صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن سند:

اینجانب مهندس نادر (ثروت) شرمینی عضو سابق کمیته مرکزی حزب بیگانه پرست توده و دبیر اول اسبق سازمان جوانان حزب از فرصت گرانبها استفاده کرده نهایت مسرت خودم را از ضربات بی امان دستگاههای انتظامی به حزب خائن توده و انحلال کامل آن حزب ابراز می دارم.
بنده همچون یک حزبی سابق که به دامان ملت روی گردانده و در کمال خرسندی اطلاع پیدا کرده ام که به همین مناسبت حزب خائن هم مرا زحمت کشیده و اخراج فرموده (!) نظریات دکتر بهرامی و احمد سمیعی و دیگران را در لزوم انحلال بقایای شبکه های پائین حزب و سازمان جوانان تأیید می کنم.
در این ایام ضمن تنفرنامه ها زیاد به اسم خودم برخورد می کنم که دوستان سابق من که خوشبختانه خود را معرفی کرده و اطلاعاتشان را در اختیار فرمانداری محترم نظامی گذاشته و مرخص می شوند بنده را رهبر دسته خودشان نامیده اند و گرچه بنده کوچکتر از آنم که رهبر باشم ولی باید عرض کنم که مبارزه ما در داخل حزب توده هر آینه بر ضد دسته کیانوری بود که حالا دکتر بهرامی و دیگران هم تصدیق می کنند که همه تقصیرها زیر سر او می باشد.
بنده بارها باین نکته حساس برخورد کرده بودم که این دسته با بیگانگان رنگارنگ تماس دارند و همانا بیشتر به همین جهت بود که در حزب علم مخالفت بر علیه آنها برافراشتم.
اینک که دکتر کیانوری و دکتر جودت فرار کرده و دو نفر بقیه هیئت اجرائیه هم دستگیر شده اند و خلاصه حزب بدون رهبری باقی مانده شرط عقل آن است که افراد معدود پائین هم با مسرت زائدالوصفی ارتباطات گسیخته خود را کاملاً قطع کنند و ملت ایران هم جشن پایان کامل کار و اضمحلال قطعی این لانه جاسوسی را برگزار نماید.
جا دارد که کارگران و دانشجویان و دانش آموزان و پیشه وران همه بالاتفاق در این جشنها شرکت کنند و ما هم در زندانها سپاسگزار شخص شخیص شاهنشاه و اولیای محترم دولت و مقامات انتظامی خاصه فرمانداری نظامی تهران باشیم که پیوسته برای اشخاص نادم وسیله ابراز ندامت را فراهم کرده و بعد از قطعی شدن ندامت آنها آنان را مستخلص می سازد و خانواده هائی را تا ابد رهین منت خویش می نمایند.
در این لحظات بیشتر روی سخنم با رفقای سازمانی در تمام ایران است که یا بنده را دیده اند یا از دور می شناسند.
رفقای گرامی! به نام عضو سابق کمیته مرکزی حزب و دبیر اول اسبق سازمان جوانان توصیه انحلال مطلق تمام بقایای شبکه های باقیمانده پائین حزب و سازمانی را تأیید کرده دعوت می کنم افراد معدود تمام شبکه های باقیمانده خود و اطلاعات خود را در اختیار فرمانداری نظامی تهران و مقامات انتظامی هر استان بگذارند و زودتر ملک و ملتی را از شر آن همه فتنه انگیزیها رها سازند.
بنده کاملاً پی به مسئولیت خود و همکارانم در کمیته مرکزی و دستگاه رهبری حزب می برم که چقدر در خیانتها.
جنایات و دسته بندیها.
توطئه ها و غیره شرکت داشته ایم و وقتی که می بینم اولیای امور انتقام کش نبوده و خیراندیشانه با ما رفتار می کنند اشک شرمساری در چشمانم حلقه می زند و عکس العملی غیر از این نمی توانم نشان بدهم که همه را دعوت به تسلیم و ندامت بکنم.
من عقیده دارم که حزب توده دیگر در این مملکت پا نمی گیرد و از گوشه زندان به آن کشور خارجی که ما را آلت دست خود می ساخت خطاب کرده میگویم آن آرزوی خام [!] که ایران کهنسال ما پشت پرده آهنین کشیده شود نقش بر آب شد و جوانان ایران تحت ارشاد دولت خود بیدار شده و دیگر زیر بار دام گستریهای شما نخواهند رفت.
پیمان بغداد وثیقه مستحکم حفظ ایران است و علیرغم شما روز به روز نیرومندتر می شود.
سازمانهای جاسوسی شما یکی بعد از دیگری از هم می پاشد و بنده به امید روزی که امکان فعالیت علنی پیدا بکنم که در خارج از زندان علیه بیگانه پرستان و افکار مسمومشان مبارزه نمایم از ته دل فریاد می زنم.
زنده باد شاهنشاه رعیت پرور ایران.
مرگ همیشگی بر حزب منفور توده و سازمان جوانان آن حزب مرگ بر فدراسیونهای بین المللی کارگران و جوانان و زنان ـ این باندهای جاسوسی بین المللی.

منبع:

کتاب چپ در ایران - کادرهای حزب توده به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 82

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.