صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : انحلال مجلسین

تاریخ سند: 26 آبان 1337


موضوع : انحلال مجلسین


متن سند:

شماره : 2 ـ 3 ـ 3659 صاحب دیوانی عضو هیئت رئیسه حزب مردم می گفت آقای علم رهبر حزب به اتکای داشتن روابط حسنه و دوستی با ارتشبد هدایت1 و تیمسار سپهبد باتمانقلیچ2 وزیر کشور ـ دکتر پیراسته3 معاون وزارت کشور ـ تیمسار سرلشگر بختیار4 ریاست ساواک (ظاهرا با یکدیگر میانه خوبی ندارند ولی در باطن نهایت صمیمی و دوست می باشند) ـ تیمسار سپهبد علوی مقدم رئیس شهربانی کشور نسبت به انتخابات آینده مجلس کاملاً امیدوار و مطمئن می باشد که کاندیدای حزب مردم در انتخابات مذکور موفقیت بزرگی بدست خواهند آورد و روی همین اصل ضمن شرفیابی به حضور شاهنشاه به شرفعرض ملوکانه رسانیده که برای تصویب عملی نظریات اعلیحضرت همایون شاهنشاهی در پارلمان بهتر آن است که مجلس منحل و انتخابات شروع شود تا اولاً این اقدام ملوکانه بین مردم و محافل خارجی به یک انقلاب سفید در ایران تعبیر گردد و در ثانی مجلس به صورت حزبی در آید.
صاحب دیوانی افزوده شاهنشاه به آقای علم قول مساعد داده و فرموده اند به محض اینکه امنیت و سیاست داخلی کشور ایجاب کند این اقدام را خواهند کرد و با روسای ادارات انتظامی هم صحبت و صلاحدید گردیده است و ممکن است پس از مراجعت شاهنشاه از اروپا مجلسین منحل و انتخابات تجدید گردد.
ی ـ د ـ بایگانی شود حزب مردم

توضیحات سند:

