صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

حکم دادگاه برگ برنده ساواک

حکم دادگاه برگ برنده ساواک


متن سند:

حکم دادگاه برگ برنده ساواک
برگزاری جلسات دادگاه و صدور حکم اعدام عاملین ترور آیت‌الله شمس‌آبادی و دیگر قربانیان این طیف موفقیت بزرگی برای دستگاههای امنیتی و قضائی رژیم به شمار می‌رفت. آنها توانسته بودند در یک فرآیند زمانی یک ساله پرونده پیچیده حساسی را پیگیری کرده، به انجام برسانند و به ظاهر پاسخ روشنی برای افکار عمومی ارائه دهند. به همین دلیل اخبار مربوط به مراحل مختلف پیگیری‌ها و جلسات دادگاه و نهایتاً حکم صادره به نحو گسترده‌ای در رسانه‌های خبری انعکاس یافت و با تفسیر و تحلیلهای هدایت شده مورد بهره‌برداری دستگاه حکومتی قرار گرفت، ولی آیا این اقدامات و تبلیغات نظام توانسته بود افکار عمومی را متقاعد کند و مطالبات مردم را در خصوص این حادثه تسویه نماید؟ و یا اینکه همچنان ابهاماتی در اذهان مردم باقی بود و حلقه‌های مفقودهای را در این رابطه جستجو می‌کردند؟!
واقعیت این است که پیگیریهای انجام شده از ناحیه دستگاه حاکم حقایقی را برای افکار عمومی آشکار ساخت و چهره عاملین این جنایات را تاحدودی برای مردم معرفی نمود و پرده از نیات پلید و اهداف شوم این باند برداشت. در عین حال سنگینی حادثه و پیچیدگی آن و نیز پیشینه ضدمردمی و ضدمذهبی ساواک و سیستم حکومتی وقت که اعتماد مردم را به گفته‌ها و اظهارات مسئولین و دستگاههای حکومتی سلب می‌نمود موجب شد تا افکار عمومی با دیده تردید به آنچه انعکاس یافته بنگرد. و تصور کند که آنچه مطرح شده از اعترافات و محاکمات و... احیاناً سناریویی از پیش تعیین شده در راستای اهداف ساواک باشد و یا لااقل بخشی از آنچه مطرح شده واقعیت نداشته و همه واقعیت‌ها نیز مطرح نگردیده باشد...
این ابهام عمده مربوط به افرادی بود که اولاً مهدی هاشمی و همفکران او را نمی‌شناختند و با خصوصیات فکری و روحی و پیشینه خصومتها و خشونتهای این طیف در منطقه قهدریجان آشنایی نداشتند و از سویی مشاهده می‌کردند که دستگاه حاکم به اسم مجازات عاملین قتل چند روحانی، علیه نهضت روحانیت و پیشگامان و طلایه‌داران این راه مقدس بیشترین بهره‌برداری تبلیغی را می‌نماید.
موضعگیریها و اقدامات مهدی هاشمی در داخل زندان بعد از صدور رأی اعدام توسط دادگاه از جمله مسایلی بود که بر این ابهام دامن می‌زد. وی علی‌رغم اعترافات صریح و مکرر در خصوص نقش خود و دوستانش در طراحی و اجرای قتل مرحوم شمس‌آبادی، بعد از مواجهه با حکم اعدام اقدام به نامه‌نگاری و ارسال پیامهای متعدد به مراجع تقلید و شخصیتهای علمی- مذهبی و مراکز حقوقی در داخل و خارج از کشور نموده و با مظلوم‌نمایی و بیگناه معرفی کردن خود و دوستانش سعی کرد خود را از چنبره مرگ نجات دهد که به نمونه‌هایی از این نامه‌نگاریها قبلاً اشارت رفت.
بر این اساس در آن مقطع ولو اینکه اقدامات رژیم در پیگیری این حادثه به نتیجه رسیده و به معرفی و محاکمه و محکومیت عاملین قتل منتهی شد اما بخشی از افکار عمومی هنوز متقاعد نگردیده و همچنان در تعقیب حلقه‌های مفقوده این ماجرا بودند
پیروزی انقلاب اسلامی و گریختن قهری اینان از دار مجازات و تکرار حوادث مشابه توسط همین افراد بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که به محاکمه مجدد و مجازات مهدی هاشمی و بعضی از دوستان وی انجامید، موجب شد تا ضمن به نمایش در آمدن پرده دیگری از جنایات این طیف بعد از انقلاب، اسناد جدیدی نیز در خصوص حوادث قبل از انقلاب و از جمله ماجرای قتل مرحوم شمس‌آبادی در اختیار قرار گیرد تا با توجه به همه آنها امروز به راحتی بتوان نسبت به ماهیت آنچه درباره قتل مرحوم شمس‌آبادی و دیگر قربانیان این طیف اتفاق افتاده به داوری نشست.
