین شما چه کسانی بوده اند؟ مشخصات کامل و شغل و آدرس منزل هر یک را به طور دقیق بیان کنید.
ج ـ مسئول من در کرمانشاه مدتی همین عتیقه چی بود که از مرکز به کرمانشاه فرستاده شده بود بعد از او شخصی به نام فیروز شهاب پور از مرکز به کرمانشاه اعزام شده این شخص اصلاً اهل کرمانشاه بود و به عنوان کادر حزبی به آنجا فرستاده شده بود.
به قراری که بعدا در تهران اطلاع پیدا کردم این شخص پس از مراجعت به تهران به علت اختلافاتی که با حزب پیدا می کند از حزب کناره گیری می نماید من اکنون از وضع و کار و موقعیت او هیچگونه اطلاعی ندارم.
در تهران در سال 26 در یک حوزه فرهنگی شرکت کردم مسئول این حوزه کاظم ثقفی بود این شخص که کارمند فرهنگ بود در سال 1332 متقاعد شد و به اروپا رفت و هنوز هم در اروپا است.
پس از این شخص مسئول من امان اله قریشی بوده است (تا هنگام خروج از حزب) این شخص به قرار اطلاع بازداشت و بعدا آزاد شد از وضع او هیچگونه اطلاعی ندارم.
س ـ افراد هم حوزه خود را به بطور مشروح با ذکر مشخصات کامل بیان کنید و شغل و آدرس منزل ج ـ در کرمانشاه کسانی که با من هم حوزه بودند تا آنجایی که به خاطر می آورم مهدی فرهپور کرامت اللّه آفر و علی عفیفی بودند که هر سه فرهنگی و دو نفر اخیر پس از حوادث آذربایجان گویا از حزب کناره گرفته غیر از اینها کارگری بود به نام ابراهیم فؤادی و پیشه وری به نام حسین جمشیدی و چند نفر دیگری هم بوده اند که من اکنون اسامی آنها را بیاد نمی آورم در حوزه فرهنگی تهران افرادی که اسمشان بخاطرم مانده عبارتند از احمد آرام صادق گوهرین ابو محبوب.
پس از انشعاب همانطوری که در بیوگرافی نوشتم برای ترمیم عده ی اعضا کمیته ایالتی مرا به عضویت این کمیته منسوب کردند افراد هم حوزه ام اعضاء که ایالتی بودند این افراد عبارت بودند از امان اله قریشی، رحمت اله جزنی، اکبر شهابی، صادق انصاری، محبوب عظیمی، فخرالدین میررمضانی، جهانگیر افکاری بعدها به جای عباس زاده و محمد باقر ازگمی از این عده غیر از باقر ازگمی که کارمند فرهنگ بود بقیه کادر حزبی بودند.
س ـ مسئولیتهایی که به ترتیب عهده دار بوده اید با ترسیم کروکی آن و در چه محلی بوده است به طور مشروح بیان کنید.
ج ـ در تهران تا پس از انشعاب در حزب توده عضو ساده یک حوزه فرهنگی بودم و بعد همانطوری که گفتم برای ترمیم اعضاء کمیته ایالتی علی رغم میل خود مرا به عضویت کمیته ایالتی منصوب کردند در کمیته ایالتی مسئولیت یک کمیته محلی را کمیته محلی (یک) به من واگذار کردند کمیته محلی یک از حوزه های حزبی شمال غرب تهران تشکیل می شد این کمیته از چهار یا پنج بخش تشکیل می شد.
علاوه بر این همانطوری که در بیوگرافی نوشتم مدتی (تقریبا دو سال) مسئولیت نگهداری حساب حق عضویت های کمیته ایالتی بعهده من بود که بعد این مسئولیت را از من گرفته و [به ]محمد باقر ازگمی دادند.
اما وضع [ناخوانا] کمیته محلی یک ثابت نبود مثل [ناخوانا ]کمیته؟ گاهی افراد برحسب محل کار و گاهی بر حسب محل سکونت حوزه بندی می شدند.
در کمیته محلی یک همه حوزه جنبه محلی داشت.
اما درباره کروکی من اکنون حدود غربا بخاطرم نیست و اصولاً در همان وقت اطلاع درستی از حدود آنها نداشتم اما حدود محل یک همانطوری که گفتم شمال غرب تهران ضلع جنوبی خیابان سپه ضلع غربی خیابان فردوسی بوده.
س ـ نام سایر مسئولین حوزه ها با ذکر اسامی افراد آن حوزه را بطور مشروح بیان کنید.
