موضوع : اظهارات محمد مهدی ابراهیم عراقی
تاریخ سند: 4 آبان 1357
موضوع : اظهارات محمد مهدی ابراهیم عراقی
متن سند:
به : عرض میرسد از : 381 نامبرده بالا اخیرا در یک ملاقات دوستانه چنین اظهار داشت یکنفر دانشجو باو مراجعه و گفته است از پیش امیر (پسر عراقی که در آمریکا تحصیل میکند) آمده و امیر او را میشناسد و وی در سال 1353 عضو سازمان باصطلاح مجاهدیـن خلق بـوده که با محسن سید خاموشی1 کار میکرده ولـی پس از دستگیری خاموشی و روشن شدن مواضع آنها برای ادامه تحصیل بآمریکا رفته و شناخته نشده و چند سال در آنجا بکار و فعالیت پرداخته ولی از مدتی قبل متوجه شده که نمیتواند با یک سری ذهنیات و دور از واقعیت در خارج بماند و از اینرو با چند نفر از دوستانش بایران آمده و با عده ای دوست شده و قصد دارند فعالیت بنمایند و میخواست چنانچه گروههائی مورد شناسائی است بآنها معرفی شود تا به فعالیت ادامه دهد.عراقی سپس بیان داشت بدانشجوی مذکور جواب داده در ایران گروههائی هستند که فعالیت می کنند ولی وی (عراقی) با آنها ارتباطی ندارد خودشان میتوانند پس از مدتی توقف در ایران آنها را شناسائی و تماس برقرار سازند.
عراقی علاوه میکند یکی از بستگان این دانشجو را که خودش نام برده میشناسد و میداند آن فرد مشکوک است و فعلاً اینطور جواب داده تا تلفنی از امیر وضعیت دانشجوی مذکور را پرسیده و پس از آن ترتیباتی برایش بدهد.
عراقی در خاتمه میگوید شروع بنوشتن کتابی کرده که از فدائیان اسلام ببعد وقایع را تا سال 1328 در آن درج نموده و میبایست پسرش حسام ماشین تحریر را تهیه و آنها را تایپ نماید تا پس از فتوکپی نسخه ای برای پاریس و یک نسخه برای آمریکا و یک نسخه برای تکثیر در داخل کشور آماده نماید.
نظریه شنبه : فرزند محمد مهدی ابراهیم عراقی بنام حسام ظاهرا کارهائی در جهت تکثیر انجام میدهد و یکدستگاه ماشین تحریر در اختیار دارد که آنرا در محلی خارج از منزل نگهداری مینماید.
نظریه سه شنبه : صداقت شنبه و صحت خبر مورد تأیید است و بشنبه برای کسب خبر و نفوذ کامل و بدست آوردن یک نسخه از نوشته مزبور آموزش لازم داده شده است.
پی گیری شود پس از یک هفته یک گزارش کامل برای ریاست ساواک تهیه شود 6 /8 /577 آقای لطفی بررسی و بهره برداری شود ضمنا یک گزارش جامع درباره وی و مرتبطینش تهیه که بعرض برسد 16 /9
توضیحات سند:
1ـ سید محسن سید خاموشی فرزند عبداللّه در سال 1334 ه ش در تهران بدنیا آمد.مشارالیه تحت تأثیر برادرش مرتضی، به سازمان مجاهدین خلق گرایش یافت و با ورود به دانشگاه از طریق علی خدائی صفت، به بهرام آرام معرفی و رسما به عضویت سازمان درآمد.
با تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق به مارکسیسم، وی نیز از کسانی بود که، تغییر ایدئولوژی داد و در طرح ترور مجید شریف واقفی نیز شرکت کرد.
وی که دانشجوی سال دوم دانشکده اقتصاد بود، در سال 1354 دستگیر و به اعدام محکوم شد.
مشارالیه در دفاعیه خود در دادگاه، از مارکسیسم برید و به اسلام روی آورد و در وصیت نامه خود نوشت، «ارث پدری مرا به مدت دو سال نماز و روزه بخرید و پول خون افرادی را که من کشته ام...
بدهید.
»