صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

بازجوئی از : کبری سیل سپور فرزند عزت اله

تاریخ سند: 7 آبان 1357


بازجوئی از : کبری سیل سپور فرزند عزت اله


متن سند:

س ـ مشخصات و هویت خود را مرقوم بفرمائید؟ ج ـ کبری فرزند عزت اله شهرت سیل سپور دارنده شناسنامه شماره 47 صادره از ورامین متولد سال 1301 محل تولد تهران محل سکونت در مشهد بازار سرشور کوچه خمسه (آذر) منزل شخصی در تهران منزل پدری سلطنت آباد خیابان محتشم کوچه پنجم پلاک 5 شغل خانه دار مذهب شیعه اثنی عشری تبعه دولت شاهنشاهی ایران.
کبری سیل سپور س ـ چگونگی آشنائی که خود را با شوهرتان از ابتدا بطور مشروح ذکر نمائید؟ ج ـ شوهرم در ابتدا در مدرسه طلاب واقع در چیزر [چیذر] حجره داشت و بنام شیخ عباس تهرانی معروف بود مشارالیه توسط دو نفر بنام هاشمی و موسوی به منزل پدری بنده مراجعه و مرا خواستگاری نمود و چون با سئوالهای پدرم و مادر که او خانواده اش کجاست و چه کسانی هستند برخورد نمود سه چهار نفر زن از چیزر[چیذر ]آورد و ضمن دیدن من و حرفهای بسیار زیادی سرانجام زن و شوهر شدیم پس از عقد او از مدرسه چیزر[چیذر ]بمنزل حاج محمد حسن چیزری[چیذری ] نقل مکان کردیم و با یکدیگر زندگی می کردیم.
تا دو سال پس از آن خانه ای در پشت این خانه را با 15 هزار تومان رهن کرد و باین خانه رفتیم و نمیدانم چند ماه بود که روزی عصر بمنزل آمد و اظهار کرد فورا وسائل خود را جمع کن و میخواهیم برویم به تبریز زیرا برادرم تصادف نموده من هم وسائل شخصی خودم را جمع کردم و باتفاق او حرکت کردیم ولی پس از عزیمت بجای تبریز بقم وارد شدیم و رفتیم در محله ای بنام جوی شور منزل شخصی باسم آقا رضا چند شبی در آنجا مهمان بودیم سپس در منزل مذکور اطاقی با دویست تومان ماهانه کرایه کردیم و بعدا به تهران آمدیم و اثاثیه خود را با ماشین باری به قم بردیم البته اثاثیه دم دستی بردیم و مقداری اثاثیه در منزل رهنی بجای گذاشتیم که بعد از رفتن بمشهد او عنوان کرد که مامورین به منزل تهران و قم ریخته اند و هر چه بوده در آنجا برده اند و 15 هزار تومان پول رهنی را هم دولت گرفته است.
بهر حال در قم زندگی میکردیم و ده روز از محرم را بعنوان تبلیغ به دهات رفت و خواهرم را از تهران آورد نزدم گذاشت تا تنها نباشم تا اینکه پس از مراجعت از تبلیغ دو سه شب گذشته بود که شبی دل درد شدید گرفت و سرانجام نصف شب رفت پیش دکتر و پس از آمدن بمنزل اظهار کرد پدرت را مأمورین در تهران گرفته اند منزل ما در تهران و امکان دارد باینجا بیایند و مزاحمت برایمان فراهم شود بنابراین وسیله برای خودت و بچه ات بردار که بمسافرت برویم و چون دیر وقت بود لذا خوابیدیم و قبل از خوابیدن پاکتی که اسلحه و نارنجک (طبق اظهار وی یک وسیله گرد و وسیله درازی) در آن بود بالای سرش گذاشت تا اینکه صبح وسائل خود را جمع کردیم و او هم یک جعبه ای داشت که در مغرب با ماشینی که کرایه کرده بود به تهران آمدیم در تهران رفتیم منزل یک پیرمرد و یک زن که سه چهار روز آنجا بودیم و پس از آن رفتیم بمشهد چون شب بود در مسافر خانه ای ماندیم و صبح رفت منزلی کرایه کرد و نقل مکان کردیم بآن خانه که آدرس خانه ها را بمامورین در مشهد دادم و سرانجام خانه ای که سکونت داشتیم بمبلغ سیصد هزار تومان خریدیم و من سکنی کردم تا اینکه مأمورین آمدند و آمدیم به تهران.
کبری سیل سپور س ـ توضیح دهید با توجه به اینکه شما را بنام شیخ عباس تهرانی بعقد خود در آورد پس چرا در مشهد شناسنامه خود را سید حسین حسینی کرد در این زمینه شما هیچگونه از او سئوال نکردید دلیل این موضوع چه می باشد؟ ج ـ پس از ورود بمشهد عنوان کرد چون امکان دارد مأمورین انتظامی من را دستگیر نمایند لذا از لباس روحانی در آمد و از لباس شخصی استفاده کرد و همچنین اسم خود را بنام سید حسین حسینی تغییر داد و بمن هم گفت اسم تو معصومه و فامیلت محمد زاده است و سی و هفت سال داری و افزود که باین نام تو را صدا خواهم زد تا عادت شود ولی بهیچوجه نمیتوانستم از او سئوال کنم چون با فحش و دشنام و با عصبانیت او روبرو میشدم.
