صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

خود معیاری در جذب نیرو

خود معیاری در جذب نیرو


متن سند:

خود معیاری در جذب نیرو
گذشته از مؤلفه‌هایی چون اصالت قائل شدن برای «مبارزه» و «استقلال فکری» که از عوامل مهم جذب نیروهای غیرمهذب به این طیف محسوب می‌شود، «خودمعیاری» و تکیه بر برداشت‌های شخصی نیز مؤلفه‌های دیگری است که مهدی ‌هاشمی از آن به‌ عنوان یکی از عوامل جذب نیروهای مسئله‌دار از آن یاد می‌کند و می‌گوید:
«یک حالت عجولانه برخورد کردن در همین جذب این نیروها بود که حالا بدون اینکه ما تحقیق بکنیم این‌که مثلاً از ارگان‌ها آمده بیرون (اخراج شده) محق بوده یا محق نبوده، آیا مثلاً ضعفی در کار داشته یا عیب شرعی، ضعف اخلاقی، فساد اخلاقی داشته یا نه مسئله خطی کاملاً بوده یا مسئله دینی. بدون تعقیب این جنبه‌ها، همین‌که مثلاً یک نیروی داغی پروپاقرص فلانی است و این‌ها ما این را جذبش می‌کردیم و بهش اعتماد می‌کردیم و کلاً می‌توانم بگویم که در این محور همین حالت عدم تحقیق بیشتر بر ما عارض بود و این عدم تحقیق هم شاید معلول این بود که ما در مجموعه برداشت‌هایمان و روش‌هایی که داشتیم و این‌ها خیلی متکی‌به‌خودمان بودیم و بر اساس آن اتکایی که احساس کردیم برای خودمان می‌گفتیم حالا وقتی تشخیص دادیم که این فرد خوب است همین تشخیص حجت است و اصل است سنت و روش مشورت هم که بر ما حاکم نبود.»1
در ادامه تمسک جستن این جریان به شعارهای جذاب و عوام‌فریب در راستای جذب نیرو از هر قشر و صنفی این جریان عملاً به مأمنی برای برخی جوانان غیرمهذب در سطوح مختلف تبدیل گشت که دنباله‌روی این طیف در عملی ساختن این شعارها و خشنود ساختن جوانان غیرمهذب مهدی ‌هاشمی و دوستانش را به سمت بن‌بستی سوق داد که در وهله نخست خود فریادگر آن بودند. مهدی ‌هاشمی در این خصوص می‌گوید:
«بعضی جوان‌ها خیلی جلف بودند یعنی هنوز به تهذیب کامل اخلاقی نرسیده بودند ولی ما چون موج حمایت از جوان‌ها را سر داده بودیم، آن‌ها می‌آمدند جزو طیف ما محسوب می‌شدند ولی در مقام عمل، مثلاً تعبدشان ضعیف بود یا از نظر اخلاقی خیلی منظم نبودند.»2
معیارهای گزینش خاص مهدی ‌هاشمی که پیشتر از آن یاد شد، موجب گشت کسانی جذب او و تشکل‌های منسوب به وی شوند که باور آن نیز حتی برای گزینش‌شدگان تعجب‌آور بود. شنتیا رضایی از همکاران این طیف در اعترافات خود ضمن اشاره به این نکته می‌گوید:
«می‌اندیشیدم که این جریان [نهضت‌ها] با توجه به [اینکه] تحت سرپرستی حضرت آیت‌الله منتظری [و] زیر پوشش بیت ایشان [بود، این] جریانی اصلی است که بدون خط و خط بازی برای نشر فرهنگ اسلام و دست آوردهای انقلاب اسلامی ایران در جهان خارج به وجود آمده و با توجه به معرفی‌هایی که از این جریان می‌شد این گروه را حاصل بجای مانده و یادگار شهید محمد منتظری می‌دانستم و بسیار مقدس. تنها ارثی که می‌توانست در جهت وارثین ستم‌کشیدگان جهان خارج از ایران و مسلمانان در بند مثمر ثمر واقع گردد. و حتی با توجه به اعتقادات ضعیف و ایمانی نه‌چندان مستحکم بسیار بعید می‌دانستم که بتوانم با این گروه هماهنگ شوم و کارکنم. وقتی برای اولین بار برای مصاحبه با آقای حسنی(احمد حسنی) روبرو شدم چنان از درون می‌لرزیدم و احساس عدم توانایی می‌کردم که شاید عدم مطالعات و آگاهی‌های من و مسائل اعتقادی، مانع از قبول همکاری با آن‌ها بشود ولیکن برخورد ایشان چنان ضعیف و دور از پذیرش من بود که خوشحال شدم و چنان می‌پنداشتم که حال الحمدلله مورد قبول واقع گردیدم این نیز مجرای رحمت الهی است که می‌توانم از این طریق تحت تربیت و پرورش آن‌ها به‌موقعیت‌های اعتقادی، سیاسی و اجتماعی بالاتری دست‌یابم و این همان آرزوی دیرینه من بود که به دنبال آن در جستجو بودم. پس در پی کسب شخصیتی اسلامی و انقلابی ‌با توجه به عدم مربی ‌قبلی و دارا بودن نیروی مستقل و قوی و منیت نفسانی در دست مسئول یکی از قسمت‌های گروه مذکور بنام آقای حسنی قرار گرفتم و درست در نقطه‌ای قرارگرفته بودم که آمال و آرزوهایم(با توجه به اعتقادات و شخصیت کاذبی که داشتم در پی ماجراجویی‌های بی‌مورد که فکر می‌کردم حرکت‌های انقلابی ‌است که می‌تواند مرا به مرحله متعالی از اسلام برساند) به تحقق می‌پیوست بنابراین بعد از اقامت مدتی را در محل خانه یوسف‌آباد، کوچه دوم، پلاک ۱۵ آقای حسنی مرا به اعزام داشت.»3
عدم رعایت موازین اسلامی و انسانی و جذب نیروهای غیرمهذب به تشکل‌های وابسته به طیف مهدی ‌هاشمی و دوستانش موجب گشت تا این طیف در درون، دستخوش بحران‌های غیراخلاقی و غیراسلامی گردد. بحران‌هایی که گروهک‌های ضدانقلاب و التقاطی نیز با آن مواجه بوده و هستند. از آنجا که «واحد نهضت‌ها» را می‌توان الگو و نماد عملی و کوچکی از باورها و ایده‌آل‌های ذهنی مهدی ‌هاشمی به شمار آورد، به تصویر کشیدن گوشه‌هایی از بحران‌های درونی این واحد و بروز مسایل اخلاقی درون تشکیلاتی می‌تواند ‌اندیشه‌های این طیف را پس از گرفتن قدرت برای آیندگان شفاف‌تر سازد.

توضیحات سند:

1. کالبد شکافی انحراف، نوار ۱۰.
2. کالبد شکافی انحراف، نوار ۸.
3. پرونده شنتیا رضایی، ج ۱، ص ۲۳.

منبع:

کتاب بن‌بست - جلد دوم / مهدی هاشمی مبانی اخلاقی صفحه 102
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.