صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

نامه به مقام رهبری و دیگر مسئولین نظام

نامه به مقام رهبری و دیگر مسئولین نظام


متن سند:

نامه به مقام رهبری و دیگر مسئولین نظام
در پی سخنرانی حضرت امام(ره) و تأکید معظم‌له بر قرار گرفتن شیاطین در جای خود و چاپ سرمقاله‌ای در روزنامه جمهوری اسلامی در همین راستا مهدی ‌هاشمی نامه‌ای به امام راحل می‌نویسد که با حرکت‌های همزمان او در این مقطع از تاریخ پرده از حیله‌گریها و شیطنت‌هایش بر می‌دارد. وی در نامه‌ای به امام راحل(ره) می‌نویسد:
بسم الله الرحمن الرحیم
15 /3 /62
محضر مبارک مرجع عظیم الشان عالم اسلام، بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت آیت‌الله العظمی امام خمینی(دام‌ظله‌العالی)
با سلام و احترامات فائقه
نظر به اینکه در مورد اینجانب گزارشات بی‌اساسی به استحضار حضرتعالی رسانده‌اند مناسب دیدم پاره‌ای از واقعیات را به نظر شریف امام عزیز و بزرگوار خودم برسانم:
«سخنرانی‌های اینجانب در طول مدت پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون عمدتاً بر بیداری مردم و آگاهی آنان نسبت به وظائف اسلامی، انقلابی ‌و اطلاع از توطئه‌های ضد انقلاب داخلی و خارجی و تبیین خطوط انحرافی متمرکز بوده و سعی داشته‌ام علیرغم کمبودها و مشکلات و نارسایی‌های موجود بین اقشار محروم کشور، مردم را همواره در خط خوش‌بینی به‌ نظام جمهوری اسلامی و شخصیت‌های گرانقدر انقلاب و ارگان‌های مردمی نگه داشته به‌گونه‌ای که ایادی مرموز و بازی خورده نتوانند به مقاصد شوم خود برسند.
همان‌گونه که استحضار دارید ممکن است خطبای اسلامی در ارشاد و تبلیغ خود دچار افراط و تفریط گردند که با رهنمودهای پیامبرگونه حضرتعالی قطعاً قابل اصلاح می‌باشد.
به یقین همانطور که حضرت امام دام عزه کراراً تذکر فرموده‌اند عناصری که از انقلاب ضربه خورده‌اند و عیاشی آنان تعطیل شده به کمک هواداران اسلام رفاه طلب و منابع ساواک و مزدوران چپ آن روزها به حمایت از اربابان غربی ‌و شرقی خود بر ضد تفکر اسلامی در این کشور به کارشکنی ‌اشتغال دارند. همین عناصر که تا دیروز با منافقین خلق و حزب کثیف توده همکاری داشته‌اند امروز از امواج خروشان تبلیغات اسلامی گویندگان و خطبای اهل علم به وحشت افتاده و بر ضد آنان جوسازی می‌کنند. بی‌تقوایی برخی عناصر دیگر موجب گشته تا بعضی نوارهای اینجانب را با تحلیل و تفسیرهای انحرافی و احیاناً با تحریف‌های اصولی اینجا و آنجا پخش و منتشر کرده و تحت عنوان تضعیف جمهوری اسلامی و ارگان‌های مردمی چنین وانمود سازند که اینجانب العیاذ بالله در سخنرانی‌های خود نظام عدل اسلامی با ارگان‌های انقلاب اسلامی را تضعیف ساخته‌ام در صورتی که خدا می‌داند این شایعات دروغ است و از کسی که زندگی‌اش وقف اسلام و مردم بوده چنین انگیزه‌ای دور است. بی‌تقوایی‌های کار را به جایی رسانده که با ارسال گزارشات کذب به خدمت حضرتعالی و حضرت آیت‌الله العظمی منتظری و مقام ریاست جمهوری و ریاست مجلس شورای اسلامی اکاذیبی ‌را به اینجانب نسبت داده‌اند که من جدا آن‌ها را تکذیب کرده و جز پناه بردن به خدا چاره‌ای ندارم.
اینکه شایعه‌پردازان می‌گویند من به برادر عزیزم حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین آقای خامنه‌ای رئیس جمهور مکتبی‌ ایران خدای نخواسته اهانت کرده یا در جلسه سخنرانی شعاری علیه ایشان داده شده و یا عکس معظم‌له پاره شده، جداً دروغ محض است و اگر آنان توبه نکنند در پیشگاه خداوند قهار مسئول خواهند بود.
