صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 30 مهر 1354


متن سند:

شماره : 235 ریاست محترم بانک عمران پیرو مذاکره حضوری با آن جناب در مورد دستور جلوگیری از صدور اجرائیه بخاطر عقب افتادن بعضی اقساط وامها، چون فرمودید: بمن گزارش دادند که بدهکار اقساط خود را نمیدهد و ملک مورد وثیقه هم بیش از سه میلیون تومان ارزش ندارد.
اولا تنها باغ دو هزار متری قلهک و ساختمان هزار متری آن تا چندی پیش هفت میلیون و نیم تومان با قبول بدهی بانکی مشتری داشت و چون موافقت بانک با مشتری جدید معلوم نبود معوق ماند.
از طرف دیگر چون آپارتمان سامان محل سکونت اینجانب و ساختمان اداره خواندنیها در خیابان فردوسی نیز در گرو آن بانک است و ارزش امروز مجموع وثایق از صد میلیون ریال تجاوز میکند، در صورتیکه مجموع مطالبات اصلی بانک بدون احتساب بهره هفت سال آینده، چهارمیلیون تومان بیش نیست.
بنابراین از نظر ارزش وثایق هیچگونه نگرانی وجود ندارد و برای اینکه ثابت شود این ادعای تنها نیست و در مورد ارزش حقیقی خلاف بعرض جنابعالی رسانیده اند، بتوانید آنها را از نو بهزینه ما ارزیابی کنید.
متأسفانه در مورد عدم پرداخت اقساط هم گزارش خلاف بعرض آنجناب رسانیده اند.
طبق صورت شماره 1 که فتوکپی چک ها و اسناد آنهم ضمیمه میباشد تنها از آذرماه گذشته 595 /347 /4 ریال بآن بانک پرداخت شده و طبق سند شماره 2 از این مبلغ 230 هزار تومان بابت ضمانت نامه پنج میلیون تومانی در وجه بانک ملی به تنهائی پرداخت شده است.
اکنون که ثابت شد گزارش معروضه اغراق آمیز و در قسمتی بکلی خلاف بوده باید دید چرا و چگونه فردی که طی چهل سال از دوران جنگ و هرج و مرج گرفته تا عصر سفت کردن کمربندها و دوران رونق و رفاه حتی یک چک برگشتی و سفته واخواستی نداشته و این در کار روزنامه نگاری اگر معجزه نباشد نمونه هست، بعضی اقساطش را نتوانسته بموقع بپردازد؟ حقیقت این است که تعهدات انسان تا آنجا که مربوط بخودش میباشد انجامش آسان است ولی همینکه پای قول و امضای دیگران و با تکیه بآن بمیان میآید و مانند بیمه اتکائی از یک فرد تنها کاری ساخته نیست.
روز اولی که بنده زیر بار ماهی پنجاه و چند هزار تومان قسط رفتم گول معاون وزارت اطلاعات را خوردم، آقای نیکوخواه در حضور خود بنده تلفنی با جنابعالی تماس گرفت ما سهمیه آگهی های خواندنیها را که در آن اوقات، ماهیانه سیصد هزار ریال بود تا دو برابر بالا میبریم و خود بانک عمران هم علاوه بر آگهی قرار شد کارهای چاپی خود را هم که آنروزها سالی یک ملیون تومان بود بچاپخانه خواندنیها بدهد.
متأسفانه سهمیه آگهی های خواندنیها در وزارت اطلاعات نه تنها دو برابر نشد بکلی قطع هم شد و در اینمورد حتی بر خلاف تمام اصول عطف بماسبق هم کردند و دستگاههائی چون سازمان برنامه و شرکت نفت و شهرداری که از چند سال پیش خود بما و بانک ملی تعهد کرده بودند همه ماهه مبلغی بابت سهمیه برای بدهی ببانک بدهند تعهد خود را زیر پا گذاشتند، بانک عمران هم بیش از چند ماه کار چاپی بما نداد و بچاپخانه دیگری ارجاع کرد که اگر لازم باشد مسبب آن معروض خواهد شد.
