صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

ریاست اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران

تاریخ سند: 12 فروردین 1343


ریاست اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران


متن سند:

شماره : 2590 /2 /226 بازگشت به اطلاعیه شماره 3255/د 35 ـ 3 /10 /42 آن اداره ضمن ارسال رونوشت نامه شماره 327 ش ـ 2 /11 /42 ریاست شورایعالی سازمان تعاون مصرف کادر نیروهای انتظامی و تایید مفاد آن به اطلاع می رساند.
متجاوز از یک سال است سرهنگی آزادانه جمعیتی تشکیل داده و بر علیه اینجانب در پست های معاونت ـ کفالت وزارت جنگ و وزیر مسئول وزارت جنگ، تحریک.
فحاشی.
کاغذپرانی می کند و احدی مزاحم او نیست اینجانب را هم نه مجال مقابله با او و نه مقابله با او را در شان وظایف خود می دانسته ولی اینک ملاحظه می شود که این سرهنگ که به نام لطیف بیگلری که معروف خاص و عام است دامنه اتهامات را به هیئت مدیره و شورایعالی و هیئت بازرسان سازمان تعاون مصرف کادر نیروهای انتظامی توسعه داده و بیم آن می رود که این اقدامات روی یک سازمان مؤثر و مهم ارتش اثر نامطلوب بگذارد این احساس موجب شده است که بر خلاف میل باطنی خود با تمام گرفتاریهائی که دارد برای اولین بار پس از قریب 14 ماه در این باره مطالبی را با نهایت کراهت به اطلاع آن اداره برساند چه در عمر خدمتی خود تا کنون [به ]چنین اقدامی دست نزده و از ارتکاب به آن همیشه احتراز جسته است.
در تنظیم این اطلاعیه به طور مستقیم و یا غیر مستقیم این سرهنگ دست داشته و همانطور که ریاست شورایعالی سازمان نظر داده اند منبع اطلاع او دائره اراضی سازمان بوده که از دریافت پاداش محروم مانده است.
چرا سرهنگ بیگلری به اقدام بر علیه اینجانب آغاز نموده مرحوم سرلشگر حسن امینی متوقع بود هر عملی را که ایشان به نام بازرسی مالی ارتش بر علیه اشخاص و مقامات مورد نظر آغاز می کند وزارت جنگ صحه بگذارد و هر غفلتی را که سازمان او می نماید وزارت جنگ ندیده انگارد چون ممکن نبود چنین بشود به شهادت پرونده های بازرسی سپاه مهاباد ـ سرهنگ سطوتی ـ بازنشسته شدن افسران بازرسی مالی ارتش ـ پرونده حشو و زوائد قرارداد کمپانی راینشتال ـ پرونده بازرسی اداره تسلیحات ارتش ـ پرونده امضاء پرتکل کمپانی راینشتال به امضای تیمسار امینی ـ پرونده بدهی سرهنگ نجف زاده ـ پرونده بازرسی دارائی ارتش ـ پرونده ترفیع و اعاده سرهنگ ذوالفقاری به ارتش و امثال آن) رئیس بازرسی مالی ارتش در صدد برآمد که هواداران و همکاران خود را بر علیه اینجانب به هوچیگری وا دارد تا اینجانب را جبرا در اختیار گیرد و یا مقدمات انتساب شخص دلخواه را برای این پست فراهم نماید.
در تاریخ 27 /11 /41 با استجازه از پیشگاه مبارک شاهانه بنا به مصالح خدمتی سرهنگ بیگلری از عضویت کمیسیون بازرسی اداره تسلیحات ارتش تعویض گردید.
سرلشگر امینی موقع را مغتنم شمرده به او فهمانید که اینجانب مانع منافع او شده است او هم به محض تعویض از این مأموریت بر علیه اینجانب اقداماتی آغاز نمود و به اینجانب هشدار داد حساسیت او در تعویض از این مأموریت محرک تحقیقاتی شد که معلوم کرد این افسر طبق رویه که معمول او بوده است قصد پرونده سازی بر علیه اشخاص و هتک حیثیت افراد خدمتگزار و تأمین نظرات مادی و شخصی داشته است و با اتکائی که به رئیس بازرسی مالی ارتش (مرحوم سرلشگر امینی) داشته تصور امکان تعویض خود را نمی نموده است و چون خوابهای طلایی او در بازرسی اداره تسلیحات به علت این تغییر تعبیر نشده بر علیه اینجانب برآشفته است.