ج ـ کسانی که با من تماس داشتند مسئولین بخش بودند که اکثرا دو نفر بودند کسانی که اسامی آنها بیاد من مانده عبارتند از عباس عباسی زاده و محمدباقر ازگمی (که بعدا عضو کمیته ایالتی شد) غضنفر آرامی، ایرج زندپور، حسین شاه اسبلو، مظفر کنگرلو زنده دل (اسم کوچکش را یاد ندارم) شاهرخ مسکوب مهندس خدام، آقایی، (اسم کوچکش را بیاد ندارم) یک مهندس نماینده سیامک جلالی شاید کسان دیگری هم بوده اند که اکنون پس از چند سال من نمی توانم بیاد بیاورم.
س ـ نام افراد زیردست با ذکر مشخصات هر یک به طور کامل بیان کنید.
ج ـ من در سئوال قبل جواب این سئوال را دادم در این سئوال جواب سئوال قبلی را بدهم.
اعضاء هم حوزه من موقعی که عضو ساده حوزه فرهنگی به مسئولیت کاظم ثقفی بودم آنها هم عضو ساده حزب بودند پس از انشعاب که مرا به عضویت کمیته ایالتی منسوب کردند اعضاء هم حوزه ام اعضاء کمیته ایالتی بودند، فخرالدین میررمضانی مسئول کمیته محلی 2، جزنی مسئول کمیته محلی 3، انصاری مسئول کمیته دهقانان، محبوب عظیمی مسئول شورای متحده کارگران عباس زاده مسئول کمیته محلی 4 علی اکبر شهابی تا در تهران بود مسئول کمیته محلی 3 بود و بعد به آبادان رفت ازگمی هم تنها مسئول کمیته محلی 6 بود.
س ـ لازمست کروکی وضع سازمانی حزبی خود را از یک حوزه ساده الی آخرین سمت به طور دقیق ترسیم نمایید.
ج ـ در کرمانشاه در سال 24 که وارد حزب شدم کروکی حوزه به این شکل بود.
عتیقه چی علوی ابراهیم فوادی مهدی فرپور جمشیدی جلالی دولتشاهی پس از رفتن عتیقه چی و آمدن فیروز شهاب پور وضع حوزه تا آنجائی بیادم می آید و ممکن است کاملاً دقیق نباشد به این ترتیب بود.
فیروز شهاب پور رضا یزدیان مهندس حمید مشایخی ابراهیم جمشیدی کرامت اله علی عفیفی در مهر ماه سال 1325 من به تهران منتقل شدم و همانطوری که در پرسشهای قبلی جواب دادم تا پاییز سال 1326 تقریبا یک سال با حزب ارتباط نداشتم و علت آن را توضیح دادم در سال 1326 وارد یک حوزه فرهنگی شدم عده اعضاء آن تا آنجا که به یاد دارم 7 نفر بود که اسامی چند نفر را به خاطر دارم.
پس از انشعاب در حزب توده که مرا به عضویت کمیته ایالتی منصوب کردند وضع کروکی سازمان تا آنجا که بیادم مانده چنین بوده است.
کاظم ثقفی احمد آرام صادق ابومحبوب علوی ؟ ؟ قبل از انحلال قانون حزب یعنی قبل از 15 بهمن 27 : بعد از غیرقانونی شدن حزب توده تا مدتی اعضاء کمیته ایالتی همین عده بودند بعد از چندی به سید اشرفی و جزنی ماموریت داده شد که به شهرستانها بروند تاریخ این تغییرات را بیاد ندارم اکبر شهابی و جهانگیر افکاری هم به شهرستانها رفتند بعدها افراد دیگری به کمیته ایالتی وارد شدند که عبارتند از عباس عباس زاده و محمدباقر ازگمی و محبوب عظیمی بعدها کمیته ایالتی هیأت دبیران پیدا کرد و تماس ها از شکل جلسه کامل کمیته ایالتی خارج شد مسئول دو یا سه محل با یکی از دبیران تماس می گرفت و بعد تماس فردی شد و من با قریشی تماس می گرفتم.
امان اله قریشی سیداشرفی اکبر شهابی جهانگیر انکاری رحمت اله جزنی محسن علوی فخرالدین میررمضانی مهندس صادق انصاری مسئولیت من همانطوری که نوشتم مسئولیت کمیته محلی یک بود و قبل از انحلال حزب توده تقریبا وضع از این قرار بود.
