صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: اردیبهشت 1357


متن سند:

بسم اللّه الرحمن الرحیم1 برادرم و برادرانم.
سلام بر شما.
خدا، در هر جا هستید شما را حفظ کند و موفق بدارد.
به رفقا بگوئید که من طی هفت سال و نیمی که در کارها بودم حتی یکبار به کسی نگفته ام که کمک مالی برایم بفرستید چه برای امور شخصی و چه برای امور عمومی مسلمانان، مگر مواردی که الان یادم نیست و تازه دو ماه پیش به یکی از برادران که جزو جمع برادران بازاری است چنین نامه ای نوشتم و معلوم شد که او مدتهاست این خدمات را که متأسفانه خدمت منحصر بفرد بعضی برادران بازاری است ترک کرده است.
حتی برای امور اسلامی و برای جهاد تا کنون نمیخواستم به کسی بگویم کمک مالی بدهد چون فکر میکردم اگر مؤمن باشد خودش باید بفهمد و کار کند نه اینکه من از این سر دنیا برایش بنویسم و او را به انجام وظیفه بخوانم.
لکن اینک کار خیلی اهمیت پیدا کرده و نه تنها با نوشتن نامه بلکه با خواهش و تمنا حاضرم جلب کمک مالی کنم برای مصرفی که پیروزی اسلام و مسلمانان در ایران بستگی بآن دارد و حتی اگر مؤمنی حاضر به کمک نشد با پس گردنی او را بآن وادار خواهم کرد.
این را خواهش میکنم به همه برادران بازاری مسلمان که مرا میشناسند بگوئید بهمان برادرانی که خیلی ادعایشان میشد و عده ای از آنان عمل هم کردند و پیش خدا و مؤمنین سر بلند و رو سفیدند.
بعضی از آنان حتی متعهد شدند که ماهانه برایم کمک مالی بفرستند و البته من نه مطالبه کردم و نه تماس گرفتم مبادا جانشان بخطر بیفتد و اگر خودشان بفکر من افتادند ـ در رابطه با اسلام و ملّت ایران و ارزشهای عالیه و مقدساتمان ـ کمکی برایم بفرستند تا صرف راه خدا شود.
باین برادران یاد آوری کنید و تذکر بدهید که بیاد بیاورند چه مردانی از مؤمنین جانشان را فدای خدا و ملت کردند خانواده شان متلاشی شد و اهل و عیالشان به سختی و ناگواری افتادند درست بخاطر همان چیزها که ما هم ادعایش را داریم و کم و بیش عمل میکنیم.
حالا آیا غیرت و ایمان اجازه میدهد برادران بازاری ما که بعضی زندان هم رفته اند پولهائی را که باید صرف جهاد راه خدا بشود صرف تجملات زندگی کنند؟ زندگیهای شاهانه ترتیب دهند؟ آیا خجالت نمیکشند؟ بر بنده و حامل این نامه2 ـ که من شاگرد و سرباز تحت فرمانش اگر باشم مایه مباهاتم خواهد بود ـ با هم به کاری پرداخته ایم که خرج هنگفتی دارد که حد ندارد و حداقل چند میلیون تومان پول میخواهد و هر چه بیشتر باشد بهتر است و کار پیشتر میرود و توسعه پیدا میکند.
من خودم کار خرید لوازم را بعهده دارم و او مسئولیت صرفش را در ایران.
بنابراین برادران بازاری ما هر چه میتوانند و هر قدر میتوانند حتی اگر شده از نان خودشان ـ نه فقط از قالی و طلا و جواهرات و خانه و میهمانی هاشان ـ صرفه جوئی کنند و باین کار اختصاص دهند.
این کار بقدری اهمیت دارد که در صورت موفقیت سرنوشت ملت ما را تغییر میدهد و سرنوشت منطقه را و کارش پیشبرد جهاد در داخل ایران است و یک کار نیست که انجام بدهی تمام شود بلکه یک کار مستمر است و رساندن چیزهای ضروری که مبارزه را پیش میبرد و پیروزی را بحول و قوه الهی تأمین میکند.
با توجه به اعتمادی که برادران بازاری به نظریات بنده در مورد چگونگی پیش برد جهاد راه خدا دارند امیدوارم بهانه ای ـ از بهانه های وسوسه آسای شیطانی ـ پیدا نکنند برای دریغ کردن از انفاق فی سبیل اللّه .
خدا به همه ما توفیق خدمت عنایت بفرماید و ما را مؤمن گرداند و نفاق را از وجودمان بزداید و ما را پاک گرداند بمنه و کرمه انّه سمیع مجیب.
اردیبهشت 57.
جلال الدین فارسی کمک و انفاق را به حامل نامه مرحمت کنید یا مستقیما به آدرس منزل در بیروت : برج البراجنه ـ المنشیه ـ مقابل مدرسۀ روضۀ الاطفال اللبنانیه ـ بنایۀ وفیق الحرکۀ طبقه دوّم.

توضیحات سند:

1 ـ این نامه توسط آقای جلال الدین فارسی نوشته شده است.
آقای فارسی در کتاب زوایای تاریک ص 45 در این خصوص می نویسد : «در اسفند 1356، شهید عالیمقام سید علی اندرزگو به بیروت آمد.
آن زمان میان برادران مجاهدی که با شهید حجه الاسلام محمد منتظری همکاری می کردند مسائلی پیش آمده بود که باید حل و فصل می شد.
مرحوم اندرزگو به خدمت امام رفته در حل این مسائل مجاهدت ورزید.
2 ـ حامل این نامه شهید اندرزگو بوده است.

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام سید علی اندرزگو به روایت اسناد ساواک صفحه 344



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.