صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: اجتماع در منزل آیت‌الله میلانی

تاریخ سند: 8 مرداد 1342


موضوع: اجتماع در منزل آیت‌الله میلانی


متن سند:

شماره: 1705ـ د ـ م تاریخ:8 /5 /1342
موضوع: اجتماع در منزل آیت‌الله میلانی

ساعت 19:30 از روز دوشنبه 7 /5 /42 عده‌ای از طبقات مختلف مردم مرکب از روحانیون و وعاظ، کارمندان ادارات دولتی، بازاریان، کارگران، افراد جبهه ملی در منزل آیت‌الله میلانی واقع در خیابان امیریه کوچه حکمی منزل قدیری‌پور حاضر گردیدند. پس از پایان اقامه نماز جماعت افراد جبهه ملی در گوشه حیاط اجتماع و به بحث و گفت‌وگو پرداختند. از مسائل مورد گفت‌وگو عبارت بود:
1. آیت‌الله میلانی صبح روز دوشنبه به‌اتفاق چند نفر دیگر به قم عزیمت و پس از توقف مختصری در صحن حضرت معصومه (ع) به منزل آیت‌الله خمینی رفته و با پسر آیت‌الله خمینی که در آنجا بوده‌اند، مدت دو ساعت مذاکره می‌نماید و نهار را در محل دیگری صرف و در حدود ساعت 18:30 به تهران مراجعت می‌نماید به‌طوری‌که اهالی قم استقبال شایانی از نامبرده به عمل‌آورده‌اند.
2. تا روز پنج‌شنبه آینده آیت‌الله خمینی از زندان مرخص خواهند شد و قرار است پس از آزادی و رفتن به قم، دیگر مانند سابق مردم را دور خود جمع ننمایند که باعث تظاهرات و شلوغی شهر قم گردد. این عده اظهارنظر می‌نمودند که علت مسافرت آیت‌الله میلانی به قم روی مسئله آزادی آیت‌الله خمینی بوده و مذاکره میلانی با پسر خمینی برای اجتماع مردم به‌طور کم برای استقبال از ایشان بوده. افراد مزبور اظهار می‌نمودند که دولت به علما گفته‌اند موافقت دارند بیست نفر از علما را به مجلس بفرستند ولی میلانی پاسخ داد که دولت می‌گوید انتخاب آزاد است و حال می‌بینیم انتخابات انتصابی است.
3. افراد مذکور می‌گفتند از هم‌اکنون کارت‌های الکترال انتخابات تهیه و قرار است روز پنجشنبه 10 /5 /42 بین مردم توزیع شود ولی از همین کارت‌ها که هنوز توزیع نشده در دست مردم وجود دارد و به‌طورکلی تا روز پنجشنبه کارت‌های موجود دیگر پیدا نخواهد [شد و] علت دیگر قلابی بودن کارت‌ها نداشتن شماره است و به همین علت هر مقداری که طبق دستور جبهه ملی و علما مردم اخذ و نگهداری نمایند فایده‌ای با چنین وضعی ندارد زیرا شماره ندارد دولت از کارت‌ها به مقدار زیادی چاپ کرده و می‌تواند بیش از این هم چاپ نماید. افراد فوق پیش‌بینی نمودند با چنین وضعی احتمال می‌رود جبهه ملی و علما با نقصی که این کارت‌ها دارد آن را تحریم نمایند و تا روز 11 /5 /42 جریان روشن خواهد شد و به ملت ایران تقلب کارت‌ها را اعلام می‌دارند.
4. عده‌ای اظهار می‌داشتند که آزادی خمینی صحیح نیست زیرا دستگاه می‌خواهد با آزادی او مردم را سرگرم نماید و در خلال این مدت خمینی را به‌اتفاق دو نفر دیگر به تبعیدگاه بفرستند دلیل اعزام سربازان به شهرستان‌های مشهد، قم، تبریز [و] شیراز برای آن است که پس ‌از انتشار خبر تبعید خمینی اغتشاشی صورت نگیرد.
5. بین افراد فوق گفته می‌شد اعلامیه شماره 2 میلانی که منتشر و پخش گردیده به‌وسیله افراد دکتر مظفر بقایی1 تحریف شده بود و چندجمله‌ای را حذف کرده‌اند و این جمله مربوط به مردم بوده که «مردم چرا علما از زندانیان سیاسی قصد پشتیبانی می‌کنند؟» و این موضوع مورد اعتراض میلانی قرارگرفته است. اکنون نهضت آزادی مبادرت به چاپ جدید آن با تصحیح کامل نموده و آن از کاغذ کاهی است و قرار است سه‌شنبه 8 /5 /42 چاپ و در اختیار عموم گذاشته شود.
6. افراد جبهه ملی درباره اعلامیه آیت‌الله شریعتمداری روی این مطلب که علما به هیچ حزب و دسته‌ای وابستگی ندارند و کاری با آن‌ها ندارند اعتراض نموده و می‌گویند تمام جریانات واقعه ۱۵ خرداد را افراد جبهه ملی و احزاب وابسته به آن رهبری و به‌وسیله آن‌ها صورت گرفته؛ بهتر بود که اشاره‌ای به احزاب نمی‌کردند. در پاسخ عده‌ای می‌گفتند صلاح بر این بود که ظاهر را حفظ می‌کردند و این سوژه خوبی برای دولت شده، دائر به همکاری علما با احزاب است.2

