صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: تأسیس سینما در آبادان

تاریخ سند: 27 شهریور 1341


موضوع: تأسیس سینما در آبادان


متن سند:

گیرنده:‌ مدیریت کل اداره سوم تاریخ:27 /6 /1341
[فرستنده: ساواک قم] شماره: 1080
موضوع: تأسیس سینما در آبادان
پیرو: 1006 ـ 10 /6 /1341

پس از عزیمت آقای شیخ عبدالرسول قائمی و آقای ناصر مکارم شیرازی1 (صاحب‌امتیاز مجله درس‌هایی از مکتب اسلام)2به آبادان آقای ناصر مکارم در مساجد شهرستان مزبور مردم را جمع‌آوری و ضمن خواندن نامه آیۀ‌اله شریعتمدار[ی] چندین جلسه سخنرانی پیرامون سینمای آبادان نموده و اهالی را نسبت به تخریب سینما تحریک کرده و سپس به قم مراجعت نموده است. آقای شیخ عبدالرسول قائمی هم در خرمشهر توسط جواد الیاسی3هر چند روز یکبار عده‌ای را تحریک که از خرمشهر عازم قم و تهران شوند و این تحریکات هنوز هم از طرف نامبردگان ادامه دارد.
ضمناً روز پنجشنبه 15 /6 /41 عده‌ای وارد قم و پس از تماس با آقای آیۀ‌اله شریعتمدار[ی]، روز شنبه 17 /6 /41 به تهران عزیمت و ضمن ملاقات با آیت‌اله بهبهانی4 اظهار داشته‌اند که اگر دولت سینما را تعطیل ننماید ما آن را آتش می‌زنیم.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت قم. ح ـ بدیعی

توضیحات سند:

1. آیت‌الله‌‌العظمی ناصر مکارم شیرازى: فرزند حاج محمد، در بهمن ماه سال 1305 ﻫ ش در شیراز دیده به جهان گشود. دوران تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در شیراز گذرانید و پس از شهریور 1320 به فراگیرى مقدمات و سطح در مدرسه علمیه آقابابا خان در آن شهر پرداخت. در سال 1324 به قم عزیمت نمود و طى اقامت پنج ساله در آنجا، از محضر آیات عظام: بروجردى و حجت کوه‌کمره‌ا‌ى بهره‌مند گردید. وى در سال 1329 جهت ادامه تحصیل، راهى نجف اشرف شد و موفق به کسب اجازه اجتهاد از علماى آن سامان گردید. در سال 1330 به قم بازگشت و مجدداً در درس آیت‌الله بروجردی شرکت نمود. او فلسفه را نزد علامه طباطبایى (ره) خواند و به تدریس سطوح عالیه فقه و اصول در حوزه علمیه قم مشغول شد. در دهه 30 شمسى به منظور مقابله با تبلیغات الحادى، با همکارى گروهى از همفکرانش، مبادرت به تشکیل جلسات بحث علمى و فلسفى کرد. در آن جلسات، کلیه اصول فلسفى مکتب‌هاى مادى را مطرح و در نتیجه کتاب «فیلسوف‌نماها» را تألیف نمود. این کتاب با استقبال جوانان و روشنفکران روبرو شد و در سال 1333 به عنوان بهترین کتاب سال، بزرگترین جایزه علمى را به خود اختصاص داد. نگارش قریب 50 عنوان کتاب درباره فقه، اقتصاد، فلسفه، کلام و تفسیر از جمله «تفسیر نمونه» در 27 جلد، از جمله اقدامات علمى ایشان است. وى در سال 1337 اقدام به نشر مجله ماهانه «درسهایى از مکتب اسلام» نمود. فعالیت و مبارزه سیاسى ایشان با اوج‌گیرى نهضت اسلامى در سال 1342 شدت یافت. او با ایراد سخنان انتقادى و اعتراض‌آمیز در مجامع علمى و مذهبى و نیز نگارش مقالات انتقادآمیز در نشریه مکتب اسلام، توجه ساواک را به خود جلب کرد. بعد از قیام 15 خرداد 1342 دستگیر و بازداشت شد. پس از آن نیز بارها به شهربانى احضار شد و مورد تذکر قرار گرفت. به دنبال قیام مردم قم در آذر و دى 1356، ایشان به سه سال اقامت اجبارى در چابهار محکوم گردید و پس از مدتى محل تبعید وى به مهاباد و سپس مرودشت تغییر یافت. پس از پیروزى انقلاب اسلامى و بازگشت از تبعید، در قم مستقر شد و همچون گذشته به تدریس و تربیت طلاب علوم دینى پرداخت. آیت‌الله‌ مکارم شیرازى، پس از رحلت آیت‌الله‌ العظمى حاج شیخ محمدعلى اراکى، از طرف جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به عنوان یکى از مراجع تقلید معرفى گردید. ایشان در دوره اول و دوم مجلس خبرگان، به نمایندگى از طرف مردم انتخاب شد.
2. مجله مکتب اسلام: به منظور آشنا ساختن مردم ایران، به ویژه نسل جوان با مبانى، حقایق و روشنگری‌هاى دین اسلام در قم و توسط علمای حوزه‌ علمیه قم راه‌اندازى شد و هدفش ضمن آگاهى دادن به مردم، مبارزه با تبلیغات ضد دینى رژیم و خصوصا هواداران کمونیسم در ایران بود. این مجله تحت نظر آیت‌الله‌ ناصر مکارم شیرازى اداره مى‌شد و نقش بسیار مهمى در تبلیغ و ترویج احکام و مبانی دینی مذهب تشیّع داشت. نکته قابل توجه آن است که دستگاه امنیتى فاسد شاه نیز به نقش اسلام در آگاهى‌بخشى به توده‌ها و مبارزه با کمونیسم آگاه بوده است و به ناچار در برخى از شرایط تضییقات موجود را کاهش مى‌داده است تا از نفوذ کمونیسم در ایران جلوگیرى شود.
3. حجت‌الاسلام سید جواد الیاسی: فرزند عبدالسلام، در سال 1304 ﻫ ش در خرم‌آباد لرستان به دنیا آمد. در برخی اسناد از وی به اسامی جزایری و دزفولی نیز یاد شده است. در اول اردیبهشت سال 1342 ﻫ ش شهربانی اهواز وی را به اتهام داشتن اعلامیه امام خمینی (ره) دستگیر کرد. در بازرسی بدنی از وی چندین برگ اعلامیه کشف شد. شهربانی پس از گرفتن تعهد، وی را آزاد نمود. یک هفته پس از قیام پانزده خرداد شهربانی قم وی را به اتهام سخنرانی در منزل امام خمینی (ره) و مدرسه فیضیه دستگیر و تحویل ساواک قم داد. پس از بازجویی مقدماتی به همراه سایر متهمین روانه تهران و تحویل اداره کل سوم ساواک گردید. مدت یک ماه را در بازداشتگاه پادگان عشرت‌آباد تهران و زندان موقت شهربانی سپری نمود و سپس آزاد شد. بیشتر فعالیت‌ها و سخنرانی‌های حجت‌الاسلام الیاسی در استان خوزستان بود. ساواک مدتی وی را ممنوع‌المنبر نمود. حجت‌الاسلام الیاسی در سال 1383 ﻫ ش دار فانی را وداع گفت.
4. آیت‌الله سید محمد بهبهانى: فرزند سید عبدالله،‌ در سال 1250 ﻫ ش در تهران متولد شد. پس از انجام تحصیلات مقدماتى و سطح به خواندن فقه و اصول پرداخت و مدت شش سال نیز فلسفه و معقول را نزد میرزا ابوالحسن جلوه فرا گرفت. وى هفت سال هم در محضر علامه آشتیانى به تحصیل خارج فقه و اصول همت گمارد. در نجف اشرف از محضر مرحوم آخوند خراسانى و فقهاى معاصر بهره‌مند گردید و به درجه اجتهاد رسید. پس از بازگشت به ایران، ضمن تدریس در حوزه علمیه تهران در کنار مرحوم والا، براى حکومت قانون و تشکیل مجلس تلاش‌هاى زیادى نمود. او که از آزادی‌خواهان تندرو به حساب مى‌آمد، در دوره دوم وکیل مجلس شد. وى نزد عموم سیاستمداران کشور از احترام خاصى برخوردار بود و برخى پیام‌هاى خصوصى حضرت آیت‌الله بروجردى توسط ایشان به مقامات بالاى دولتى ابلاغ مى‌شد. بعضى از علماى مرکز، در کارها و رویدادها، بدون مشورت با او کار نمى‌کردند. وى یکى از روحانیون مشهور و از سران مشروطه بود و در کمیسیونى که از طرف مشروطه‌خواهان تشکیل شد، به همراه 27 نفر دیگر براى اداره امور کشور تعیین شد. این کمیسیون، محمدعلى شاه را از سلطنت خلع و احمدشاه را به نیابت وى انتخاب کرد. از دیگر کارهاى سیاسى او، بسیج عده‌اى از مردم جنوب تهران به نفع شاه و حضور در برابر کاخ شاه و منع وى از مسافرت به خارج در واقعه نهم اسفند 1331 بود. شهرت علمى و جایگاه معنوى او سبب شد که تدریجا در تهران ملجأ و مرجع مؤمنان و نیازمندان شود. وى حدود چهل سال در تهران به تدریس خارج فقه و اصول و ترویج دین پرداخت. آیت‌الله بهبهانى در جریان نهضت امام خمینى در آخرین ماه‌هاى عمر خود به حمایت از امام برخاست و از همین رو مورد غضب رژیم واقع شد و در تنگنا قرار گرفت. وى در 20 آبان ماه سال 1342 ﻫ ش در سن 92 سالگى دارفانى را وداع گفت و پس از تشییع با شکوهى در تهران، جنازه‌اش به نجف اشرف منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد.


منبع:

کتاب آیت‌الله عبدالرسول قائمی به روایت اسناد ساواک صفحه 49

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.