1ـ عبداللّه هدایت در سال 1278 ش متولد شد و پس از تحصیلات در دارالفنون به الیانس رفت و سپس وارد مدرسه نظام گردید و در سال 1299 با درجه نائب دومی از مدرسه عالی نظام فارغ التحصیل شد و یکسره به فوج توپخانه کوهستانی رفت.
پس از دو سال خدمت با درجه نائب اولی برای تکمیل تحصیلات به فرانسه رفت و در دانشکده «فن تن بلو» در رشته توپخانه دوره تخصصی را طی کرد.
در سال 1305 به ایران بازگشت و با درجه سروانی فرمانده آتشبار توپخانه شد.
هدایت در سال 1311 مجددا جهت طی دوره دانشگاه جنگ به فرانسه اعزام شد و پس از بازگشت به ایران در سال 1312 با درجه سرهنگ دومی در واحد توپخانه مشغول خدمت شد.
در سال 1319 به درجه سرتیپی رسید و مشاغل زیر را به ترتیب عهده دار بود.
معاونت ستاد ارتش، فرمانده دانشکده افسری، ریاست توپخانه و معاون اول وزارت جنگ.
در سال 1325 به درجه سرلشگری رسید و در سال 1329 وزیر جنگ شد.
در تاریخ 1331 بنا به تقاضای شخصی در ردیف افسران بازنشسته قرار گرفت، ولی پس از کودتای 28 مرداد 1332 مجددا به خدمت برگشت و در کابینه زاهدی پست وزارت جنگ را به عهده گرفت.
وی در مهر ماه 1333 به درجه سپهبدی و در مهر ماه 1337 به درجه ارتشبدی رسید.
ارتشبد هدایت در سال 1339 بازنشسته شد و سرانجام عصر روز چهارشنبه 21 فروردین 1347 به علت بیماری قلبی فوت کرد.
2ـ نادر باتمانقلیچ در سال 1298 در تهران متولد شده و مدارج تحصیلی خود را ابتدا در تهران و سپس در دانشکده عالی افسری در سوئیس به پایان برده و بعد، از دانشگاه جنگ تهران فارغ التحصیل شده است.
البته از مدارک تحصیلی وی سندی به غیر از گفته های وی به چشم نمی خورد، به همین دلیل بسیاری از منابع تاریخی حرفهای وی را دروغی مضحک می خوانند.
در روز 8 شهریور 1322، قوای شوروی و انگلیس تعداد زیادی از رجال ایران و افسران ارتش را به اتهام همکاری با آلمانها و تشکیل ستون پنجم در ایران توقیف و زندانی نمودند و آنها را به اراک انتقال دادند.
در بین بازداشت شدگان سرهنگ باتمانقلیچ هم بود.
وی در سال 1326 به درجه سرلشکری ارتقا پیدا کرد و در سال 1330 به درجه سپهبدی رسید.
در روز 24 مرداد ماه 1332 جلسه ای برای براندازی حکومت مصدق تشکیل شد که سرهنگ باتمانقلیچ در آن شرکت داشت اما روز بعد، دولت در اعلامیه ای وقوع یک کودتای نظامی در تهران و خنثی شدن آن را اعلام کرد و در همان روز عده زیادی از افسران از جمله باتمانقلیچ به اتهام مشارکت در کودتا بازداشت شدند.
باتمانقلیچ پس از پیروزی انقلاب اسلامی به جرم خیانت به کشور و همکاری در کودتای 28 مرداد 1332 به زندان محکوم شد.
وی از نظامیان مشهور و مقتدر رژیم پهلوی بود که نقش مهمی در تثبیت و تحکیم آن داشت.
باتمانقلیچ از افسران کاملاً مورد اعتماد آمریکائیها بود و بهمین دلیل پس از کودتای 28 مرداد 1332 به ریاست ستاد ارتش رسید.
وی سه دوره رئیس هیئت نظامی ایران در سنتو بود که در یک دوره به ریاست شاخه نظامی آن منصوب شد.
باتمانقلیچ مدتی در کابینه اقبال وزیر کشور شد و مدتی پیش از انقلاب با درجه سپهبدی بازنشسته شد.
کتاب ظهور و سقوط حکومت پهلوی ارتشبد حسین فردوست، ج 1، ص 535 وی در 28 مرداد به ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران منصوب شد و سپس به عنوان سفیر کبیر ایران در بغداد و پاکستان خدمت کرد.
آخرین سمت او نمایندگی دائمی نظامی ایران در سازمان پیمان مرکزی بوده است.
از افسران مورد اعتماد آمریکائیها بود و بهمین دلیل پس از کودتای 28 مرداد رئیس ستاد ارتش شد.
در زمان دولت علاء که روحیات ضد بهائی در میان مردم شدت گرفته بود به دستور محمد رضا دکتر، ایادی مدتی به ایتالیا رفت و باتمانقلیچ هم حظیره القدس ـ مرکز بهائیان در تهران را خراب کرد.
اطلاعات نظامی خوبی داشت و قیافه اش هم کاملاً نظامی بود و لذا مورد احترام همه افسران قرار می گرفت.
سه دوره رئیس هیئت نظامی ایران در سنتو بود که یک دوره به اتفاق آراء رئیس شاخه نظامی سنتو شد، مدتی نیز در کابینه دکتر اقبال وزیر کشور بود.
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ـ ج 1، ص 535 3ـ مهدی پیراسته فرزند (حاج سید معتمد اراکی السادات) در سال 1291 ش در اراک بدنیا آمد.
تحصیلات خود را تا دکترای حقوق ادامه داد.
سمت هایی منجمله کارمند اداره تبلیغات، دادستان تهران، نماینده مجلس شورای ملی، استاندار فارس، وزیر کشور و...
را عهده دار بود.
ساواک در گزارش ویژه مورخ 9 /4 /1342 در مورد نامبرده چنین آورده است...
.
دکتر پیراسته و برادرش تحت وصایت مرحوم محمد علیخان راستین ملقب به رونق علیشاه (از دراویش گنابادی) که به مناسبت با آشنایی شوهر مادرشان از آنان سرپرستی می کرده در اراک به تحصیل می پردازند ظاهرا در اراک غیر از یک خانه پدری که مخروبه بوده...
