تاریخ سند: 10 مرداد 1342
موضوع: اجتماع منزل میلانی
متن سند:
شماره: 1738/د 2 تاریخ:10 /5 /1342
موضوع: اجتماع منزل میلانی
ساعت 19:30 روز پنجشنبه 10 /5 /42 در حدود دویستوپنجاه نفر از طبقات مختلف افراد، بازاری، جبهه ملی، نهضتآزادی، حزب زحمتکشان طبق معمول به درب منزل آیتالله میلانی واقع در خیابان امیریه، کوچه حکمی، منزل پورقدیری حاضر شده بودند و با مشاهده پلیس در پیادهروها ایستاده و به بحث و گفتوگو میپرداختند. چهار نفر از علما از جمله [سید محمدحسین] علوی داماد مرحوم آیتالله بروجردی، به دیدن میلانی رفتند. در حدود ساعت 20:15 موسوی عضو جبهه ملی، برادرزن پورقدیری، از درب دیگر به داخل جمعیت آمد و از قول آیتالله میلانی گفت آقا دستور دادهاند که مردم در پیادهروها اجتماع و قدم بزنند و نظر عموم عابرین را به خودشان جلب نمایند تا مردم و خود دستگاه بدانند مردم پشتیبان مراجع تقلید میباشند. در اثر این تجمع، افراد جبهه ملی اعم از دانشجو، دانشآموز، کمیته، بازار و غیره پیرامون انتخابات و دستور سران1 و علما، شروع به صحبت نمودند.
1. جبهه ملی و سران آن در هر مسائل با تعمق و سیاست و با حضور شورای مرکزی تبادل نظر نموده، نتیجه آن تصمیمات که مورد قبول ملت و جهانیان باشد، اتخاذ مینماید و در گذشته نیز راجع به رفراندوم، اصلاحات ارضی [و] دیکتاتوری شاه (تراکتی هم به همین مضمون پخش شده بود)؛ در تمام دنیا با احسنت تلقی شده اما هدف جبهه ملی از بدو شروع فعالیت تابهحال روی شروع و انجام انتخابات بوده که در شرایط استقرار حکومت قانونی و انتخابات آزاد در جاییکه تمام رهبران و افراد مبارز جبهه ملی در زندان بهسر میبرند و هنوز حکومت نظامی برقرار است، این انتخابات خودبهخود تحریم و قلابی اعلام خواهد شد. همین افراد اضافه مینمودند که در کمیتههای دانشجویان از رهبران جبهه ملی در زندان اطلاع یافتهاند که جبهه ملی نظریه خود را مبنی بر تحریم قلابی بودن انتخابات تا هفته آینده طی صدور اعلامیه اعلام مینمایند.
2. در حدود ساعت 20:30 آقای علوی پیشنماز مسجد فخریه به دیدن آیتالله میلانی رفت و سپس از آن چند نفر معمم خواست که به داخل منزل بروند. پلیس ممانعت نمود ولی سه نفر معمم توانستند داخل منزل بشوند. به علت ازدیاد جمعیت در سر کوچه دو دسته لاندروور پلیس کمک آمد و مشغول متفرق شدن افراد شدند؛ در پیادهرو خیابان امیریه بالا و پایین قدم میزندن؛ در مسیر حرکت خود بهسوی منازل با صدای رسا به هرکس میرسیدند میگفتند حکومت، حکومت پری غفاری2 و ملکه اعتضادی3 است. با رفتن افراد فوق، احمد سلطانی، عبدالله تربتی [و] اندوهی در محل بودند تا سه نفر معمم که به داخل منزل رفته بودند، ملاقات نمایند. ساعت 21:30 سه نفر فوق خارج شدند؛ ضمن صحبت از نتیجه تماس با میلانی، اظهار داشتند با مشورت و شوری که آیتالله میلانی، شریعتمداری [و] نجفی در محل میلانی در صبح روز پنجشنبه 10 /5 /42 بهعمل آوردند، به این نتیجه رسیدند که به کلیه مردم تهران و شهرستانها اطلاع دهند کارتهای الکترال انتخابات را، هرچند فاقد شماره است، فوری بروند دریافت نمایند و پس از پایان توزیع کارتها، طی اعلامیهای، تحریم و عدم مداخله مردم را در چنین انتخاباتی اعلام مینمایند و همین کارت باعث مدارک جرم قلابی بودن انتخابات است. ضمناً میلانی دستور داده است که مردم همه شب در این محل اجتماع نمایند تا دولت بداند با چنین وضع و ناراحتیهای مردم، قادر4 به انجام انتخابات نیست.