من هنگامی‌که می‌بینم روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله مورخه 2 /3 /62 وقیحانه سخنان و رهنمودهای جامع و قاطع حضرتعالی را آن‌گونه تحریف و به اینجانب تطبیق داده و اذهان عمومی مردم شهید پرور ایران را گمراه می‌سازد، به خدا پناه می‌برم.
بدبختانه دست من از شما کوتاه است و نمی‌توانم حقایق امور را از نزدیک به محضر امام امت تقدیم دارم...»1
در ادامه شفاف‌تر ساختن روحیه تضاد در قول و عمل و نیز حیله‌گری‌های مهدی ‌هاشمی در صحنه‌های سیاسی، نظر خوانندگان محترم را به اعترافی از او درخصوص اعلامیه‌ای تحت عنوان «شیاطین چه کسانی هستند» روشن می‌سازیم که مهدی ‌هاشمی همزمان با نگارش نامه‌ای به امام راحل نه‌تنها از شیطنت و حیله‌گری خود دست برنمی دارد بلکه درصدد بر می‌آید تا اذهان مردم از بیانات امام راحل(ره) را متوجه جریان مخالف خود نماید. وی درخصوص این اعلامیه می‌نویسد:
«بسمه تعالی
درباره اعلامیه: شیاطین چه کسانی هستند؟
عنوان فوق نام اعلامیه کوتاهی است که به پیشنهاد من توسط آقای محمد حسین جعفرزاده در تهران تهیه و تنظیم گشت.
متن اعلامیه علیه روزنامه جمهوری اسلامی است که فرمایشات حضرت امام را که فرموده بود: شیاطین سرجای خودشان بنشینند را بر من تفسیر کرده بود در آن اعلامیه تلاش شده که مصداق جمله حضرت امام حزب جمهوری قلمداد شود درحالی‌که همان برداشت روزنامه جمهوری صحیح‌تر بود.
اعلامیه مزبور چند هزار تکثیر و با پست ارسال شد. مرکز تهیه آن دفتر مؤسسه در تهران بود.»2
در حالی که مهدی ‌هاشمی و عوامل دیگر این طیف از هیچ ناسزایی نسبت به مسئولین و خصوصاً مسئولین بلند پایه کشور ابا نمی‌کردند، او مزورانه طی نامه‌ای خطاب به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که در آن زمان در سمت ریاست جمهوری مشغول به خدمت بودند می‌نویسد:
«.. آنچه امروز به زبان افراد ناآگاه کشور افتاده و به‌ صورت یک جو در آمده که اینجانب العیاذ بالله به جنابعالی و یا برادر عزیزمان حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین آقای‌ هاشمی رفسنجانی اهانت کرده یا مستمعین جلسه سخنرانی «نعوذ بالله» مرگ بر شما گفته با عکس حضرتعالی را پاره کرده‌اند و یا ...؟ دروغ محض و افترا و تهمت است و هرگز چنین چیزی در هیچ یک از سخنرانی‌ها و جلسات اینجانب وجود نداشته است. حالا اگر ایادی مرموز که به‌ عنوان شیطنت آگاهی کامل دارند، چیزی را ساخته باشند و با مونتاژ و جعلیات خیانتی را مرتکب شده باشند به من مربوط نیست.
در عین حال یقین دارم، ایادی مرموز دست‌اندرکار تفرقه‌افکنی بین برادران متعهد انقلاب اسلامی است تا ما را از شما جدا سازد و شما را از دیگران و هلم جراً با اینکه مطمئنم آنان این آرزو را به گور خواهند برد من در این لحظه احساس عجز کرده نمی‌دانم درد سوزنده خود را با کی [در میان بگذارم] ازاین‌رو شکایت این نامردی‌ها، بی‌تقوایی‌ها، بی‌عدالتی‌ها، جوسازی‌ها و شایعه‌پراکنی‌ها را به خدا برده و هم او باید کسانی که آگاهانه این اکاذیب را ساخته و نشر می‌دهند و انقلاب عزیز ما را دچار این خلسه‌های انحرافی می‌کنند، مجازات کند. من از آن برادران عزیزی که این شایعات مرموز را باور کرده و بر اساس آن تصمیم‌گیری کرده و می‌کنند جدا گله دارم و به خدا پناه می‌برم.

توضیحات سند:

1. پرونده مهدی ‌هاشمی،(ج متفرقات)، ص ۴۲.
2. پرونده مهدی ‌هاشمی، ج ۶، ص ۱۴۱.

منبع:

کتاب بن‌بست - جلد دوم / مهدی هاشمی مبانی اخلاقی صفحه 160
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.