گیرندگان: اداره کل سوم ـ اداره دوم کل سوم ـ بایگانی
بایگانی شود ـ 12 /5 /42

توضیحات سند:

1. دکتر مظفر بقائی کرمانی، فرزند میرزا شهاب‌الدوله در سال 1287ش. در کرمان متولد شد. نامبرده جزو اولین دستۀ محصلینی بود که در زمان رضاشاه برای تحصیل به اروپا اعزام شد و در دانشگاه سوربن پاریس در رشتۀ فلسفه و آموزش‌وپرورش کودک تحصیل‌کرده و به ادعای خودش مدرک دکترا گرفت، اما در کتاب «ایران و تاریخ» نوشتۀ بهرام افراسیابی در صفحۀ 126 چنین ذکر شده است: «مظفر بقائی برای تحصیلات به فرانسه رفته بود و به علت عیاشی و ولگردی موفق به درس خواندن نگشته و بدون گرفتن عنوان از فرانسه بازمی‌گردد. اولین دغل‌کاری او این بود که برای خودش عنوان دکتری جعل کرده بود...». بقایی از سال 1324 وارد فعالیت‌های سیاسی شد و در تشکیل حزب دموکرات ایران با قوام‌السلطنه همکاری می‌کرد. وی در دانشگاه تهران نیز اشتغال داشت و برای اولین بار در سال 1336 به‌عنوان نمایندۀ شهر کرمان به مجلس شورای ملی راه یافت.
بقائی در جنبش ملی‌گرایی ایران چهره‌ای شاخص بود و از طریق روزنامه‌اش (شاهد) خط‌مشی سیاسی خود را ادامه داد. وی با تأسیس حزب زحمتکشان به عقاید سیاسی خود تشکل بخشید و ازجمله سیاستمدارانی بود که با اعمال سیاست‌های منافقانه، آسیب‌های فراوانی به کشور وارد کرد؛ همدستی او ـ البته به‌طور مخفیانه و غیرمحسوس ـ در جریان کودتای امریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد 32 و مخالفت‌هایش با نهضت ملی شدن صنعت نفت از آن جمله است. او در یک دادگاه مسخرۀ شاه‌ساخته در محاکمات بدوی محکوم شد، اما دادگاه تجدیدنظر پس از خوش‌رقصی‌های بقائی او را تبرئه کرد. بقائی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ظاهراً ادعای طرفداری از انقلاب را داشت، اما انتشار وصیت‌نامۀ سیاسی او مطالب را به گونۀ دیگری نشان می‌داد. وی در سال 1359 دستگیر و با سپردن تعهد به اینکه از کشور خارج نشود آزاد شد، ولی در شهریور همان سال سفری به آمریکا انجام داد. بقائی در فروردین‌ماه سال 66 پس از بازگشت از آمریکا، در کرمان دستگیر شد. به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی در همان تاریخ در بازرسی از منزل وی مقادیر زیادی اسناد مربوط به حزب زحمتکشان و اشیاء و نشریات غیر مشروع به دست آمد. سرانجام بقائی در آبان ماه 1366 در بیمارستان مهر تهران درگذشت. (زندگینامۀ سیاسی دکتر مظفر بقائی کرمانی، حسین آبادیان، تهران، مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات سیاسی، 1380)