در حدود ساعت 21:45 احمد سلطانی تعدادی اعلامیه صادره از طرف نهضت آزادی و اعلامیه علمای تهران و شهرستانها دائر به تلگراف از طرق سازمان امنیت به آیتالله خمینی در زندان مبنی بر تبعید و زندانی شدن او میباشد و نظریات خود را در این باره اعلام نمودهاند، بین حاضرین توزیع نمود که یک نسخه آن به پیوست تقدیم میگردد.
توضیحات سند:
1. در اصل: دستوران
2. پروین غفاری، فرزند میرزاحسن در سال 1309 در خانوادهای متوسط اهل تفرش و ساکن تهران به دنیا آمد. وی که خواننده بازیگر سینما بود با بازی در فیلم «موطلایی شهر ما» بر سر زبانها افتاد. پروین غفاری، معروف به دختر موطلائی از معشوقههای محمدرضا شاه بود. وی خاطرات و چگونگی ورود خود به دربار را در کتابی تحت عنوان در دام سیاهی منتشر کرده است. در این کتاب آمده است که در اولین برخورد محمدرضا شاه شخصاً و با چهرۀ پوشیده در تعقیب وی بوده است. پروین غفاری در 11 تیر 1392 درگذشت.
3. ملکه اعتضادی (ملک افضلی) متولد ۱۳۰۷ش. است. ملکه اعتضادی، تحصیلات اولیۀ خود را در تهران به پایان رسانده و پس از آن با خرج خود به امریکا رفته بود و هفت سال در رشتۀ خیاطی و طراحی و مُد اشتغال داشت. وی در اوکند کالیفرنیا زندگی میکرد و از دانشگاه «سرکیون» نیویورک گواهینامه گرفت و پس از آن طراح مُد در شرکت سینمایی «متروگلد وین مایر» بود و پیش از آنکه به تهران برگردد به عنوان ملکۀ هوش در نیویورک انتخاب شد. وی پس از بازگشت به تهران یک سالن خیاطی و مدُ زنانه تأسیس نمود. هرچند این کار برخلاف آداب و رسوم خانوادگی او بود چرا که وی از شاهزادگان قاجار محسوب میشد، اما وی به اینگونه مسائل اعتقادی نشان نداده و در همین مکان، زنان بختبرگشته را فریفته و راهی شهرنو میکرد و از سویی خود وی نیز رفیقۀ محمدرضا پهلوی محسوب میشد. ملکه، بهزودی به محله شهرنو تهران که محل سکونت زنان روسپی بود، راه یافت و مدیریت و سرپرستی آن را بههمراه پری آژدانقزی برعهده گرفت. به مدیران این مناطق، خانمرئیس گفته میشد. در دورۀ پهلوی دوم، این گروه از زنان با واسطه یا بدون آن با دربار و عناصر فعال آن در ارتباطی تنگاتنگ بودند. زنان ساکن در این محل نیز آلت دست دولتیان و گاه به گونۀ غیرمستقیم ابزار دولتهای خارجی بودند و برای کسب امتیازهای گوناگون به همکاری با آنها میپرداختند؛ چنانکه در کودتای امریکایی ـ انگلیسی 28 مرداد 1332، با تحریک رابطان انگلیس و آمریکا در کنار سایر عناصر وارد صحنه شدند.
