صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 9 اسفند 1341


متن سند:

شماره : 7563 نظر به پیشنهاد جناب اسداللّه علم1 نخست وزیر به موجب این دستخط جناب نصرت اللّه معینیان را به سمت وزارت راه منصوب و مقرر می داریم که در انجام وظایف محوله اقدام نماید.
کاخ مرمر تاریخ سی ام بهمن ماه 1341 عاصمی بایگانی شود 1 /13 /41

توضیحات سند:

1ـ امیر اسداللّه علم، نخست وزیر و وزیر دربار و محرم اسرار محمدرضا پهلوی، فرزند ابراهیم علم، معروف به شوکت الملک، امیر قائنات بود.
وی در سال 1298، در بیرجند متولد شد.
تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در بیرجند و تهران به پایان رسانید و وارد دانشکده کشاورزی کرج شد.
بعد از این، دو سالی را هم در انگلستان در رشته کشاورزی مطالعه کرد.
علم از دوران کودکی با محمدرضا پهلوی همبازی و دوست بود و این نزدیکی موجب ترقی سریع وی در دوران سلطنت محمدرضا شد.
اولین شغل مهم دولتی او، فرمانداری کل سیستان و بلوچستان بود.
در سال 1328 در دو کابینه محمد ساعد، وزیر کشور و وزیر کشاورزی شد و در کابینه علی منصور هم وزیر کشاورزی بود.
در ترمیم کابینه رزم آرا، علم او را همراهی می کرد.
در 1334 در کابینه حسین علاء به وزارت کشور معرفی شد و انتخابات دوره نوزدهم را انجام داد.
در سال 1336 حزب مردم را تأسیس کرد که می بایست نقش اقلیت را بازی می کرد.
در انتخابات دوره بیستم، حزب دولتی که «ملیون» نام داشت به رهبری اقبال و حزب اقلیت به رهبری امیر اسداللّه علم به مبارزه پرداختند.
اکثر کرسی های مجلس به دست حزب دولتی افتاد و فساد انتخابات از هر طرف ظاهر شد.
در نتیجه به وکلای مجلس دستور داده شد که از نمایندگی مستعفی شوند.
به دنبال ابطال انتخابات، علم از رهبری حزب مردم کناره گیری کرد و سرانجام در تیرماه 1341، بعد از سقوط کابینه علی امینی، به نخست وزیری رسید.
علم مأمور اجرای طرح مورد نظر آمریکایی ها در ایران بود که اصلاحات ارضی و اعطای حقوق سیاسی به زنان را شامل می شد.
این طرح که در دیماه سال 1341 به عنوان «اصول ششگانه انقلاب سفید» به مردم عرضه شد، روز ششم بهمن 1341 در همه پرسی که تا آن تاریخ در ایران سابقه نداشت به تصویب رسید.
روحانیون و در رأس آنها امام خمینی (ره) به مخالفت با آن پرداختند و همه پرسی ششم بهمن را غیر قانونی اعلام کردند.
بعدها در خاطرات علم و دیگران فاش شد که عامل اصلی خشونت و خونریزی های واقعه 15 خرداد شخص علم بوده است.
علم پس از بیست ماه زمامداری و انجام انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی، جای خود را به حسنعلی منصور داد و مدتی ریاست دانشگاه پهلوی شیراز را به عهده گرفت.
و پس آن، سال ها بر صندلی وزارت دربار تکیه زد.
وی تا آبان ماه سال 1356 که به علت ابتلا به بیماری سرطان، بیمار و بستری شد، این سمت را حفظ کرد.
وی در فروردین ماه سال 1357 هنگامی که انقلاب اسلامی هنوز در مراحل اولیه خود بود.
در آمریکا در گذشت.
نکته شگفت اینکه وی در وصیت نامه خود زمانی که شاید کسی سقوط پهلوی را پیش بینی نمی کرد.
از بازماندگانش خواسته بود که یادداشت هایش را پس از انقراض سلسله پهلوی منتشر کنند.
اسداللّه علم که در هنگام نخست وزیری دکتر علی امینی برای سقوط وی زمینه چینی می کرد، در این میان نفوذ در بین عناصر جبهه ملی را یکی از راههای عملی به نزدیکی قدرت تشخیص داد.
به دنبال چنین تجربیاتی بود که اسداللّه علم قبل از رسیدن به نخست وزیری بر آن شد باب گفتگو را با سران جبهه ملی بگشاید و بویژه در این راه برخی ویژگیهای درون این جبهه برای علم مفید واقع شد و تصمیم گرفت برای رسیدن به هدف،با رهبران این جبهه کنار بیاید.
شمس الدین امیر علائی به نقل از دکتر مهدی آذر، درباره مذاکرات اسداللّه علم و سران جبهه ملی و تلاش وی جهت مذاکره با آنان چنین می نویسد : «در جلسه ای که برای خوردن آبگوشت ولایتی رفته بودیم، آقای اللهیار صالح و من (دکتر آذر) و مهندس عبدالحسین خلیلی شرکت داشتیم؛ یعنی آقای صالح دعوت شده بودند ولی ایشان لازم دانستند که من و مهندس خلیلی هم در معیت ایشان برویم و به علم این مطلب را اظهار کرده بودند.
ملاقات اولی که در شمیران، باغ علم اتفاق افتاد.
علم در اظهارات خود نظر خوب شاه را نسبت به آقای صالح اظهار داشتند و اضافه نمودند که صحبت شده، سرپرستی برای ولیعهد انتخاب شود.
بعد از ذکر همه اسامی معظم له،بالاخره آقای صالح را قبول کرده اند.
بعد گفت : شاه نسبت به جبهه ملی هم نظر مساعد دارد و من هم معتقدم آقایان یک سرمایه ای برای مملکت هستند.
بنابراین با یک چنین فکری وارد مذاکره می شویم، سپس نظرات ما را جویا شدند.
پس از چندی، جلسه دوم جبهه ملی قرار شد در منزل آقای صالح باشد.
وی در ادامه می نویسد : «...
رفت وآمدهای اسداللّه علم به منزل اللهیار صالح شروع شد.
بحث عمده بر سر چگونگی کابینه بود...
این جلسات تا سقوط دولت امینی و تشکیل دولت علم ادامه یافت و رهبری جبهه ملی به طمع خام سرپرستی ولیعهد و وزارت در دولت علم، متحد واقعی دربار پهلوی بود.
پس از صعود علم که دیگر بهره گیری از جبهه ملی سودی در برنداشت این جلسات از سوی علم قطع شد.
»

منبع:

کتاب نصرت‌الله معینیان به روایت اسناد ساواک صفحه 64

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.