بررسی مجموعه اسناد و از جمله اعترافات مهدی هاشمی و دوستانش بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مورد قتل مرحوم شمس‌آبادی اولاً شبهه‌ای در وقوع این جنایت توسط این طیف باقی نمی‌گذارد و از زبان خود آنها ابعاد این حادثه تلخ را تشریح و اهداف و انگیزه‌های آن را که نشأت گرفته از خودمحوریها و قدرت طلبی‌ها و تفکر التقاطی آنهاست بازگو می‌کند
و ثانیاً معلوم می‌شود که آن حادثه ناگوار فرصت مناسبی را برای ساواک و دستگاههای ذیربط فراهم کرده بود تا از فضای ملتهب ناشی از غلیان احساسات و عواطف مردم در سوگ از دست دادن عالمی خدمتگزار همچون مرحوم شمس‌آبادی بهره جسته، ضمن پیگیری جدی برای شناسایی و محاکمه عاملین قتل اهداف زیر را نیز تعقیب نماید:
1- خود را همسو با خواسته‌ها و مطالبات مردم در این حادثه ناگوار جلوه دهد و با تعقیب متهمین قتل افکار عمومی را به نفع رژیم جهت بخشد. این مطلب آن‌ قدر برای دستگاه موضوعیت داشت که پای شخص شاه را به میان کشید و به صدور دستور مستقیم شاه به وزیر دادگستری وقت برای پیگیری سریع این پرونده منتهی گردید1 و زمینه‌سازی شد تا همزمان با ورود شاه به اصفهان و به میمنت! این حضور متهمین قتل شناسایی و معرفی شوند در حالی که بعضی از اسناد گویای این است که چندین روز قبل از ورود شاه به اصفهان اسامی و مشخصات متهمین در اختیار ساواک قرار گرفته بود ولی به همین منظور اعلان آن تا زمان ورود شاه به استان به تأخیر می‌افتد.
2- از آنجا که مهدی هاشمی و دیگر عوامل قتل خود را از افراد مبارز و طرفدار انقلابیون معرفی می‌کردند و سنگ حمایت از نهضتهای اسلامی و چهره‌های پیشتاز مبارزه علیه استبداد ستمشاهی را به سینه می‌زدند فرصت مناسبی بود تا ساواک از طریق افشاگری علیه قاتلین، حملات تبلیغی خود را علیه نهضت روحانیت و در رأس آن شخصیت بی‌نظیر امام خمینی (ره) جهت داده علیه نیروهای مبارز و چهره‌های سازش ناپذیر حوزه‌های علمیه عقده‌گشایی نماید.
با مروری بر تیتر و عناوین مطبوعات در آن مقطع موج سواری ساواک را در این حادثه بخوبی می‌توان مشاهده نمود.
روزنامه اطلاعات در تاریخ 25 /2 /1355 با تیتر درشتی تحت عنوان «شبکه ترور حجت‌الاسلام شمس‌آبادی کشف شد» متهمان را دانشجو، طلبه، مکانیک و یک نفر نفت‌فروش که حجت‌الاسلام شمس‌آبادی را مرتجع می‌دانستند معرفی کرده و با تیتر درشت دیگری می‌نویسد:
«متهمین طرفداری خود را از خمینی و انگیزه قتل را در بازپرسی شرح دادند»
3- تلاش برای ایجاد شکاف بین روحانیت سنتی و روحانیت مبارز از دیگر اهداف نامیمون ساواک بود که در این تلاش همه‌جانبه بر آن شد تا حذف روحانیت سنتی را دستورالعمل روحانیت مبارز و نزدیکان امام خمینی (ره) معرفی و با حاکم کردن فضای وحشت ارتباط این دو جریان در متن حوزه را به حداقل برسانند.
در پی‌نوشت سند مربوط به گزارش قتل مرحوم شمس‌آبادی مطلبی با قلم یکی از رؤسای ساواک به چشم می‌خورد که در بخشی از آن آمده است:
١- بوسیله رؤسای سازمانهای اطلاعات و امنیت با کلیه روحانیون طراز اول تماس و اعلام گردید که به محض وقوع جنایت به فرمان اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریا مهر دستگاه قضایی و امنیتی کشور فعالیت خود را جهت پیدا نمودن قاتلین شروع و بالاخره راز این جنایت که منشأ دشمنی با خاندان نبوت بود شناخته شد و قاتلین شناسایی و به کیفر اعمال ننگین خود خواهند رسید و توجه این آیات را متوجه خطراتی که از جانب ایادی خمینی به دین و حتی جان متوجه می‌باشد جلب نمایند.»
همچنین پرویز ثابتی طی دستورالعملی به تاریخ 25 /2 /55 حداکثر بهره‌برداری تبلیغاتی علیه امام خمینی و نهضت روحانیت را به همه مراکز اعلام می‌دارد:
سری
به کلیه سازمانهای اطلاعات و امنیت (به استثنای اردوگاه شمال)
از: مرکز
رمز شود
همان‌طوری که از طریق جراید آگاه شده‌اند روز 18 /2 /35 آیت‌الله شمس‌آبادی که از روحانیون بی‌طرف و مورد احترام مردم شهرستان اصفهان و جامعه روحانیت بود هنگامی که با همسرش برای برگزاری نماز از منزلش عازم مسجد بود به وسیله اشخاص ناشناسی ربوده شد و به قتل رسید و جسدش در کنار جاده همایونشهر اصفهان انداخته شد، با پیگیریهایی که به عمل آمد روز 21 /2 /35 قاتلین توسط سازمان اطلاعات و امنیت اصفهان شناسایی و دستگیر شدند و به عمل خود اعتراف کردند.
قاتلین از طرفداران کتاب شهید جاوید می‌باشند در این کتاب علم غیب امامان نفی شده و این تهمت به امام حسین (ع) وارد آمده که برای رسیدن به حکومت و کسب جاه و مقام به کربلا رفته و شهید شد. نویسنده کتاب شیخ نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی است که از طرفداران خمینی است و هم‌اکنون در تبعید به سر می‌برد و شیخ حسینعلی منتظری نجف‌آبادی یکی از عوامل نزدیک خمینی نیز بر این کتاب تقریظ نوشته و مفاد آن را تأیید کرده است. وی نیز مدتی قبل به علت فعالیت‌های ضدامنیتی بازداشت و به ده سال حبس محکوم شده است. قاتلین به اسامی محمدحسین جعفرزاده دانشجوی سال دوم رشته زمین‌شناسی دانشگاه اصفهان ۲- اسدالله شفیع‌زاده نفت‌فروش ۳- محمداسماعیل ابراهیمی مکانیک 4- سیدمهدی هاشمی طلبه علوم دینی از اهالی نجف‌آباد و تحت تأثیر مفاد کتاب مذکور و نظریات نامبردگان که مورد مخالفت شدید آیت‌الله شمس‌آبادی بوده نامبرده را به خاطر مخالفت با کتاب و نظریات آنان به قتل رسانیده‌اند. روز جاری جریان امر و دستگیری قاتلین با کیفیت و چگونگی آن در جراید درج خواهد شد. و رادیو و تلویزیون نیز موضوع را پخش خواهد کرد. به فرموده مقرر است از موضوع علیه طرفداران و ایادی خمینی حداکثر بهره‌برداری تبلیغاتی به عمل آید با فراهم کردن ترتیبات لازم جنایت مذکور و نقش عوامل خمینی در این قتل فجیع در محافل و مجامع مذهبی که با هدایت آن سازمان ترتیب می‌یابد توسط وعاظ و گویندگان مذهبی تشریح و بازگو و موضوع در جرائد محلی نیز درج گردید و اقدامات فوق به نحوی ترتیب و انجام پذیرد که دخالت ساواک و سایر سازمانهای دولتی در آن محسوس نباشد. نتیجه اعلام.
ثابتی
25 /2 /35
۴- ساواک پس از حاکم کردن جو بی‌اعتمادی بین روحانیت سنتی و روحانیت مبارز و ایجاد جنگ روانی بین علما و حوزه‌های علمیه توسط عوامل نفوذی خود بر آن شد تا کل ساختار حوزه‌های علمیه و نظام روحانیت را مورد هجمه قرار دهد.
منعکس کردن دیدگاههای مبتذلانه قاتلین مرحوم شمس‌آبادی که در قالب لایحه دفاعیه تقدیم به دادگاه شده بود و طی آن قتل مرحوم شمس‌آبادی به عنوان قدم مثبتی در جهت اصلاح جامعه روحانیت معرفی و رطب و یابس فراوانی علیه روحانیت مطرح گردیده2 از جمله اقدامات ساواک در جهت مقابله با نظام روحانیت به شمار می‌رود:
از: اصفهان تلگرافات وارده