از تاریخ 27 /11 /42 این افسر با کمک مرحوم سرلشگر امینی و افرادی که شبکه مخرب و ناپاکی را در ارتش تشکیل می دهند با نهایت شدت بر علیه اینجانب شروع به اقداماتی ناجوانمردانه کرد.
سرهنگ لطیف بیگلری همراه با شبکه مجهز به ماشین نویس ـ دستگاه ضبط صوت ـ نویسنده ـ به طرف سازمان مصرف ارتش که چهار سال قبل اینجانب در آنجا انجام وظیفه می نموده است روی آورد و به اقداماتی به شرح زیر مبادرت نمود : ـ یک سلسله کاغذهای بی امضاء انتشار داد.
ـ مستقیم و غیر مستقیم توقعاتی ابراز داشت.
ـ در اداره ثبت کل و شهرستان رشت برای پرونده سازی علیه اینجانب با جمعیت خود دست به کار شد.
ـ در سازمان تعاون مصرف کادر نیروهای انتظامی با همدستان خود برای جستجوی برگه هائی بر علیه اینجانب به پرونده هائی که لازم داشت دست یافت.
ـ مرتب اوراقی را بر علیه اینجانب و افرادی که با او همداستان نمی شدند به عنوان مقامات کشوری و لشگری منتشر ساخت.
ـ پیغام داد که به او اجازه ملاقات بدهم و دست های او را برای دریافت درجه سپهبدی و مقام وزارت راضی بنمایم.
ـ در پایان این اقدامات چون جز بی اعتنائی نتیجه ای عایدش نشد مجموعه بر علیه اینجانب فراهم نمود و با معرفی مرحوم سرلشگر امینی که از بستگان جناب آقای علا بود مجموعه خود را توسط وزیر محترم دربار شاهنشاهی به پیشگاه مبارک شاهانه تقدیم کرد و به فرمان مبارک ملوکانه به وزارت جنگ و ستاد بزرگ ارتشتاران ارجاع گردید.
اینجانب چون طرف حمله واقع شده بود عین مرجوعه را بدون مطالعه جهت ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران فرستاد و حضورا آمادگی خود را جهت رسیدگی اعلام داشت.
ـ کتاب خود را زیر بغل گرفت و به هر جا که راه داشت ارائه داد.
این صحنه را همه روزه برای افسران شاغل و بازنشسته و مردم غیر نظامی تکرار نمود.
ـ در برابر مطالبه طلبکاران تألیف خود را از کیف خارج می کرد و می گفت این کتاب را چند ملیون تومان خریدار هستند که هنوز هم روی مبلغ آن توافق نشده است از محل این معامله طلب شما را خواهم داد.
ـ بعد از تألیف و انتشار این کتاب باز هم پیغام داد که باید او راضی شود وگرنه اقدامات موهن خود را ادامه خواهد داد و دست بردار نخواهد بود.
ـ بعد از آنکه هفت ماه از اعمال مفتضحانه او گذشت بنا به اراده سنیه ملوکانه اینجانب به ترفیع درجه و مقام نائل شد.
ـ دامنه تحریکات را به خارج از ارتش توسعه داد با روزنامه نگاران مربوط شد و به هر نحوی بود آنان را فریفت و به محارم خود می گفت این اسناد را به قیمت های گزاف حاضر به فروش نشده حال می توان از آن به نحو احسن بهره برداری کرد هر رقم از اعداد این کتاب اگر ارائه شود طرف به عنوان حق السکوت حاضر است بیست هزار تومان بدهد.
ـ در دنباله این تحریکات روز اخذ رای اعتماد از مجلس شورایملی یکی از وکلای روزنامه نگار مجلس بر علیه اینجانب و آقای دکتر خوشبین اشاره ای نمود و راجع به اراضی عباس آباد اظهاراتی کرد و یک نسخه از کتاب سرهنگ مزبور را از پشت تریبون تسلیم جناب آقای علم نخست وزیر نمود و عمل او جمع کثیری از مطلعین به حدود و انضباط در ارتش را متعجب ساخت.
ـ بلافاصله موجب نشر مطالبی در روزنامه های بامشاد و صدای آذربایجان گردید و تعداد زیادی از شماره مورد نظر روزنامه های مزبور را در بغل گرفته مانند یک موزع پُست علاقمند آنرا بین کادر سازمان تعاون مصرف نیروهای انتظامی و افسران و درجه داران و غیر نظامیان و طلبکاران خود توزیع نمود و خود را برنده این مبارزه معرفی کرد.
ـ بعد از تمام این افتضاحات تازه به دفتر مخصوص اعلیحضرت همایون شاهنشاه مراجعه کرد و کتاب خود را به آنجا تقدیم نمود ـ دفتر مخصوص خلاصه[ای] از کتاب او را به اینجانب منعکس ساخت و جواب خواست تا به عرض مبارک ملوکانه برساند.