نقطۀ ورود ملکه اعتضادی در مسائل سیاسی به احتمال فراوان از حادثۀ 9 اسفند 1331 بوده است. مردم تهران برای نخستین بار زن جوانی را مشاهده کردند که اداره کنندۀ تظاهرات تازهای در حمایت از شاه شده است. تظاهرکنندگان او را روی دست بلند کرده و او درحالی که قاب عکسی از شاه در دست داشت روی دست مردان با صدای بلند زنده باد شاه میگفت.
در روز 28 مرداد 1332، پس از رسیدن جمعیت به خیابانهای نادری و شاهآباد، عدهای از زنان شهرنو به سرکردگی ملکه اعتضادی و پری آژدان قزی به آنها پیوستند. اهالی شهرنو که جمعیتی در حدود 2500 نفر بودند، به سرکردگی ملکه اعتضادی و پری آژدانقزی، در حالی که عکس شاه را در دست داشتند به تحریک بیشتر آشوبگران میپرداختند. این گروه از زنان بدکاره صرفاً مهرهای در دست خانم رئیسهای خود و آنها نیز آلت دست برادران رشیدیان محسوب میشدند که از سوی دربار به کار گرفته شده بودند. عوامل انگلیس در کودتا، به ویژه برادران رشیدیان)اسدالله و سیفالله(، مأموریت محوله را به خوبی انجام داده و متعاقب آن با پخش پولهای در نظر گرفته شده در میان اراذل و اوباش و سردستههای محلۀ شهرنو، آنها را به طرفداری از شاه به صحنه آوردند. در این میان، ملکه اعتضادی چادر خود را به کمر بسته و بر روی جیپی که شعبان جعفری از آنِ خود کرده بود قرار گرفته، به تهییج جمعیت پرداخت. وی، در گفتار خود مرتب شاه را منتسب به محلات جنوب شهر میدانست و الفاظ رکیکی را به مخالفان شاه نسبت میداد و اراذل را تحریک میکرد تا شاهرگ مخالفان شاه را بزنند در مقابل هریک از زنان شهرنو را که میخواهند برای خود انتخاب نمایند. معرکهای که ملکه اعتضادی برپا کرد باعث شد چند هزار نفر بیکاره به دور آنها جمع شوند و بر تعداد آشوبگران افزوده شود. ملکه اعتضادی پس از کودتای 1332 به دلیل تشنج و التهاب شرایط سیاسی و سرعت گرفتن رشد احزاب، با کمک حسینعلی دولتشاهی حزب «ذوالفقار» را به طرفداری از محمدرضا پهلوی و با حمایت عدهای از اوباش در میدان شاه تأسیس نمود. (برگرفته از: مقاله «نقش روسپیان شهرنو در کودتای 28 مرداد 1332» نوشته مصطفی لعل شاطری و هادی وکیلی، مندرج در فصلنامه علمی ـ پژوهشی گنجینه اسناد، سال بیستم و ششم، دفتر اول، (بهار)، 1395، صص 81-60)
برابر سوابق موجود در پرونده انفرادی ساواک، نامبرده داوطلب نمایندگی مجلس شورای ملی در دورههای ۲۲ و 24 بوده است. وی در سال ۴۶ نیز خود را رهبر حزب ذوالفقار معرفی کرده و عنوان نموده زمانی که مردم طرفدار حزب توده بودهاند او به نام حزب ذوالفقار، جاوید شاه گفته است. در این اسناد چنین آمده که وی در 20 /2 /54 به عضویت حزب رستاخیز درآمده و آنجا خود را نویسنده معرفی نموده است. وی بعدها به ثروت زیادی از جمله سهام یکی از بانکها دست یافت و پس از انقلاب اسلامی در اسرائیل فوت کرد.
4. در اصل: قادراند.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 03 صفحه 49