و همچنین جزئی مستقل و ملکی در خمین و سهمی از معدن سرب حسین آباد ملکی ندارند دکتر مهدی پیراسته با عامیون ارتباط دارد و در سیاست طرفدار انگلیس می باشد.
و همچنین مدتی با حزب استقلال و عبدالقدیر آزاد همکاری داشته و یکی از علل ترقیاتش پشتیبانی دکتر متین دفتری از نامبرده بوده است.
به علاوه شخصا نیز مردی است جاه طلب و پرکار...
گزارشات واصله از سوء استفاده نامبرده در امر انتخابات دوره گذشته تأیید می نماید و اقلام دریافتی بدین شرح می باشد.
از آقای دکتر معدل 250 هزار تومان، از آقای غلامرضا ایلخانی 100 هزار تومان (این رقم با کمک آقای عزیزاللّه توأم اخذ شده) ضمنا در زمان وزارت کشور از شرکت چسب بابت خرید 150 دستگاه خودرو مبلغ 3 میلیون ریال پورسانت دریافت نموده است.
نامبرده از اعضای جمعیت فراماسونری لژ ستاره سحر نیز بوده است.
ـ اسناد ساواک، پرونده های انفرادی جریان چپ به روایت اسناد ساواک، ج اول، ص 111 ـ 110 4ـ تیمور بختیار در جریان جنگ جهانی اول در سال 1293 ه ش در یکی از ایلات بختیاری چشم به جهان گشود، پدرش فتحعلی بختیار از خوانین بزرگ بختیاری و نیای بزرگ او جعفرقلی خان بختیاری بود.
بختیار تحصیلات خود را تا سیکل در اصفهان گذراند و سپس همراه با شاپور بختیار برای ادامه تحصیل به بیروت رفت.
پس از پایان تحصیلات مقدماتی یکسال دوره مهندسی دید و سپس برای تحصیل در مدرسه نظامی سن سیر به فرانسه رفت.
دو سال بعد این مدرسه را با درجه ستوان دومی ترک کرد و به ایران بازگشت و در هنگ حمله جمشیدآباد تهران مشغول بکار شد.
وی در خدمت نظام در هنگ های سوار به عنوان بهترین افسر جوان شناخته شد تیمور بختیار بعد از مدت کوتاهی برای ادامه خدمت به زاهدان منتقل شد و مقارن جنگ جهانی دوم وی به اصفهان منتقل و سپس در سال 1321 با درجه سروانی به تهران بازگشت صلاحیت و قابلیت های فردی بختیار بزودی از او یک فرمانده هنگ ساخت.
به طوری که در سال 1325 به فرماندهی هنگ سوار حمله رسید.
در جنگ جهانی دوم که ایران توسط قوای روسی و انگلیس اشغال و کنترل شد و تحریکات تجزیه طلبی در کشور شکل گرفت بختیار از جمله افرادی بود که علیه تجزیه طلبی کمونیست ها در آذربایجان مبارزه کرد.
وی در این زمان با درجه سرگردی فرمانده هنگ سوار شاپور بود.
در جریان رفع غائله آذربایجان، بختیار بطور داوطلب برای سازماندهی نیروهای پارتیزانی ضد حکومت آذربایجان و کردستان به منطقه خمسه زنجان که زیر نفوذ برادران ذوالفقاری بود اعزام شد وی در حوالی مراغه در ستون دوم تحت امر سرلشگر ضرابی داوطلب سرکوب یک پایگاه فرقه دمکرات شد.
جنگ سختی درگرفت و به کمک ذوالفقاریها به جسارت کامل به دمکراتها حمله کرد و تعدادی را کشته و بقیه را فراری داد این نبرد تنها نبرد واقعی علیه نیروهای دمکرات بود و تیمور به خاطر این شهامت به درجه سرهنگی و اخذ نشان نایل شد.
سپس سرهنگ دوم بختیار برای ادامه تحصیل به دانشگاه جنگ می رود و در سال 1329 با احراز شاگرد اولی و کسب نشان درجه اول دانش به سمت رئیس ستاد لشگر گارد شاهنشاهی تحت فرماندهی حسین منوچهری (بهرام آریانا) مشغول کار می شود.
یکی از رویدادهایی که منجر به محبوبیت و ترقی بیشتر بختیار شد، دفع غائله ابوالقاسم خان بختیاری است.
ابوالقاسم خان عموی تیمور بختیار از خوانین با نفوذ ایلات بود.
وی در سال 1321 تیپ اعزامی ارتش را خلع سلاح و نابود کرد و هر از گاهی علیه حکومت نافرمانیهایی داشت.
دکتر محمد مصدق نخست وزیر وقت سرهنگ بختیار را مأمور سرکوب غائله ابوالقاسم خان کرد.
انجام موفقیت آمیز این مأموریت او را به فرماندهی یکی از تیپ های تهران رساند.
ولی با تصمیم دکتر محمد مصدق مبنی بر انحلال لشکر گارد و انجام تغییراتی در پادگانها، سرهنگ بختیار به فرماندهی تیپ زرهی کرمانشاه منصوب شد.
در جریان 28 مرداد 32 تیپ زرهی کرمانشاه به فرماندهی بختیار عازم تهران می شود عده ای معتقدند این حرکت بدنبال تقاضای سرلشکر زاهدی برای کمک به کودتاگران صورت گرفت، برخی معتقدند بختیار افسر فرصت طلبی بود.
او به سمت تهران حرکت کرد و در صورت پیروزی هر گروهی او به آنها می پیوست.
در تاریخ 5 /10 /1332 به عنوان فرماندار نظامی تهران انتخاب شد و در این مقام (بنابر آنچه که فردوست گفته) از هیچ جنایتی فروگذاری نمی کرد او از تاریخ سوم مهرماه 1335 به عنوان معاون نخست وزیر و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور فعالیت کرد.
در سال 1338 به درجه سپهبدی رسید و سرانجام در تاریخ اول فروردین 1340 از کار برکنار و در اول مهرماه 1340 بازنشسته شد.
و در ششم بهمن ماه 1340 ایران را ترک کرد و نهایتا در سال 1349 به قتل رسید.
سپهبد تیمور بختیار به روایت اسناد ساواک، ج اول، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ص 4 ـ 8

منبع:

کتاب حزب مردم به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 117

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.