صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش

تاریخ سند: 27 مرداد 1336


گزارش


متن سند:

طبق اطلاع از شهرداری کرج و فرماندار شهرستان مذکور اخیراً شهرداری آنجا ضمن ارسال گزارش نسبتاً تندی به وزارت کشور و شرکت مقاطعه کار آسفالت راه تهران کرج از خرابی آسفالت جاده مذکور شکایت و اعلام نموده در صورت عدم مرمت آسفالت جاده بر علیه شرکت و هیئت مدیره آن اعلام جرم خواهد شد.
پس از صدور این نامه از طرف مقامات مؤثر به شهرداری کرج و فرمانداری آنجا فشار وارد شده که قضیه را مسکوت گذارده و گوشزد شده که برای تأمین نظر شهرداری کرج نیز مجدداً روی جاده یک طبقه آسفالت خواهد شد.
گفته می‌شود چون یکی از بستگان اعلیحضرت همایون شاهنشاه (والاحضرت شاهپور حمیدرضا) در شرکت مذکور منافعی دارد لذا شهرداری و فرماندای کرج نتوانسته‌اند در این مورد کاری انجام دهند.
توضیحاً به استحضار می‌رساند با اینکه از طرف مقام شامخ سلطنت به والاحضرت شاهپور حمیدرضا تذکر داده شده که از تماس و همکاری با خرم رئیس شرکت آسفالت راه خودداری نمایند و این امر مدتی از طرف والاحضرت رعایت می‌شد (در این مدت خرم سعی داشت که با والاحضرت شاهپور محمودرضا و والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی روابط نزدیکی برقرار کند و تا حدی هم در این مورد موفق شده بود) معهذا اخیراً باز بین والاحضرت شاهپور حمیدرضا و خرم روابط نزدیک برقرار شده و حتی سه‌شنبه شب (روز 22 /5 /36) بنا به دعوت خرم علیاحضرت ملکه عصمت –والاحضرت شاهپور حمیدرضا و والاحضرت شاهدخت فاطمه پهلوی1 و هما خامنه‌ای و سه نفر دیگر در کافه جوجه کبابی چهار فصل حضور یافته و در این جلسه پس از مذاکرات زیاد سوء‌تفاهمات فیما بین مرتفع گردیده است.
وضع مادی خرم اخیراً بر اثر ولخرجی زیاد و خرید چند قطعه املاک و مستغلات در اطراف تهران تا حدی مختل شده و نامبرده برای به دست آوردن وجه نقد و سر و صورت دادن به وضع شرکت تلاش زیادی می‌نماید و حتی جهت قرض پول به چند نفر از دوستان خود مراجعه ولی موفق نشده است.
منبع- موثق ارزش خبر- تأیید شده یک نسخه ماشین کرده بدون ذکر (دفتر و شماره و ...
که خودم تقدیم نمایم.) به خرم تقدیم نمایید.
بوسیله ...
نگارشات اطلایه تهیه و تقدیم گردید.
31 /5 /1336

توضیحات سند:

1ـ پهلوی، فاطمه در هشتم آبان 1307 در تهران متولد شد و چهارمین دختر رضاشاه از همسر آخر او عصمت‌الملوک بود.
او در زمان تبعید رضاشاه همراه مادرش به مدت هفت ماه در جزیره موریس اقامت داشت ولی براثر اصرار و خواهشهای مادرش، پدر به وی اجازه داد به همراه مادرش به ایران برگردد.
وی در سال 1322 به همراه برادرش حمیدرضا به لبنان رفت و در یکی از مدارس شبانه روزی اسکندریه مشغول تحصیل شد.
بعد از مرگ رضاشاه در سال 1323 به همراه چند تن از برادرانش به آمریکا رفته تا در آنجا تحصیل نماید ولی فاطمه تا اواخر سال 1326 در آمریکا بود و بنا به دلایل نامشخص بی‌آنکه موفق شود دانشنامه‌ای بگیرد، فقط پس از آموختن زبانهای انگلیسی و فرانسه به ایران آمد.
در سال 1327 شایعه خواستگاری هژیر نخست وزیر از وی در جراید به چاپ رسید، که مورد موافقت دربار و فاطمه قرار نگرفت.
مشارالیه در سال 1328 بار دیگر رهسپار امریکا شد.
در طی این دوران اقامت او در آمریکا بود که وینسنت هیلیر، جوان بیکاره امریکایی که دوست محمودرضا بود، در سر راه او قرار گرفت و سرانجام بعد از مخالفتهای دربار آنها در اوایل سال 1329 با هم ازدواج کردند.
دربار هم برای ساکت کردن افکار عمومی، بویژه آرام ساختن روحانیون اعلام داشت که فاطمه از مزایای خاندان پهلوی محروم شده است.
اما هیلیر که بخاطر القاب و امتیازات و ثروت موروثی با فاطمه ازدواج کرده بود، دست از لجاجت برداشته و پذیرفت به دین اسلام درآید تا ازدواج او با خواهر شاه محذور شرعی و اجتماعی نداشته باشد.
هیلیر مدت 9 سال، از سال 1329 تا 1338، در ایران سرگرم زدوبند با شرکتهای آمریکایی و جاسوسی از داخل دربار برای آمریکا بود و در معاملات بزرگ دخالت میکرد و کمیسیون می‌گرفت.
رفتار وی براثر افراط در شرب خمر تحمل‌ناپذیر شده بود و در سال آخر ضمن برخورد و مناقشه‌ای شدید با فاطمه، نوزادشان «آرزو» را به هوا پرتاب کرد که منجر به کشته شدن کودک شد و همچنین ضرب و شتم فاطمه، دربار به او فشار آورد که فاطمه را طلاق بدهد.
فاطمه از او دو فرزند پسر به نامهای کیوان (متولد 1331) و داریوش (متولد 1335) داشت.
بعد از طلاق از هیلیر، فاطمه در آبان 1338 با ارتشبد محمد خاتمی فرمانده نیروی هوایی ازدواج کرد و از او هم دارای دو پسر بنام کامبیز (1341) و رامین (متولد 1346) شد.

منبع:

کتاب حمیدرضا پهلوی به روایت اسناد ساواک صفحه 13

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.