صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

اظهارات دکتر معین‌الدین مرجائی1 عضو حزب مردم ایران

تاریخ سند: 25 شهریور 1343


اظهارات دکتر معین‌الدین مرجائی1 عضو حزب مردم ایران


متن سند:

شماره: 13458 /20 الف تاریخ:25 /6 /1343
اظهارات دکتر معین‌الدین مرجائی1 عضو حزب مردم ایران

ساعت 0930 روز 23 /6 /43 دکتر معین‌الدین مرجائی که فعلاً در وزارت اقتصاد کار می‌کند در اطاق مدیرکل فرهنگ استان ضمن صحبت خصوصی درباره وضع کنونی جبهه ملی اظهار داشته است که دکتر صدیقی دیگر درب خانه‌اش را به روی مردم بسته است. او گول دکتر احسان نراقی را خورده است و دار و دسته مؤسسه تحقیقات و مطالعات اجتماعی او را از مبارزه بازداشته‌اند و هرچه هم که به او توصیه شد خودش را از دسته نراقی جدا نکرد. دکتر نراقی عامل سازمان امنیت و رئیس قسمت اجتماعی سازمان امنیت می‌باشد. او به سازمان امنیت، طرق محبوبیت و جذب به طرف دستگاه را می‌آموزد و بعلاوه با امثال دکتر راسخ2 و دکتر بهنام3 طرح تهیه و جلسه تشکیل می‌دهند که مقدمات نخست‌وزیری خود را درست کنند.
دکتر مرجائی سپس گفت اکنون جبهه ملی دوره سکوت و نزول خود را طی می‌کند البته جلساتی تشکیل می‌شود ولی بیشتر این جلسات دوستانه و چای و شیرینی‌خوران است.
اصل در ح – 277
به پرونده دکتر غلامحسین صدیقی ضمیمه و بایگانی شود... 5 /7 /43

توضیحات سند:

1. معین‌الدین مرجائی: در سال 1324ش، در مدرسه سپهسالار، که تلفیقی از دروس قدیم و جدید بود به تحصیل مشغول شد و پس از آن هم در دانشکده معقول و منقول، در رشته الهیات ادامه تحصیل داد و دکترا گرفت.
در مدرسه سپهسالار با محمد نخشب آشنا شد و به نهضت خداپرستان سوسیالیست پیوست و همراه این تشکل، به حزب ایران آمد. پس از اینکه اعضای نهضت خداپرستان سوسیالیست از حزب ایران جدا شدند، به همراه آنان در تشکیل جمعیت آزادی مردم ایران فعالیت نمود و پس از تشکیل حزب مردم ایران، از اعضای بنیانگذار آن شد و امتیاز روزنامه ندای مردم ایران را به نام خود گرفت که تا زمان کودتای 28 مرداد 1332ش، 57 شماره‌‌ی آن را منتشر کرد.
پس از کودتا، به نهضت مقاومت ملی پیوست و در تأسیس جبهه ملی دوم مشارکت نمود. در سال 1341ش به همراه مهندس بازرگان و.. به عضویت کمیسیون سیاسی جبهه ملی انتخاب شد و در سال1344ش، به همراه دیگر اعضای جاما، که از حزب مردم ایران منشعب شده بودند، دستگیر و مدتی زندانی شد.
2. شاهپور راسخ: فرزند احمد، در سال 1303ش در تهران متولد شد. پس از تحصیلات مقدماتی و عالی، به استخدام آموزش و پرورش درآمد و به تدریس مشغول شد. در سال 1326 به علت ترک محل خدمت و ادامه تحصیل، منتظر خدمت ‌شد. پس از اخذ دکتراى جامعه‌شناسى، به عنوان استاد دانشگاه و معاون سازمان برنامه و بودجه برگزیده شد و در طول خدمت، نشان‌هاى: همایون، قدردانى و کار دریافت نمود و سفرهاى متعدد به خارج از کشور، از جمله به همراهی اشرف پهلوى، برای شرکت در کنفرانس بین‌المللى زن در مکزیکوسیتى داشت.
دکتر شاهپور راسخ از جمله بهائیانی بود که به همراه همسرش، از مبلغین این تشکیلات به شمار می‌رفت و در مجله سخن نیز مقالاتى مى‌نوشت.
مشارالیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خارج از کشور رفت و به فعالیت در راستای اهداف بیت‌العدل که بالاترین مرجع تصمیم‌گیری در تشکیلات بهائیت است، به فعالیت مشغول شد و به دلیل تلاشی که در این زمینه داشت، از بیت العدل، لقب «حبیب مجرّب» دریافت نمود.
(اسناد ساواک ـ پرونده‌ انفرادى)
3. جمشید بهنام: از اساتید جامعه‌شناسی دانشگاه تهران بود که در بنیان‌گذاری دانشکده‌‌ی علوم اجتماعی نقش داشت و مدتی نیز ریاست آن را به عهده داشت.
وی از اعضای تشکیلات فرماسونری نیز بود که توسط هوشنگ نهاوندی به لژ امیرکبیر معرفی گردیده بود. او که در زمان اوج‌گیری انقلاب اسلامی، رئیس دانشگاه فارابی بود، پس از پیروزی انقلاب به فرانسه رفت و در آنجا مقیم شد و درحالی که با کمبریج در نوشتن تاریخ ایران! همکاری داشت، از سال 1360ش به بعد، مدتی هم قائم‌مقام دبیرکل شورای جهانی علوم اجتماعی در سازمان یونسکو بود.
جمشید بهنام دارای تألیفاتی نیز می‌باشد که از آن جمله است: ساختار خانواده و خویشاوندی، ایرانیان و اندیشه تجدد، مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی که آن را با همکاری شاپور راسخ، از اعضای تشکیلات بهائیت تهیه نموده است.
کابینه حسنعلی منصور، ج 3، ص 456.
اسناد فراماسونری در ایران، ج 2.

منبع:

کتاب احسان نراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 104

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.