صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش

تاریخ سند: 22 تیر 1327


گزارش


متن سند:

طبق اطلاع حاصله ساعت 15 روز گذشته در باشگاه حزب توده بین (دکتر رادمنش1) دبیر کل حزب توده و (احسان طبری)2 مسئول کمیسیون تبلیغات و نویسند روزنامه مردم3 اختلافی روی داده و در اثر این اختلاف (رادمنش) دو سیلی به احسان طبری زده و احسان طبری هم صندلی را بسر رادمنش پرتاب نموده است در نتیجه فورا طرفداران آنها شروع به تظاهرات و طرفین دعوی را به محاکمه تشکیلات دعوت مینمایند و ساعت 16 جلسه فوق العاده شورای کمیته مرکزی در منزل دکتر یزدی4 تشکیل میگردد ولی بواسطه این اختلاف موفق باتخاذ هیچ تصمیمی نشده و جلسه مزبور در ساعت 18 تعطیل و قرار میشود که ساعت 8 صبح امروز جلسه شورای کمیته مرکزی را در منزل دکتر کشاورز تشکیل دهند.
سرهنگ شعاعی بنظر [ناخوانا ]22 /4 /72 احسان طبری ـ رادمنش

توضیحات سند:

1ـ دکتر رضا رادمنش از رهبران سیاسی سازمان جوانان حزب توده در سال 1327، استاد فیزیک دانشگاه تهران بود وی در 1283 در لاهیجان متولد شد، در دارالفنون درس خواند و در زمان رضاشاه با استفاده از بورس دولتی به پاریس رفت در آنجا با ایرج اسکندری آشنا شد و پس از بازگشت به ایران به دکتر تقی ارانی پیوست و در سال 1316 به همراه گروه پنجاه و سه نفر دستگیر شد و پس از شهریور 20 و آزادی زندانیان سیاسی و تشکیل حزب توده، دکتر رادمنش همواره عضو کمیته مرکزی بود و از کنگره دوم (1327 تا 1349) دبیرکلی حزب را برعهده داشت وی همچنین صاحب امتیاز روزنامه مردم ارگان حزب توده بود.
در مجلس 14 نماینده لاهیجان شد و پس از 15 بهمن 1327 و ترور نافرجام شاه غیابا محکوم به اعدام شد، اما او از ایران گریخت و به شوروی پناه برد و در سال 1336 به آلمان شرقی رفت و تا زمان مرگ (1361) در همانجا زندگی کرد.
2ـ احسان طبری: وی در 1295 در ساری متولد شد، در 1314 فعالیت سیاسی خود را با همکاری در انتشار مجله دنیا آغاز کرد در 1316 به عنوان یکی از جوان ترین اعضای گروه 53 نفر دستگیر و زندانی شد.
پس از شهریور 1320 از موسسین حزب توده بود و در همین دوران مدتی در شرکت نفت مشغول به کار شد پس از آُن به عنوان مترجم در خبرگزاری تاس به کار پرداخت.
در کنگره اول حزب توده (1323) به عضویت کمیته مرکزی انتخاب شد و بعد از غیرقانونی شدن فعالیت حزب در 1327 به شوروی گریخت، سپس به همراه کمیته مرکزی حزب توده به آلمان شرقی رفت، وی از بدو تأسیس حزب توده همواره در رأس تشکیلات و رهبری آن قرار داشت و به عنوان ایدئولوگ حزب برای مدتی طولانی مسئولیت شعب آموزش و تبلیغات آن را بر عهده داشت.
نشریه دنیا زیرنظر او انتشار می یافت و از 1350 به این سو، تقریبا تمامی بیانیه ها و اعلامیه ها حزبی به وسیله او تنظیم و تدوین می شد.
گذشته از رسائل حزبی، تحقیقات او در زمینه های تاریخ و فرهنگ و تلاش وی برای مطابقت دادن تئوریهای مارکسیستی با تاریخ و ادبیات ایران از دید حزب توده دارای اهمیت بسیاری بوده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی (1358) طبری همچون بسیاری دیگر از رهبران حزب توده وارد ایران شد، وی با توجه به آگاهی در زمینه های فلسفه، ادبیات، تاریخ به تدوین کتب و تحقیقاتی پرداخت و در زمینه های ادبی، فرهنگی مقالات و کتب جدیدی نگاشت.
