صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : شیخ محمدرضا مهدوی

تاریخ سند: 18 شهریور 1347


موضوع : شیخ محمدرضا مهدوی


متن سند:

شماره : 21141 /02 ه 3 نامبرده بالا در ساعت 2000 روز 15 /6 در مسجد جلیلی درباره اقتصاد اسلامی صحبت کرد و ضمن گفتار خود اظهار داشت کمونیست ها می گویند سرمایه و کار مالکیت می آورد ما می گوئیم کار و تولید مالکیت می آورد سرمایه مالکیت نمی آورد مانند بانک ها که کارشان نزول دادن پول است و هیچگونه کار تولیدی انجام نمی دهند و باعث خراب کردن وضع اقتصاد هستند.
تاجری که کار نمی کند به وسیله تلفن یا تلگراف معامله انجام می دهد و نفع آنها اشکال دارد زیرا آنها کاری انجام نداده ولی سود برده اند.
نامبرده در پایان از زلزله خراسان1 اظهار تأسف کرد و گفت مصیبت بزرگی بر عده ای از هموطنان ما آمده و حقا باید کمک کرد جلسه در ساعت 2045 خاتمه یافت عده شرکت کننده در حدود 28 نفر و اشخاص شناخته شده عبارت بودند از احمد صادقی.
خلیل شالچی.
محمدرضا توانائیان.
احمد نوروزی.
اداره کل سوم

توضیحات سند:

1ـ در تاریخ 9 شهریور 1347 زلزله شدیدی با قدرت 7 /8 ریشتر به مدت 3 ثانیه شرق خراسان را ویران کرده و هزاران کشته و مجروح برجای گذارد، روزنامه ها نوشتند: «براثر زلزله که در ساعت 2 و 20 دقیقه بعدازظهر روز نهم شهریور ماه روی داد محوطه ای به وسعت دو هزار کیلومتر مربع به شدت لرزید و شیروخورشید سرخ اعلام کرد که فاجعه 10 هزار کشته برجای نهاده است، در حالی که خبرگزاریهای بزرگ جهان تعداد تلفات را تا 20 هزار نفر گزارش دادند.
آمار مجروحین به 100 هزار نفر سرزد و خسارات حدود 115 میلیون تومان تخمین زده شد.
قدرت زلزله خراسان که دیاری را در اشک و خون و ماتم غرق کرد، 20 مگاتن یعنی 1000 برابر قویتر از بمب اتمی بود که در هیروشیما منفجر شد.
براثر این نیروی مخرب افسارگسیخته پوسته زمین به طول 70 کیلومتر از چرمه (از بخش های خراسان) تا صحرای شرقی ترک برداشت.
مرکز زلزله دهکده کاخک در 24 کیلومتری جنوب گناباد بود.
مدت زلزله حدود 3 ثانیه و شدت آن 7 /8 بود.
خبرنگار روزنامه دیلی اکسپرس: از 8 هزار جمعیت آن دهکده حدود 7 هزار نفر به هلاکت رسیدند.
شعاع زلزله تا شهرها و دهکده های فردوس، کاشمر، طبس، گناباد، بیرجند، تربت، نیشابور، فیض آباد، بشرویه، سرخس، بجستان، باخزر، چرمه، نوبهار، گودرز، کالک، دشتی و شقری کشیده شد.
در تاریخ 12 /6 /47 شیروخورشید اعلام کرد: 500 شهر و دهکده و کلاته در اثر زلزله خراسان آسیب دیده اند.
در تاریخ 14 /10 /47 مجددا در خراسان زلزله روی داد و سیصد خانه را ویران کرد، پنج نفر را کشت و سی نفر را مجروح ساخت» (ر.ک: اکثر روزنامه ها در تاریخ مذکور) پس از وقوع زلزله روحانیون در اکثر شهرها و روستاهای ایران دست به کار شده و مردم را برای کمک به زلزله زدگان بسیج کردند و مساجد نیز به عنوان پایگاههای جمع آوری کمک های مردم بیش از گذشته فعال شد.
قبوض اعانه که در مسجد جلیلی تهیه شده بود به مساجد مهم از جمله مسجد هدایت برده شد تا همه به اندازه توان خود کمک نمایند، در سندی به تاریخ 17 /6 /47 ساواک گزارش می دهد: «...
در پایان جلسه [مسجد هدایت] محمدرضا توانا مقداری قبوض اعانه که از طرف مسجد جلیلی چاپ و به معرض فروش گذارده بودند در مسجد هدایت آورد و به کمک خلیل شالچی، محمدصادق قاضی طباطبایی، محمدمهدی اندوهی مقداری از آنها را به فروش رسانید و حاضرین از قبوض مذکور که جهت کمک به زلزله زدگان تهیه شده خریداری نمودند...
مبالغ جمع آوری شده از حاصل فروش قبض های اعانه برای ساختن خانه برای زلزله زدگان که به نظارت خود اعضای مسجد جلیلی ساخته می شود، خواهد رسید و یا در صورت کمی پول در اختیار یکی از سازمان های مذهبی مانند حسینیه ارشاد و یا مراکز دینی دیگر قرار خواهد گرفت، چون با تحویل وجه فوق به سازمانهای دولتی این پول حیف و میل خواهد شد و به جیب آنها خواهد رفت...
(رک: شهید حجت الاسلام دکتر محمدجواد باهنر، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحه 215 و 216) در سند مهم دیگری به تاریخ 31 /6 /47 که حاکی از فعالیت جمعی روحانیون در امر کمک رسانی به زلزله زدگان و هراس وابستگان رژیم از این اقدامات است، آمده: سه روز بعد از زلزله جنوب خراسان سیدمحمود قمی اجتماعی از چند نفر دوستانش منجمله هاشمی نژاد، شیخ عباس طبسی، شیخ ابوالقاسم تلافی، خامنه ای، مقدس گلابگیر، جعفر طباطبایی قمی معروف به حائری و عده دیگر تشکیل پس از تهیه دو کامیون خواربار پوشاک و غیره بصوب محل های زلزله زده حرکت می نماید روز 22 /6 /47 که سیدمحمود قمی از منطقه زلزله زده به مشهد مراجعت می نماید اظهار می نماید.
پس از ورود به گناباد و عیادت از چند بیمار تصمیم گرفتم به فردوس برویم و پس از ورود به فردوس جلو فلکه چادری برافراشتیم و اجناس را در آن حصار کرده سپس در مقام تحقیق برآمدیم که دانش سخنور را پیدا نماییم و چون دانش سخنور در چهار فرسنگی فردوس بود تلافی و خامنه ای را دنبال وی فرستادم پس از اینکه وی آمد از این اقدام خوشحال شد که ما چنین تشکیلاتی را داده ایم و نامبرده حاضر شد به ما کمک نماید که به زلزله زدگان کمک برسانیم.
در این میان عده ای هم که از مشهد کمک آورده بودند به ما ملحق شدند با نظر دانش سخنور مرتبا به آسیب دیدگان کمک رسانیدیم ضمن اینکه به زلزله کمک می کردیم یک سرهنگی که گویا سرپرستی تشکیلات شیر و خورشید را عهده دار بود به من مراجعه و گفت شما چکاره هستید گفتم از مشهد آمده و مشغول توزیع جنس به مردم می باشم اظهار نمود سرپرست اکیپ چه کسی است گفتم تلافی است تلافی را به فرمانداری بردند یک ساعت گذشت نیامد 5 نفر دیگر از دوستان را فرستادم آنها هم نیامدند خودم می خواستم بروم در این بین دانش سخنور آمد و دید من فوق العاده عصبانی هستم علت را جویا شد گفتم در اینجا هم که مشغول خدمت مردم هستم ما را ول نمی کنند گفت خودم می روم و دانش سخنور هم به دنبال آنها رفت و چون نیامد خودم به فرمانداری رفتم و با خود گفتم یا باید کشته شوم یا اینکه تکلیف این اشخاص مزاحم را روشن کنم نزدیک فرمانداری که رسیدم دیدم دانش سخنور به اتفاق دوستان من می آیند و ساعتی گذشت آقای روحانی نماینده مجلس و فرماندار فردوس و چند نفر دیگر منجمله رئیس شهربانی و یک افسر ژاندارمری آمدند و عذرخواهی کردند که سوءتفاهم پیش آمده و گذشته است و من در کمال قدرت صحبت کرده گفتم این آقایان مصیبت و فاجعه و بیچارگی سرشان نمی شود و همه چیز را سیاست می دانند بالاخره روحانی پس از عذرخواهی گفت اگر کاری دارید بفرمایید تا برایتان انجام دهیم من هم از وی چادر خواستم فوری 2 دستگاه چادر در اختیارمان قرار دادند و ما هم به نام پایگاه امدادی روحانیت چادرها را بپا کردیم و چون جلو راه بود در ظرف سه روز 12 کامیون که از راه رسید به ما ملحق گردیدند و ما هم مرتبا اجناس را بین زلزدگان تقسیم می کردیم تا اینکه من آمدم مشهد و در آنجا جعفر طباطبایی قمی و خامنه ای و هاشمی نژاد و بقیه دوستان مشغول فعالیت هستند.
سپس سیدمحمود قمی اظهار می دارد: اطلاع دادند آیت اله میلانی رفته است در فردوس چادری برپا کند و چون نگذارده اند لذا به ما ملحق شده من تصمیم دارم به فردوس برگردم ساعت 2300 روز 22 /6 /47 مجددا محمود قمی به اتفاق هاشمی نژاد و چند نفر دیگر به فردوس عزیمت می نماید و مقدار یک کامیون هم جنس همراه خود به منطقه زلزله زده می برند روز 24 /6 /47 سید محمود قمی از فردوس به مشهد مراجعت و سپس به تهران می رود.
(رک: شهید حجت الاسلام والمسلمین سیدعبدالکریم هاشمی نژاد، مرکز بررسی اسناد تاریخی، صفحات 239 تا 241)

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد جلیلی تهران به روایت اسناد ساواک صفحه 172

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.