محسن علوی (بخش سه همدان) داود صدیق (پیشه وران) مظفر کنگرلو (بخش فرهنگ) ایرج زندپور مسئول کارگران برق کارخانه الوان پس ازبهمن ماه 27 ارتباط ما به شکل سه نفری درآمد.
و من با مسئولین بخشها یا دو نفری و یا به طور انفرادی تماس می گرفتم ولی مسئولین بخشها در ظرف چهار، پنج سال مکرر تغییر کرد و به علاوه وضع حوزه ها هم عوض شد ابتداء حوزه ها جنبه صنفی داشت و بعد شکل محلی پیدا کرد کسانی که بعد از سال 1327 مسئول بخشها شدند تا آنجایی که بخاطرم مانده چنین است.
بخش زنگ ـ حسین شاه اسبلو، ایرج زندپور، هادی بهشتی بخش [ناخوانا] که قبل از غیرقانونی شدن حزب مسئولش سلماسی بود بعد تغییر کرد و مسئول آن شخصی به نام عمواوغلی شد بعدها که حوزه شکل محلی پیدا کرد این افراد به عضویت کمیته محلی یک منصوب شده و مسئول بخشهای محلی بودند البته تاریخ انتساب این افراد بیادم نیست آنچه که مسلم است من در طی سه چهار سال با این اشخاص با عنوان مسئول بخش تماس داشته ام: غیر از افرادی که نام بردم، غضنفر آرامی، مهندس جواد، مهندس خدابنده، آقایی زنده دل، عباس زاده، و ازگمی (که بعدا عضو کمیته ایالتی شده) شاهرخ مسکوب، منصور جوهری در پاییز 1333 که در دیماه آن سال من بازداشت شدم این اشخاص نبودن مسئول بخش با من تماس داشته مهندس خدای، شاهرخ مسکوب، آقایی این اشخاص هر کدام با دو بخش در تماس بودند.
صفری مهندس خدام آقائی شاهرخ مسکوب س ـ آخرین سمت و آخرین فعالیت در آخرین حوزه خود را به طور مشروح بیان نمایید.
ج ـ آخرین سمت من مسئولیت کمیته محلی یک بوده است و آخرین حوزه ای که من مسئولش بودم به شکل زیر بود که هر یک از این سه نفر مسئول دو بخش محلی بودند و با من تماس انفرادی می گرفتند.
شاهرخ مسکوب امان اله قریشی علوی آقایی مهندس خدام فعالیت ما منحصر به این بود که گزارش تماسها را دریافت کنیم و حق عضویت افراد را جمع آوری نماییم و به کمیته ایالتی تحویل دهیم.
س ـ چه انگیزه ای سبب همکاری شما با حزب شده است به طور مشروح بیان کنید.
ج ـ در بیوگرافی خود شرح دادم و انگیزه من به ورود در حزب توده احساسات شدید وطن پرستی بود تحت تأثیر تبلیغات حزب توده که بوسیله روزنامه رهبر در کرمانشاه از آن مطلع می شدم و شعار نان، فرهنگ، بهداشت برای همه که در بالای آن نوشته می شد تصور می کردم که واقعا حزبی که در مرکز تشکیل شده است عملش با گفتارش تطبیق می کند و واقعا می خواهد برای ملت ما نان و فرهنگ و بهداشت تامین کند البته حادثه آذربایجان که در آذر 24 اتفاق افتاد لطمه ای به این احساس من وارد کرد ولی باز درست نتوانستم به ماهیت واقعی گردانندگان حزب توده واقف شوم جریان حوادث بتدریج به من فهماند که اشتباه کرده ام و حزب توده برای تامین هدفهای خود ساخته شده بود اکنون تأسف من این است که دیر به این واقعیت پی بردم و چند سالی از بهترین دوران عمر خود را به راه خطا رفتم.
س ـ چنانچه خلاف گفته های شما ثابت شود آیا حاضرید شدیدا مورد مؤاخذه واقع شوید؟ ج ـ من در این پنجسال که برای همیشه از حزب کناره گیری کرده ام کوشش کرده ام این گذشته تاریک را فراموش کنم.
بنابراین ممکن است جزئیاتی را فراموش کرده باشم ولی آنچه نوشته ام با حقیقت کاملاً مطابق و در صورت خلاف حاضرم مورد مؤاخذه واقع شوم.
س ـ آیا حاضرید آنچه که در بالا نوشته اید امضاء نماید؟ ج ـ بله حاضرم.
6 /3 /38

منبع:

کتاب چپ در ایران - کادرهای حزب توده به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 145





صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.