صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره : مطالب مجلات

تاریخ سند: 23 خرداد 1353


درباره : مطالب مجلات


متن سند:

از : اداره یکم عملیات و بررسی 311 به : اداره چهارم عملیات و بررسی 347 شماره : 3277 /311 اخیرا در مجلات جهان نو1 و نگین2 و فردوسی مطالبی چاپ می شود که محتوای آن طرز تفکر نویسنده و هدف او را در راه گسترش کمونیزم3 ثابت می نماید و در مجله جهان نو نقدی بر فلسفه هگل اثر کارل هینرش (نام حقیقی کارل مارکس4) و یا اثر فرهنگ ما و فرهنگ شما اثر لئوبرون اشتاین (نام حقیقی تروتسکی) وسیله منوچهر هزارخانی5 ترجمه و انتشار یافته لذا با توجه به اهمیت موضوع مراتب جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضی اعلام می گردد.
رئیس اداره یکم عملیات و بررسی ـ عطارپور از طرف دائره یک : توجه بررسی کنندگان جلب گردد.
23 /3 /53

توضیحات سند:

1ـ نشریه جهان نو با روش ادبی، اجتماعی و علمی به صاحب امتیازی حسین حجازی و علی منصوری و سردبیری علی منصوری کرمانی، حسین حقانی و امین عالیمرد طی سالهای 1325 تا 1345 در تهران به صورت هفتگی، دو هفته یک بار و ماهنامه منتشر می گردید.
راهنمای مطبوعات ایران (1304 ش تا 1357) مؤلف : سید محمد صدری طباطبائی ص 261 2ـ مجله نگین با روش سیاسی، ادبی، هنری، اقتصادی و اجتماعی با صاحب امتیازی و مدیر مسئولی محمود عنایت و سردبیری محمدعلی تحویلی از سال 1344 در تهران منتشر گردید.
راهنمای مطبوعات ایران (1304 ش تا 1357 ش) مؤلف: سید محمد صدری طباطبائی ص 719 3ـ در سند بعدی ساواک، ذکر شده که این مقالات توسط بخش ضد کمونیستی ساواک تهیه و جهت چاپ به نشریات مورد نظر از جمله فردوسی ارسال شده است.
4ـ کارل مارکس، فیلسوف آلمانی که در فاصله سالهای 1818 تا 1883 میلادی می زیسته است.
آثار فلسفی «کارل مارکس» بیش از هر عامل دیگری بر سیستم های حکومتی قرن بیستم اثر داشته است.
او در پاریس و لندن هم به مطالعاتی پرداخت، در لندن بود که تئوری خود را در مورد سوسیالیزم و ضرورت تحولاتی رادیکالی در جوامع مختلف تدوین کرد.
در دو اثرمعروف خود به نام «سرمایه» و «مانیفست» (که دومی را با همکاری انگلس تمام کرد) مایه های محکمی به تفکرات رادیکالی روزگار خود بخشید.
او نخستین فیلسوفی است که تاریخ بشری را چیزی جز جریانی نمی داند که مولود عوامل مادی و اقتصادی است.
او کمونیسم را پدیده ای طبیعی از فئودالیسم و سرمایه داری می داند.
به عقیده او سوسیالیسمی که عنوان کرده ابتدا در کشورهای صنعتی انگلیس و آلمان پدیدار خواهد شد ولی جریانات بعدی نشان داد که نظرش درست نبوده است.
ر ک : سیمای نامداران، حسام الدین امامی، ص 224 ـ 225.
5 ـ منوچهر هزارخانی فرزند یوسف در سال 1313 ه.
ش در خانواده ای نظامی ـ پدرش با درجه سرگردی بازنشسته شد ـ به دنیا آمد.
در 6 سالگی به مدرسه رفت و دوران ابتدائی را در دبستان نظام سپری کرد و در سال 1325 به دبیرستان فیروز بهرام رفت و در سال 1331 ـ پس از اخذ دیپلم ـ جهت ادامه تحصیل به فرانسه عزیمت کرد.