جواب اینجانب در تاریخ 4 /10 /42 به دفتر مخصوص تسلیم شد تا در موعد مقتضی از شرف عرض پیشگاه مبارک شاهنشاه بگذرد.
ـ تلگرافی تهیه کرد و با کلمات رکیک و زننده در آن حملاتی به اینجانب نمود و آن را روزهای متوالی دور گردانید و به هر کس از نظامیان و غیر نظامیان برخورد می نمود.
ارائه داد تا موضوع به اطلاع اینجانب برسد و راهی برای راضی ساختن دستهای او پیدا شود و در همه جا گفت و در تلگراف هم نوشت که از محل حقوق ماه بعد قرض کرده است و این تلگراف را به پیشگاه مبارک شاهانه مخابره نموده است.
ـ اخیرا [در بین ]دوستان خود اعمال خویش را این طور توجیه نمود که بالاخره به یکی از نتایج زیر خواهد رسید : ـ در اثر ادامه بی آبروهایی که نموده است بالاخره وزیر جنگ به ستوه خواهد آمد و مرا راضی خواهد کرد تا ساکت شوم.
ـ مقامات فرماندهی را خواهم فریفت و معادل قرضی که دارم پاداش خواهم گرفت.
ـ وزیر جنگ برای نجات از دست بی آبروهائی من، مرا در اعمالم آزاد خواهد گذاشت تا بنام بازرس یا بازپرس به جان دیگران بیفتم و نظرات خود را تأمین کنم.
بالاخره در این بی آبرویی ها خسارت متوجه من نخواهد شد.
یکی کرده بی آبرویی به من چه غم دارد از آبروی کسی ـ اخیرا اوراقی به نام اعلام جرم تهیه کرده و هر جا می رود آن را ارائه می دهد افسران را دور خود جمع می کند سخنرانی می نماید و سعی دارد به هر نحوی شد این اخبار را به گوش اینجانب برساند تا موجب تحریک شود و به هدف خود نزدیک گردد.
ـ چندی قبل به دفتر وزارت جنگ آمد و دیدار یکی از تیمساران را بهانه کرد ولی رئیس دفتر او را از وزارتخانه طرد کرد البته این اقدام هم مزید بر تحریکات او شد در حالی که شاید این اقدام دلیل تنبه و انصراف او از ادامه این بی آبرویی ها بوده است.
علل تعویض سرهنگ بیگلری از مأموریت بازرسی اداره تسلیحات ارتش 1) از دستورات اداری رئیس کمیسیون (سرتیپ علیمحمد نصری) اطاعت نمی کرد.
2) به رئیس کمیسیون نسبت های ناروا می داد.
3) بر خلاف دستور وزارت جنگ به جای آنکه امور بازرسی را به رئیس کمسیون رجوع کند مراتب را به رئیس اداره بازرسی مالی ارتش احاله می کرد.
4) مرتب استعفاهای صوری می داد.
5) در نامه های زننده خود به تمام مقامات علنا اهانت می نمود.
6) در بازرسی هدفهای خصوصی را دنبال می کرد تا جائی که دریابان رأفت بارها از طرز رفتار او شکایت کرد و تقاضا نمود افسر دیگری که بی نظر باشد به جای او فرستاده شود.
7) دریابان رأفت را متهم نمود که در تحریک...
.
.
مخالفت ها نقش ماهرانه را اجرا می نماید.
8) رئیس حسابداری اداره تسلیحات ارتش را در انظار مورد شتم و ضرب قرار داد.
به شرح معروض فوق جریان بازرسی را طبق معمول به ماجرای جدیدی تبدیل کرد به ناچار با استدعای وزارت جنگ و تصویب ذات ملوکانه شاهانه در 27 بهمن ماه 41 از عضویت کمیسیون معاف گردید.
سوابق سرهنگ بیگلری آنچه در خاطره باقی مانده است : ـ در سال 1330...
...
.
.
در اداره سررشته داری ارتش او را به علت عدم صلاحیت از شغل ممیزی لشگرهای 3 و 4 آذربایجان بر کنار نمود.
عکس العمل های شدیدی از خود بروز داد.
نسبت به رفتار ـ افکار و عقاید او اطلاعات نامطلوبی تحصیل شد که کوتاهی عمر خدمتی در سر رشته داری ارتش مانع بهره برداری از اطلاعات مزبور گردید.
