صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : شیخ غلامحسین جعفری

تاریخ سند: 14 دی 1345


موضوع : شیخ غلامحسین جعفری


متن سند:

به : 316 از : 20 ه 3 شماره : 25072 /20 ه 3 ساعت 1300 روز 13 /10 /45 شیخ غلامحسین جعفری در مسجد جامع میکروفون را جلو خود قرار داد ابتدا اشاره به مجله خواندنی ها 1335 نمود و اظهار داشت این سخنان خود شاه است که من برای شما می خوانم (من خوشوقتم می بینم روح وحدت پیدا شده است پادشاهان ایران دو دسته بوده اند خوب و بد به نظر من مسئولیت بدها زیادتر بوده است و ملت باید به حقوق خود آشنا باشند و یک عده از روحانیون برای بالا بردن سطح افکار مردم و تقویت روح لازم است) بعد گفت اعلیحضرتا خمینی چه کرده که باید از مملکت آواره بشود مگر به صلاح مردم رفتار نمی کرد مگر بر خلاف قرآن حرف می زد چرا قرآن و دین را تغییر می دهید زن ها و مردها را متساوی الحقوق می دانید چند نفر زن بدکاره باید به مردان شرافتمند حکومت کنند خدایا امام زمان خمینی عزیز ما را به ما برگردان بعد افزود عرایض مرا به شاه برسانید ما بر خلاف مملکت حرف نمی زنیم ما حقوق اجتماعی نداریم نورانی چیزی نگفته که از منبر منعش کردند مگر به مجتهد دعا کردن خلاف است بعد نورانی جلو آمد گفت دو کلمه حرف دارم چرا باید یک نفر دو متر پارچه به سر دارد آزادی حرف نداشته باشد اگر راست می گویید جلو چاقوکش ها را بگیرید و جلو عرق فروش ها را بگیرید این قلدربازی فقط برای طلبه هاست1 بعد از نورانی شخصی به نام شیخ نجات به منبر رفت و سخنانی با کنایه علیه دستگاه بیان داشت.
کوهک همانطوری که بارها اشاره شد شیخ غلامحسین جعفری آخوندی است جری و کینه توز که تمام وجود وی عقده و بدبینی است اگر باز هم جلوی گفتار و رفتار وی گرفته نشود ممکن است در ملاء عام به مقدسات ملی و شخصیت های حساس مملکت توهین کند.
14 /10

توضیحات سند:

1ـ این خبر توسط یکی دیگر از منابع ساواک نیز گزارش شده که به شرح ذیل است: به : 316 از : 20 ه 3 تاریخ : 14 /10 /45 شماره : 25064 /20 ه 3 در ساعت 1200 روز 13 /10 /45 شیخ غلامحسین جعفری در مسجد جامع میکروفون را به دست گرفت و اظهار داشت در یک وقتی می شود در مملکت اسلام با آیات قرآن مخالفت نمایند همین زمان است بعد نامه ای از جیب خود در آورد و به مردم نشان داد و گفت این نامه خطاب به اعلیحضرت همایونی است در روز عید فطر فرمود (علماء و مراجع تقلید مقامشان اعظم است و باید تبلیغ دین و مذهب نمایند) من می گویم اعلیحضرتا آقای خمینی چه تقصیری دارد و چه گفته است یعنی ما روحانیون چه می گوییم آیا غیر از آیات قرآن حرف می زنیم ما وظیفه داریم آقای خمینی مرجع تقلید است همه دوستشان دارند همه علاقه به او دارند الان دل مردم برای ایشان می سوزد که او را زیارت کنند با زور نمی شود که اسم خمینی را قدغن کردید محبت او را نمی توانید از دل مردم خارج نمایید اعلیحضرت مردم ناراحت و ناراضی هستند اعلیحضرتا یا از ملت و مردم خبر ندارید یا اینکه خبر دارید و نمی خواهید در مملکت اسلامی نباید زن ها مصدر کار و قانون گذار باشند مخالف آیه قرآن است.
مخالف شرع مبین اسلام است سازمان زنان چیست که تشکیل می دهند زن ها ارث می برند چیست اینجا مملکت اسلام است ما مجتهد و مراجع تقلید داریم این حرفها در مملکت اسلام پیشرفت نمی کند ما اجازه آمدن حضرت آیت اله خمینی به تهران می خواهیم (دو مرتبه تکرار کرد جمعیت اشک می ریختند) ناطق سپس گفت من سلطنت را محترم می شمارم و کاری هم ندارم اما ما روحانیون وظیفه ای داریم که از دین و مذهب خود دفاع کنیم و مردم هم دفاع می کنند خدایا حرف های ما را به گوش شاه برسان تا اجازه آقای خمینی را صادر فرمایند و به تهران بیاید بعد از جعفری شیخ نورانی اجازه خواست دو کلمه صحبت نماید بعد آمد پشت بلندگو و گفت ما آخوندها دو متر [پارچه] سفید به سرمان بسته ایم چرا از ما دست نمی کشید اگر شما درستکار و مسلمان هستید جلو فاحشه خانه ها جلو دزدها و جلو رشوه و غیره را بگیرید ما مبلغ دستگاه اسلام هستیم چرا از ما دست نمی کشید حالا من منبر نمی روم ببینم کار ما و شما به کجا خواهد کشید.
کوهک چون جلوی سخنان تحریک کننده روزهای پیش شیخ غلامحسین جعفری گرفته نشد لذا جسارت وی بیشتر شده و در منبر به نحوی صحبت می کند که پای مقدسات ملی به میان آمده است از طریق شهربانی باید شیخ مذکور شدیدا مهار شود.
14 /10

منبع:

کتاب آیت‌الله حاج شیخ غلامحسین جعفری همدانی به روایت اسناد ساواک صفحه 121

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.