2. جبهه ملی از ابتدای قیام روحانیت به رهبری امام خمینی در ماجرای انجمن‌های ایالتی و ولایتی، موضع روشنی اتخاذ نکرد؛ شاید به این دلیل که به‌عنوان یک جریان روشنفکر، مخالفتی با این لایحه نداشت اما از آنجایی‌که همراهی نکردن با آن نیز موجب از دست دادن حمایت برخی از بازاریان، دانشجویان و برخی روحانیون که به جبهه ملی امیدوار بودند، می‌گردید، لذا دراین‌باره سکوت نمود.
از سوی دیگر رهبران جبهه ملی قبل از برگزاری رفراندوم ششم بهمن 1341 به زندان افتادند و در آن قضیه و نیز ماجرای مدرسه فیضیه و پانزدهم خرداد 42 در زندان بودند. از طرفی، چون موضعی منفعلانه اتخاذ کرده بودند، نتوانستند نقشی در این وقایع که قیام‌های مردمی به رهبری امام خمینی (ره) بود، ایفا کنند. البته دانشجویان و بازاری‌های هوادار جبهه ملی که عمدتاً پایگاه مذهبی داشتند، بدون اینکه تشکیلات جبهه ملی نقشی در هدایت آن‌ها داشته باشد، به‌طور خودجوش و همراه با مردم در برخی از این اجتماعات و حوادث شرکت داشتند. گفته شده است از طرف کمیته دانشجویان جبهه ملی به دانشجویان مرتبط دستور داده شده بود که حتی‌الامکان در بین تظاهرکنندگان نفوذ کنند و رهبری آنان را به‌دست گیرند.
پاکروان، رئیس ساواک، نیز عصر روز 15 خرداد اعلام کرد که جبهه ملی در قیام این روز هیچ نقشی نداشته است. از سوی دیگر، هنگامی‌که سران و اعضای نهضت آزادی در زندان مراسمی به مناسبت شب هفت شهدای پانزدهم خرداد تدارک دیدند، با اعتراض برخی دیگر از سران جبهه ملی مواجه شدند. سران جبهه در زندان حتی حاضر به صدور یک اعلامیه هم در محکومیت کشتار پانزدهم خرداد نشدند. هنگامی‌که در شهریور سال 42 این افراد از زندان آزاد شدند، اسدالله علم، نخست‌وزیر وقت، درباره هرگونه اقدام علیه رژیم، به‌شدت آنان را تهدید کرده بود. سرانجام جبهه به‌شدت دچار تنش داخلی گردید و نهایتاً هیچ‌گونه موضعی دراین‌باره نگرفت. برخلاف این جریان، دانشجویان خارج از کشور جبهه ملی به حمایت از قیام امام خمینی پرداخت و در دومین کنگره سازمان‌های جبهه ملی ایران و اروپا در مردادماه 1342 که در ماینس آلمان برپا شد، به تجلیل از این قیام اصیل و مردمی پرداخت. در این کنگره از رهبران مذهبی تجلیل و در بیانیۀ پایانی اعلام شد: در برابر این قیام بزرگ تاریخی سر تعظیم و تقدیس فرود می‌آوریم و به روان پاک شهدای آن درود می‌فرستیم.


منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 03 صفحه 31

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.