ـ سرهنگ لطیف بیگلری در سال 30 دیوار مجاور خانه همسایه خود را شبانه خراب کرد و به آن تجاوز نمود صاحب خانه با کمال احتیاط و نگرانی از اعمال این سرهنگ به اداره سررشته داری ارتش شکایت آورد ضمن تحقیقات اولیه مراتب تایید شد و پرونده آن به دادسرا ارجاع گردید.
ـ مرد مسنی به اتفاق دختر جوان خود در اداره سر رشته ارتش به اینجانب شکایت کرد که این افسر با تهدید اسلحه دختر جوان او را به زوجیت در آورده بعد معلوم شده که دارای زن و فرزند است و او را بدون هیچ قیدی از خانه بیرون رانده و بلاتکلیف گذاشته است او هم به محاکم عمومی هدایت شد.
ـ رئیس اداره بازرسی مالی ارتش (مرحوم سرلشگر امینی) می گفت خودم از داخل کیف دستی او هنگامی که مأمور بازرسی انبار پوشاک امریکائی بود یک دست لباس کار امریکائی خارج نمودم و معلوم شد مدتها به عنوان بازرس با این نیرنگ لباس از انبار خارج می کرده است و برای آنکه علت همکاری خود را با این سرهنگ موجه سازد می گفت دزد را باید دزد بگیرد برای این کار خوبست این افسر با داشتن کسر فاحش در سازمان تدارکات مورد ارفاق قرار گرفته است.
ـ این افسر به هر جا که به بازرسی رفته برای ماهی گرفتن آب را گل آلود کرده و ایجاد ماجرا نموده آدرس خانه و نمره تلفن خود را به اشخاص داده و با آنها باب معامله خصوصی افتتاح کرده است.
ـ این سرهنگ از افسران مردود و محدودی است که برای تعقیب اقدامات شرم آور خود اداره بازرسی مالی ارتش را به اختیار داشته است.
ـ این عضو رسوا به هیچ قید و بند اخلاقی مقید نیست برای او رئیس.
اداره.
انجام وظیفه.
ایمان و درستکاری مفهومی ندارد.
ـ این افسر برای خود از عناصر متجانس و گمراه شبکه ایجاد نموده و شاخه های آن را در خیلی از سازمانها رسوخ داده و به مرحله[ای ]رسیده است که می تواند آن را بر علیه هر که لازم باشد به کار اندازد و نظریات خصوصی خود را تأمین کند.
ـ این سرهنگ برای افسران نادرست ...
بوجود آورده و با اقدامات شبکه خود آنان را در تمام مراحل مورد حمایت قرار می دهد.
ـ این افسر سالها است که چون دیوار شکسته بر حیثیت افسران ارتش سایه افکنده و با وقاحت و نفوذ در تمام مراجع مؤثر مملکت آنها را ناگزیر نموده است که به هر قیمتی هست حیثیت خود را از خطر سقوط آن مصون دارند.
رویه سرهنگ لطیف بیگلری این افسر هر چه می خواهد می کند مثلاً : ـ به محل کار خود حاضر نمی شود.
هر وقت میل داشت به خدمت می رود.
ـ به میل خود به شهرستانها مسافرت می رود.
ـ هفته ها از حضور مرتب در محل خدمت امتناع می ورزد.
ـ با لباس غیر نظامی در ساعات خدمت در دفاتر مختلف ارتش برای کسب اطلاع و تحریک حاضر می شود و وقتی که از او می پرسند که چرا اینطور است می گوید بالاخره من را وزارت جنگ بازنشسته نمود.
ـ با افراد ناشناس و بد سابقه و گرفتار و یا گمراه شبکه مجهز به وسائل ضبط صوت و ماشین نویس تهیه نموده.
ـ بر علیه هر کس اراده کند با رکیک ترین کلمات فحاشی و هتاکی می نماید.
ـ با روزنامه نگاران زد و بند می نماید.
ـ در یک مقام برای مام میهن و شیوع فساد اشک تمساح می ریزد و در همان حال با دیگری برای ایجاد فساد قرار می گذارد.
وقتی از این لجام گسیختگی و بی بند و باری خود افرادی را متعجب می بیند به آنها می فهماند که از عوامل اداره دوم و ضد اطلاعات و سازمان اطلاعات و امنیت است و دلیل می آورد که متجاوز از یک سال است مسئول وزارت جنگ مملکت را به افتضاح کشیده هر چه خواسته کرده و نوشته و احدی مزاحم او نشده است این منطق هم مؤثر واقع می شود و موجب مزید رهائی او از قیود خدمت، انضباط و وسیله نفوذ او در مردمان ساده لوح برای رسیدن به هدف های مشخص می گردد.