به: ۳۱۲
تاریخ: 25 /2 /35
5879 /1/ - 22 /2 /35
در اجرای اوامر تیمسار ارتشبد ریاست ساواک و پیش‌بینی‌ها و اقدامات همه جانبه‌ای که بعمل آمد مصاحبه رادیو تلویزیونی در ساعت ۱۳۰۰ روز جاری در محل استادیومی سازمان مزبور انجام و کلیه متهمین در حضور دادستان شهرستان به نقش خود اعتراف و رئیس دادگستری استان و تمام خبرنگاران جراید از اتاق فرمان ناظر بر انجام این مصاحبه بودند قرار است جریان از طریق شبکه سراسری در ساعت بیست روز جاری پخش گردد ضمناً متهمین و پرونده آنها به دادگستری تحویل گردید. تقوی
روزنامه کیهان در تاریخ 26 /2 /1355 مصاحبه تلویزیونی مورد اشاره در سند فوق را چنین منعکس می‌کند:
« شفیع زاده: من تحت تأثیر حرفهای جعفرزاده قرار گرفتم فکر کردم که او درست می‌گوید من هم به روحانیت بدبین شدم...»
شفیع‌زاده پس از توهین به نظام روحانیت ادامه می‌دهد:
«این بود که چنین تصمیمی گرفتم و در مورد قتل روحانیان متفقاً تصمیم گرفتیم...»
گزارشگر تلویزیون: چگونه این تصمیم را عملی کردید؟
شفیع زاده: اندیشه‌ای را که داشتیم با هم گفتیم و به این نتیجه رسیدیم که اگر چند نفر و از آنها نابود شوند جامعه روحانیت به خود می‌آید...»
جعفرزاده پس از بیان محرومیت‌های خود در دوران کودکی و عیاش خواندن روحانیت، بدبینی خود را نسبت به روحانیت بیان می‌کند و گزارشگر برنامه‌های تلویزیونی و مطبوعات آن را این‌گونه به تصویر می‌کشند:
گزارشگر: پس شما از دیرزمان روی مسئله حساسیت داشتید؟
جعفرزاده: من از دوران طفولیت نسبت به اینها بدبین بودم.
ساواک در این مصاحبه خود، پس از انعکاس دیدگاههای ضدروحانی قاتلین و بهره‌برداری کامل از آن به چگونگی قتل و اسامی شرکت کنندگان در قتل بسنده می‌کند.
5- و نهایتاً زیر سؤال بردن مذهب و مقدسات دینی و پایگاههای مذهبی از اهداف دیگری بود که در این ماجرا تعقیب شد. نگاهی به سوتیترهای روزنامه‌های وقت که به صورت هدایت شده به انعکاس وسیع اخبار مربوط به این کیس می‌پرداختند شاهد گویایی بر این هدف شوم ساواک و دستگاه حاکمه است که به نمونه‌هایی از آنها اشاره می‌شود:
تیتر روزنامه اطلاعات شنبه ۱۴ / اسفند / ۲۵۳۵ (۱۳۵۵)
« تروریست‌ها خود را لشگر خدا می‌دانستند»
تیتر روزنامه اطلاعات سه شنبه سوم اسفند ۲۵۳۵ (۱۳۵۵)
« کشتار پیشوایان مذهبی در پوشش مذهب»
تیتر روزنامه اطلاعات سه شنبه سوم اسفند ۲۵۳۵ (۱۳۵۵)
«گفتگوی خبرنگار اطلاعات با رهبر تروریستهای مذهبی»
تیتر روزنامه اطلاعات دوشنبه دهم اسفند ۲۵۳۵ (۱۳۵۵)
«جزئیات عملیات ۲۲ تروریست مذهبی»
تیتر روزنامه اطلاعات سه شنبه ۱۹ مرداد ۲۵۳۵ (۱۳۵۵)
«رهبر چهار امامیها توطئه‌های خود را در مسجد طراحی می‌کرد»
استفاده از واژه‌های مقدسی همچون «خدا»، «مذهب»، «مسجد» و منتسب کردن اعمال تروریستی این گروه با این واژه‌ها و قرار دادن در معرض افکار عمومی پیام خاصی را به مخاطبین القا می‌کند که نتیجه آن لااقل برای بعضی‌ها دلزدگی از مذهب و مقدسات دینی است.
به هر تقدیر ساواک در پیگیری اهداف مورد اشاره سرمایه‌گذاری حساب شدهای کرد و بهره مناسبی از آن برد این معنا را باید خدمت ناخواسته مهدی هاشمی و دوستان وی به ساواک و ضربه جبران‌ناپذیر آنها به روحانیت و نهضت مقدس اسلامی بشمار آورد.

توضیحات سند:

1- ر.ک: سند ص ۶۴
2- ر.ک: دفاعیات محمد حسین جعفرزاده در ص ۱۰۷ همین کتاب

منبع:

کتاب بن‌بست - جلد سوم / مهدی هاشمی مظهر خشونت صفحه 107
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.