حتی برخی از آثار گذشته خود را مورد بازنگری قرار داد.
با افشای توطئه های حزب توده در ایران و دستگیری سران حزب، به زندان افتاد.
در این دوران فرصت مناسبی بود که با تحقیقات پیرامون دین، اسلام، انقلاب اسلامی به نظریات جدیدی برسد.
به تعبیر ایرج اسکندری دبیر اول پیشین حزب توده «سخنان امروز طبری، در حقیقت همان حرف هایی است که همیشه زده، چیز جدیدی نگفته، منتها آن موقع یواشکی می گفت، حالا آن را علنی کرده است» گر چه خود طبری می گفت از اواخر دهه 1340 به بن بست مارکسیسم اعتقاد پیدا کرده و به نوعی به دنبال معنویت بودم.
اما ملاحظات حزبی مانع از بیان سریع آن می شد.
طبری در سال 1363 با نقد علمی مارکسیسم و بررسی مجدد تاریخ و فرهنگ ایران به بیان واقعیات و حقایق پرداخت.
مصاحبه ها، مقالات، کتب منتشره وی در سال های پایانی عمر اثرات گسترده ای در مجامع جهان گذاشت.
وی پس از یک بیماری کوتاه مدت در نهم اردیبهشت 1368 در سن 72 سالگی در تهران درگذشت.
از آثار وی : کژراهه، شناخت سنجش مارکسیسم، لابه، مجموعه مقالات ...
3ـ روزنامه مردم : ارگان حزب توده که گاه با نام «نامه مردم» منتشر می شد بعدها این روزنامه به روزنامه هفتگی مخصوص روشنفکران بدل گردید، و در کنار روزنامه «رهبر»، که به مدیریت اسکندری، ارگان مرکزی حزب شد، امتیاز روزنامه مردم جدید به نام «نامه مردم» به رادمنش داده شد و این روزنامه که در تمام عمر حزب نشر یافت چندین دوره مختلف را از سر گذرانده و مدتی بصورت مجله نیز منتشر شده است.
کژراهه، احسان طبری، امیرکبیر چاپ اول 1366، ص 49 3ـ دکتر مرتضی یزدی، از مؤسسان و رهبران حزب توده، وزیر بهداری کابینه قوام السلطنه بعد از کودتای 28 مرداد 1332 دستگیر و با ابراز تنفر از گذشته آزاد شد.
همان ص 350 دکتر یزدی در زندان، پس از تسلیم به رژیم شاه ،پسرش حسین یزدی را که به توصیه حزب برای تحصیل به آلمان فرستاده شده بود به ساواک مربوط ساخت و ساواک به او اینطور تلقین کرد که گویا کیانوری مسئول زندانی شدن پدرش بوده است.
حسین هم برادرش فریدون را با خود همراه کرد دکتر یزدی نیز پس از آزادی بطور دائم با رادمنش و اسکندری مکاتبه داشت به این ترتیب این بستگی به تمام معنا حفظ شده بود و آقایان حاضر نمی شدند که در مطبوعات حزب مطلبی علیه یزدی نوشته شود و به همین دلیل حسین و فریدون یزدی (پسرعموهای خانم رادمنش) مشیر و مشاور و آجودان دکتر رادمنش بودند، در تمام سالها حسین یزدی نامه های دکتر رادمنش را برای پست کردن به برلین غربی می برد و اگر کسی می خواست از اروپای غربی با ایران با رادمنش تماس بگیرد.
این کار با واسطه حسین یزدی انجام می شد در این زمان مقام حسین یزدی در ساواک آنقدر بالا گرفته بود که نه تنها ساواک بلکه با اداره جاسوسی آلمان غربی نیز مستقیما مربوط بود و آنها یک پاسپورت قلابی آلمان غربی با نام مستعار به او داده بودند که به وسیله آن آزادانه به همه جای اروپا سفر کند.
خاطرات نورالدین کیانوری ص 392

منبع:

کتاب چپ در ایران - سازمان جوانان حزب توده به روایت اسناد ساواک صفحه 2

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.