صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : وعظ آقای طالقانی در مسجد هدایت

تاریخ سند: 20 دی 1341


موضوع : وعظ آقای طالقانی در مسجد هدایت


متن سند:

شماره : 18415 / س ت لیله 26 /10 /41 در مسجد همت تجریش آقای سیدمحمود طالقانی ضمن وعظ اظهار داشت مردم بعضی مواقع بدون فکر و تعمق به تقلید می پردازند و مثال زد مثلاً در زمان صفویه شاه عباس سبیل گذاشت و ظاهر هم خود را به صورت دراویش درمی آورد و مردم آن زمان هم چون شاه بود و مورد احترام به تقلید او همه سبیلی می شدند و مجالس صوفیگری برپا ساختند و یا در زمان قاجاریه فتحعلی شاه1 به جهاتی ریش بلندی گذاشت و مردم را به آن ریخت درآورد و اضافه نمود حالیه هم رقص کالباس و عرق خوری را باب نموده اند و مردم بیچاره و بی خبر از همه جا مرتبا به رقص و پایکوبی می پردازند و نمی فهمند که اگر او رقصید اقلاً با شکم سیر این عمل را می کند ولی اینها چرا؟ و اضافه نمود با تقسیم املاک این ثروتمندان مردم تازه متوجه می شوند و درک می کنند اینها که زمانی قدرت کامله ای در دست داشتند و به عنوان وزیر و وکیل حاکم به سرنوشت این ملت بودند چه مردمان ناتوان و توخالی بوده اند یعنی اگر زمانی قدرتی از خود نشان می داده اند مربوط به خودشان نبوده است کما این که همین اشخاص را که اکنون به عنوان موجودات مضر از کانون قدرت طرد می کنند و حتی املاکشان را می گیرند و تقسیم می کنند کوچکترین اعتراضی از خود نشان نمی دهند و نتیجه گرفت که مردم بایستی با بصیرت کامل به سرنوشت خود توجه داشته و اوضاع را بیشتر مورد سنجش قرار دهند.

توضیحات سند:

تاریخ : 23 /10 /41 ساعت 18 جمعه 21 /10 /41، به مناسبت شب میلاد امام عصر، مجلس وعظ و خطابه ای در مسجد هدایت، واقع در خیابان اسلامبول با شرکت گروهی در حدود پانصد نفر از طبقات مختلف و جامعه مهندسان اسلامی، دانشجویان عضو جبهه ملّی، احزاب وابسته به جبهه ملّی، نهضت آزادی، طرفداران دکتر بقائی و خلیل ملکی، افراد نیروی سوم بازاریان و کارگران تشکیل شد.
ابتدا مقاله ای را یکی از دانشجویان با عنوان قوانین اسلام در عصر ما و حقوق زن در اسلام و راه و رسم مبارزه در اسلام ـ که تنها با داشتن ایمان می باشد ـ قرائت کرد.
آن گاه آیت الله طالقانی، بالای منبر رفت و درباره امام عصر، سخنرانی نمود: هنوز مفهوم کلمه قائم را مردم نمی دانند و فقط به آن احترام می گذارند و آن هم، منحصر است به بلند شدن.
در صورتی که مفهوم کلی آن، چنین نیست که ما اجرا می نمائیم؛ بلکه معنی آن، این است که وقتی ما بلند شدیم، تمامی سرباز و مجاهد اسلام هستیم و کسانی هستیم برای حمایت حضرت قائم، آماده جانبازی و فداکاری و وفاداری به آن حضرت که از جا بلند می شویم.
ولی در عصر ما، هنوز عده ای تصور می نمایند چون در علائم ظهور حضرت گفته شده، سراسر جهان پر از فساد، نادرستی، خیانت و غیره می شود و اگر کسی هم دید، چیزی نگوید؛ و خود به دست ظالم و خائن به مملکت، متجاوز به حقوق مردم، متجاوز به ناموس مردم، حتی جلاد پرورش داده و هر چه بر سر مردم آمد، حرفی نزدیم؛ چون از علائم کفر و فساد است.
این عده، به این خیال نشسته اند در صورتی که باید ظالم، فاسد و خائن به مردم، در اسرع وقت از بین برود.
آن گاه حکومت بنی امیه، بنی اسرائیل و بنی عباس را پیش کشید و از منصور و هارون الرشید صحبت کرد و از بیدادگری و تصاحب اموال مردم به دست آنها، مطالبی بیان داشت آن گاه اشاره به مقاله اقبال، شاعر پاکستانی نمود و تکیه به این نکته نمود که کشوری که پارلمان دارد، زمامدارانش، پیوسته در فکر ظلم و ستم و تنظیم نقشه برای سرکوبی ملت هستند و در این پارلمان، دسته ای شیطان، و در رأس آنها، شیطان بزرگ قرار دارد.
در جلسه شیطانها، اقبال، این طور گفته است: وقتی جلسه پارلمان تشکیل می شود شیطانهای مسئول پستها، گزارش مملکتی را به عرض شیطان بزرگ می رسانند؛ مثلاً فرهنگ، از اجرای برنامه های استعمار و گمراه کردن مردم با علم و دانش سخن می گوید.
شیطان وزارتخانه های دیگر، هر یک، نتیجه کار خود را جهت رواج مفاسد اخلاقی، ایجاد فقر و پریشانی بین مردم و عدم آزادی و زندانی نمودن آزادمردان و جلوگیری از اجتماعات را، بتفصیل شرح می دهد.
آن گاه شیطان بزرگ، با خنده می گوید: نقشه های شما خوب نیست و اینها، امری ساده است.
آیا برای از بین بردن آن کتاب آسمانی از میان مردم، کاری انجام داده اید یا خیر؟ من خودم، مارکس لنینیسم را در مملکت وارد نموده ام تا مردم را به نام آن، زجر و شکنجه بدهند.
شماها هیچکاره می باشید.
خودم می توانم نقشه برای هر کس که نفس بکشد و ادعای حق نماید، بکشم.
او را خفه کنم.
شما بروید آن کتاب آسمانی را که آنها متکی به آن هستند، از بین مردم بردارید.
چون زمانی که این کتاب وجود دارد، ما از آن فرار می کنیم و نقشه های ما، بکلی باطل می شود.
در پایان گفت: دنیا، منتظر حکومت حق و عدالت است و اوست که به این بساط ظلم و ستمها، خاتمه می دهد.
شاید عده ای بگویند، در عصری که حضرت ظهور کند، از اتم بالاتر هم ساخته می شود و با شمشیر نمی توان دنیا را از وجود فساد و بی دینان و غیره، پاک نمود.
ولی در قرآن هست که با سلاح روز و با الهام خدائی در زمان موعود، امکان دارد و بستگی به امر اوست تا همه موانع برطرف و جهان، آماده و در اختیار او گذارده می شود.
مجلس فوق، ساعت 21 ختم شد.
1ـ فتحعلی شاه قاجار، دومین پادشاه سلسله قاجاریه بود که نامش باباخان است و پدرش حسین قلی خان جهانسوز نام داشت.
در سال 1186 ق.
، متولّد شد.
پس از کشته شدن محمّدخان قاجار، در سال 1213 ق.
به تخت پادشاهی نشست.
در آغاز سلطنت، با مخالفان قدرتش مانند علی قلی خان قاجار، صادق خان شقاقی و محمّدخان زند، مقابله و مبارزه کرد.
پس از رفع مشکل آنان، عباس میرزا را، ولیعهد خود کرد.
در سال 1215 ق.
، میرزا ابراهیم خان کلانتر را معزول و مقتول نمود و میرزا شفیع مازندرانی را، به صدراعظمی برگزید.
مهمترین دوران سلطنت وی، در دوره جنگهای ایران و روس بود که منجر به انعقاد پیمانهای ننگین گلستان و ترکمنچای شد.
وی، در سال 1250 ق.
درگذشت.

منبع:

کتاب آیت‌الله سید محمود طالقانی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 334

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.