در اینصورت یک مشتری چقدر باید شریف و باوجدان و خوش قول و معتبر باشد که بتواند با پرداخت حقوق زیادی بکارگر اضافی، با وجود قطع درآمد بقسمتی از تعهداتش عمل کند.
آنوقت آقایان برای یک چنین فردی در چنین وضعی دستور صدور اجرائیه صادر میکنند و بدینوسیله بی آنکه بپولی برسند میخواهد از جیب بدهکار چند ملیون ریال بعنوان عشریه بجیب گل گشاد دولت و معادل همین مبلغ و مقدار بعنوان حق الوکاله و مشاوره بحساب وکلای بانک و مشاوران حقوقی آن که در تمام سال منتظر یک چنین اوضاع و ایامی هستند بریزند.
از طرف دیگر آقایان مثل اینکه فراموش کرده اند روی امر چه کسی و بفرموده کدام شخصیت وامهای خواندنیها را یک کاسه کرده اند؟ حسب الامر مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر و بدستور جناب آقای وزیر دربار، در اینصورت آیا هیچ مسئله و موضوع و چگونگی سبب تأخیر و اجازه صدور اجرائیه را بعرض آستان مبارک رسانیده اند؟ اگر امر مبارک بر صدور اجرائیه است، چنین فرمانی برای بنده یکی در ردیف فرمان خداست، و اگر نه آیا میدانید که اندر این پیکار، چکار میکنید؟ عیب نقاش میکنی، هشدار! سوءتفاهم و اشتباه نشود، هدف بنده از این توضیحات روشن کردن جنابعالی است که ممکن است در جریان نباشید وگرنه صدور اجرائیه ترس ندارد از داشتن خانه خالی و چاپخانه بیکار و مجله دردسردار و از شر نزول زیاد خلاص میکنید.
سازمان بیمه های اجتماعی کارگران 12 سال است 12 بار برای ما اجرائیه صادر کرده، اجرائیه های آنها هم که میدانید دارای تقدم خاص هستند.
آنها اکنون با آن اجرائیه ها چه کرده اند که شما بکنید، در اینمدت بارها از آنها خواهش و التماس کردم و حتی ناسزا گفتم که بیائید اجرائیه ای را که صادر کرده اید بمورد اجرا بگذارید و دار و ندار مرا بثمن بخس و مفت و مسلم بباد بدهید تا آیندگان عبرت بگیرند و گرد کاری که اینقدر زیان آور و نکبت بار است نگردند، ولی کسی گوش نکرد، شاید بیم دارند که از وجود ناراضی و عاصی امثال ما یک «ساخاروف» و یا «سولژنیتسین» بسازند، ولی آنان اشتباه میکنند هر کس چنین فکر کند، قیاس منفی کرده، ما از جای خود هر قدر هم که ناراحت و آزار دهنده باشد تکان نمیخوریم، بچشم تو این خانه خاک است و خشت مرا هست در دیده باغ بهشت، خلاصه که آشنا و اندوخته ای در خارج نداریم و زبانشان را هم نمیخواهیم بیش از این یاد بگیریم.
سازمان بیمه های اجتماعی سرانجام بر سر عقل آمد و دست از لجاج برداشت و بجای اجرای اجرائیه با ما همان کاری را کرد که متفقین پس از شکست آلمان با او کردند.
سازمان هم بما کار چاپی داد و اکنون دو ماه است که نیمی از اجرت اینکارها بابت بدهی گذشته و نیمی هم بابت دستمزد بکارگران داده میشود مرا ببخشید که موضوع نامه بمقاله کشید، با تمام این احوال و با سپاسگذاری مجدد از شخص آنجناب و کارمندان شریف دیگر آن بانک

منبع:

کتاب مطبوعات عصر پهلوی - مجله خواندنی‌ها به روایت اسناد ساواک صفحه 284




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.