صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : جلسه بحث و تفسیر هفتگی در مسجد هدایت و سخنرانی دکتر جواد باهنر

تاریخ سند: 20 بهمن 1347


موضوع : جلسه بحث و تفسیر هفتگی در مسجد هدایت و سخنرانی دکتر جواد باهنر


متن سند:

شماره : 42239 /20 ه 2 بعد از ظهر روز 17 /11 /47 جلسه بحث و تفسیر هفتگی مسجد هدایت واقع در خیابان استانبول تشکیل گردید.
پس از نماز جماعت دکتر جواد باهنر مشغول صحبت شد و مدتی در حدود یک ساعت به تفسیر آیه ای از قرآن پرداخت.
عده حاضرین قابل توجه نبود لکن از هفته های اخیر بیشتر بود از جمله افرادی که حضور داشتند این اشخاص بودند.
دکتر مرتضی اقتصاد ـ دکتر عباس شیبانی ـ مصطفی صادقی ـ خسرو عدالت منش ـ حسین شریعت پناهی محصل و برادر زن خسرو عدالت منش ـ اسماعیل کریمخانی ـ محمدرضا و محمدمهدی خمسی ـ علی حجتی کرمانی ـ حسام الدین انتظاری ـ محمدعلی رجائی1 دبیر دبیرستان نارمک ـ رضا سلیمی.
در اواسط جلسه رادنیا به مسجد آمد پس از خاتمه سخنرانی بلافاصله مصطفی صادقی به طرف رادنیا رفت و پس از تعارفات معموله در حالی که دست او را در دست گرفته بود وی را به طرف در کشید و چنین به نظر می رسید که صادقی مطالب یا سؤالاتی دارد که می خواست در گوشه ای با رادنیا در میان گذارد ولی رادنیا دست صادقی را کشید و با اشاره ای فهماند که فعلاً وقت مقتضی نیست.
نظریه رهبر عملیات.
به نظر می رسد نامبرده عباس رادنیا می باشد.
جاجرود آقای خواجه لو بهره برداری شود.
21 /11 /47 ضمیمه و بایگانی شود.

توضیحات سند:

1ـ محمدعلی رجایی در سال 1312، در قزوین متولّد شد.
پدرش پیشه ور بود و در بازار قزوین، به کسب خرازی اشتغال داشت.
در چهار سالگی پدر را از دست داد.
مخارج خانه را مادر با کار پنبه پاک کردن شبانه روزی، و برادرش تقبّل می کردند.
در سیزده سالگی، دوره ابتدائی را به پایان رساند.
به دلیل فقر و نداری، در بازار قزوین مشغول کار شد.
پس از مدّتی، راهی تهران شد و به کار دست فروشی مشغول شد.
فقر و فشار زندگی در تهران، خاصّه در منطقه کوره پز خانه، او را در هاله ای از غم و اندوه قرار داد.
برای ادامه تحصیل، به نیروی هوائی رفت و گروهبان شد.
با آغاز فعّالیت فدائیان اسلام، مجذوب شهید نوّاب صفوی گردید.
در نهضت ملّی شدن نفت فعّال گردید.
در کلاسهای شبانه «مرکز تعلیمات جامعه اسلامی»، به تحصیل ادامه داد.
در سال 1332، دیپلم گرفت.
پس از کودتای 28 مرداد، به همراه چند تن از دوستانش، به نیروی زمینی تبعید شد.
در سال 1334، استعفا نمود و در بیجار، معلّم گردید و خود، به تدریس و تکمیل زبان انگلیسی پرداخت.
کار مطالعه را در تنهائی پیش گرفت.
تنها مونسش در شهر بیجار، کتاب بود.
پس از بازگشت به تهران، به دانشسرای عالی تربیت معلم راه یافت.
در همین سالها بود که با مرحوم آیت الله سیّدمحمود طالقانی آشنا و به مجالس سخنرانی ایشان راه یافت.
پس از پایان تحصیل به استخدام آموزش و پرورش درآمد و مدّتی در خوانسار مشغول تدریس شد.
در آن شهر جلسات تفسیر قرآن هفتگی گذاشت و تعدادی از معلّمان را جذب نمود.
پس از بازگشت به تهران فوق لیسانس را در رشته آمار گرفت.
تدریس در مدرسه کمال را شروع و در سال 1341، ازدواج نمود.
در اردیبهشت 1342 دستگیر شد.
و پس از پنجاه روز، آزاد گردید و به تدریس در مدارس تهران پرداخت.
در سال 1346، همکاری با جمعیّت مؤتلفه را آغاز و به سال 1350 مسافرت به فرانسه، ترکیه و سوریه نمود.
در 1353، بار دیگر دستگیر و مورد شکنجه های شدیدی قرار گرفت و تا سال 1357 در زندان بود.
پس از انقلاب اسلامی در سال 1358، تصدّی کفالت وزارت آموزش و پرورش را عهده دار شد.
سپس به وزارت رسید.
در سال 1359، به مجلس شورای اسلامی راه یافت و به رأی نمایندگان و حمایت مردم، به نخست وزیری رسید.
پس از آن که مجلس، ابوالحسن بنی صدر را به دلیل بی کفایتی برکنار کرد، شهید رجائی به ریاست جمهوری رسید (1360) و در هشتم شهریور 1360، با توطئه سازمان منافقین و انفجار بمب در ساختمان نخست وزیری، به همراه شهید حجت الاسلام دکتر محمّدجواد باهنر (نخست وزیر)، به شهادت رسیدند.
(شهید محمّدعلی رجائی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، تهران 1379)

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 444

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.