کبری سیل سپور س ـ در شهرستان قم که اقامت داشتید چه افرادی برای ملاقات او بمنزلتان می آمدند؟ ج ـ در قم هیچکس بمنزل ما نمی آمد.
کبری سیل سپور س ـ در شهرستان مشهد چه افرادی برای ملاقات او بمنزلتان می آمدند؟ ج ـ در مشهد آقای زاهدی ـ اوستا علی بنا ـ و دو طلبه بنام جلالی و علوی که مسن بودند بمنظور درس خواندن بمنزل ما میامدند.
کبری سیل سپور س ـ توضیح دهید شوهر شما با زاهدی از کجا آشنا شده بود و رفت و آمد او بمنزل بشما بمنظور چه مسئله ای انجام میگرفت.
ج ـ پس از اقامت در مشهد شوهر، در حجره ادیب نیشابوری بتحصیل علوم دینی پرداخت در آنجا با زاهدی که معلم است اثنا میشود و با تفاق از ادیب نیشابوری درس میگرفته اند.
کبری سیل سپور س ـ توضیح دهید از تهران چه کسانی به مشهد میامدند و در منزل شما با او تماس می گرفتند؟ ج ـ از تهران دو مرتبه رجب آقا افشار با زن و بچه اش بمنزل ما آمدند و دکتر شیبانی و دوستان رجب آقا افشار بنام کمال و جمال بمنظور دیدن خروس بمنزل ما میامدند.
کبری سیل سپور س ـ توضیح دهید شما از داشتن اسلحه او اطلاعی داشتید و بفرمائید چه اسلحه هائی در خانه داشت و یا اینکه کارتن و یا وسائل دیگری بمنزل میاورد؟ ج ـ در اوایل هر موقع بیرون میرفت کمربندی داشت که اسلحه بآن بود و می بست ولی چندی بود با یک پیراهن میرفت و با موتور سوار میشد و میگفت کار دارم و اطاقی داشت که بما گفته بود هیچکس بآن اطاق نرود و روزیکه مأمورین آمدند در آنجا اسلحه بیرون آوردند ضمنا بعضی اوقات از آن اطاق اعلامیه میبرد داخل زنبیل و یا میاورد بخانه و من چیز دیگری ندیده ام.
کبری سیل سپور س ـ توضیح دهید شوهر شما وسیله چه کسی در داخل خانه انبار درست کرده بود که وسائل خود را در آنجا بگذارد؟ ج ـ در داخل لانه مرغها که وسیله اوستا علی بنا درست شده بود در دو طرف جای مرغها انبار کوچکی درست شده بود که شناسنامه ها را در آنجا می گذاشت و پس از چندی هم آنها را از آنجا برداشت و آورد در اطاق خودش گذاشت و اول اظهار کرد سجلد[سجل] و مدارک دیگر را در آنجا میگذارم که مامورین نفهمند و نتوانند پیدا کنند.
کبری سیل سپور س ـ توضیح دهید شوهر شما چند مرتبه بخارج از کشور مسافرت نمود؟ ج ـ مسافرتی به مکه رفت برای حج عمره که از مکه بمن تلفن کرد و یکدفعه از بیروت بمن تلفن زد و یک مرتبه از نجف ضمنا در دفعه دوم از طریق پاکستان بمکه رفت و ضمنا بعضی اوقات هم به تهران میامد که از سه روز تا هفت روز طول میکشید.
کبری سیل سپور س ـ توضیح دهید با توجه باینکه از وضع او اطلاعی داشتی چرا مراتب را بمامورین اطلاع ندادید؟ ج ـ بمن اظهار کرده بود اگر وضع من را اطلاع دهی تو را هم دستگیر می نمایند و زیر شکنجه هم خودت و هم بچه هایت از بین میبرند و مثال زد خواهرم را که گرفته اند و شکنجه داده اند و بعلاوه شبی باو اظهار نمودم که دلم برای والدینم تنگ شده است او با من نزاع کرد و گفت تو بیدینی برو اطلاع بده ولی فکر میکنی مگر میگذارند تو زنده باشی که بروی و اطلاع بدهی بنابراین من از ترس تهدیدهای او سکوت مینمودم.
کبری سیل سپور س ـ صحت اظهارات خود را بچه نحو گواهی می نمائید؟ ج ـ کلیه مطالب را خودم اظهار کرده ام و به وسیله امضاء گواهی می کنم.
کبری سیل سپور

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام سید علی اندرزگو به روایت اسناد ساواک صفحه 490




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.