وی مدت 8 سال در دانشکده پزشکی شهر مون پلیه به تحصیل پرداخت و در سال 1339 جهت طی دوره تخصصی آسیب شناسی به پاریس رفت و 27 مهرماه سال 1346 پس از اخذ مدرک دکتری به ایران بازگشت.
ازدواج وی با شهر آشوب امیرشاهی در زمان اقامت در فرانسه، در سال 1341 ـ در هنگامی که شهر آشوب به همراه مادر و خواهرش در فرانسه ساکن بودند ـ صورت گرفت.
این ازدواج که ثمره آن دو فرزند پسر بود که یکی از آنها فلج بدنیا آمد ـ به دلایلی که ذکر آن ممکن نیست، دستخوش اختلاف گردید و در سال 1349 به اوج خود رسید و در نهایت به متارکه انجامید و شهر آشوب امیرشاهی پس از چندی مجددا به فرانسه رفت.
خصوصیات فردی هزارخانی در ارزیابی ساواک، شخصی آرام، با سواد عمیق و وارد به امور اجتماعی، بسیار پخته و مطّلع، حرّاف و در نهایت شخصی زن باره و مریض جنسی عنوان گردیده است.
منوچهر هزارخانی که با اخذ کمک هزینه تحصیلی در فرانسه امور خود را سپری می کرد پس از بازگشت به ایران در دانشگاه تبریز مشغول به کار شد ولی پس از مدتی به علت سوابق فعالیت های سیاسی در فرانسه و به بهانه عدم انجام خدمت سربازی از کار برکنار شد.
نامه نگاری های پدرش به ساواک و تعهداتی که وی شخصا به ساواک داد باعث موافقت ساواک با استخدام وی در وزارت بهداری گردید که منجر به اشتغال ایشان به عنوان پاتولوژیست در بیمارستان بوعلی شد.
هزارخانی در این دوران بعد از ظهرها در مؤسسه تحقیقات اجتماعی نیز به فعالیت ترجمه اشتغال داشت و مدتی نیز در سال 1355 به عنوان رئیس اداری دبیرخانه کمیسیون علمی یونسکو در ایران فعالیت کرد.
و در انتشارات رواق با اسلام کاظمیه نیز همکاری داشت.
ارتباط وی با مرحوم جلال آل احمد به علت ارتباط سببی با شمس آل احمد می باشد ـ هزارخانی باجناق شمس بوده است ـ بر این اساس ترجمه مقالات امه سزر که از فرانسه برای جلال آل احمد ارسال می گردید توسط جلال در مجله جهان نو چاپ شد و سپس تحت عنوان «گفتاری در باب استعمار» توسط انتشارات نیل به چاپ رسید.
از دیگر نمونه های ترجمه شده هزارخانی به کتاب های «درباره فلسطین و نمایشنامه فصلی از کنگو» می توان اشاره کرد.
زمزمه های تشکیل کانون نویسندگان، با حضور هزارخانی در ایران همزمان شد و به واسطه ارتباطاتی که هزارخانی با جلال آل احمد داشت وی نیز به این جرگه پیوست.
ارتباط هزارخانی با ابوالحسن بنی صدر در فرانسه صورت گرفت و از طریق بنی صدر بود که وی به گروه جبهه ملی خارج کشور پیوست و در عین حال به علت ارتباطات قدیمی با خلیل ملکی که به دوران شرکت وی در میتینگ های جبهه ملی در زمان دبیرستان برمی گشت، با جامعه سوسیالیست های ایران در اروپا نیز ارتباط داشت.
گزارشات ساواک، هزارخانی را فرد مارکسیسم لنینیسم معرفی کرده است هرچند هزارخانی خود را فردی سوسیالیست می نامد که به برطرف کردن شکاف های طبقاتی می اندیشد.
منوچهر هزارخانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فرانسه گریخت و به همراه بنی صدر و رجوی به شورای مقاومت ملی پیوست.

منبع:

کتاب مطبوعات عصر پهلوی - مجله فردوسی به روایت اسناد ساواک صفحه 394

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.