او می گوید فرماندهان نباید مزاحم من باشند باید مرا در اعمال خودم آزاد بگذارند وگرنه هدف بی آبرویی های من قرار خواهند گرفت.
گله های سرهنگ بیگلری از اینجانب 1) می گوید با تعویض او از کمیسیون بازرسی اداره تسلیحات توسط اینجانب تیشه به ریشه او خورده است.
2) می گوید رئیس اداره بازرسی مالی ارتش (مرحوم سرلشگر امینی) برای او تقاضای شصت هزار ریال پاداش نموده و اینجانب از قبول آن ممانعت کرده است.
3) می گوید حمایت او از سرهنگ نجف زاده که بدهکار بهداری ارتش بوده است توسط اینجانب نادیده گرفته شده است.
4) می گوید وقتی من آقای بانکی (رئیس حسابداری تسلیحات ارتش) را مضروب کردم نباید از طریق وزارت جنگ مورد تعقیب در اداره دادرسی ارتش قرار گیرد.
[گیرم] 5) می گوید اختلافات دعاوی بین من و تسلیحات ارتش نبایستی توسط وزارت جنگ به اداره بازرسی کل ستاد بزرگ ارتشتاران مراجعه می شد.
6) می گوید وقتی من در بازرسی دارائی ارتش به افسران گفتم چشمتان کور شود باید آنچه من لازم دارم بنویسید نباید وزارت جنگ به این شکایت اعتنا می نمود و نباید آن را برای رسیدگی به بازرسی کل ستاد بزرگ ارتشتاران مراجعه می کرد.
7) می گوید وقتی من از سرگرد امیر اصلانی در فروشگاه شهربانی ضمانت نمودم و به علت عدم انجام تعهد فروشگاه شهربانی به وزارت جنگ شکایت کرد وزارت جنگ نباید شکایت مزبور را به ستاد بزرگ ارتشتاران منعکس می نمود.
8) می گوید من وقتی از نادرستان حمایت می کنم طلبکار را بدهکار و بدهکار را طلبکار گزارش می دهم باید گفته ها و نوشته های من تایید شود.
9) می گوید چهارده سال است در خبرسازی و پرونده سازی و آبروریزی ورزیده شده جمعی شیاد را آماده اجرای اینگونه نظریات نموده رؤسای مربوطه را با این سلاح به سکوت واداشته و در کارهای خود مختار بوده و از هر که اراده می نمود باج و خراج می گرفته بازار او نباید کساد شود.
10) او خود را در دام گستری و پرونده سازی و قلب ماهیت حقایق استاد می داند و معتقد است چون صابون او به جامه عده زیادی از افسران خورده است از ترس آبرو و حیثیت خود مانع راه او نمی شوند و در مواردی که از این اسلحه نتواند استفاده کند با ابراز احساسات فرماندهان را تحت تأثیر قرار می دهد و باز عقیده دارد که محیط تشنه لجن مال نمودن رؤساء و فرماندهان است و می تواند بر علیه هر نفری که هدف باشد عده افراد مؤثر جمع نموده و در خفا با آنان در پیشرفت اینگونه نقشه های شیطانی همداستان شد و بدون آنکه آنها مجال درک هدف را نمایند به پیشرفت نقشه های او کمک خواهند کرد همانطور که 14 سال است در این جریان توفیق حاصل نموده و برای اولین بار است که وزارت جنگ مانع عملیات و نقشه های شیطانی او شده و حال با تمام قدرت افرادی را که به نظر او مانع شناخته شده اند هدف قرار داده و قریب 14 ماه است آزادانه بر علیه آنان به هر اقدام موهنی دست زده و اگر نتیجه مؤثر نگرفته است مانعی هم برای اقدامات ناشایست او بوجود نیامده و در حقیقت همان طرح سابق خود را ادامه می دهد تا شاید باز بتواند با رفع مانع دسته متشکل خود را به قصد دام گستری و باج گیری جدا وارد عمل نماید.
ایراداتی که تا به حال این سرهنگ به اینجانب نسبت داده است 1) مدعی است که ترازنامه 1338 سازمان تعاون مصرف کادر نیروهای انتظامی غلط است این ترازنامه مراحلی را به شرح زیر پیموده است : ـ توسط حسابداری سازمان تنظیم شده.
ـ حسابداران عالی رتبه بانک ملی ایران روی آن نظارت و گزارش نموده اند.
ـ هیئت مدیره رسیدگی و تایید نموده.
ـ هیئت بازرسان بعد از رسیدگی های طولانی صحت آن را گواهی داده اند.
ـ به امضاء اعضاء شورایعالی سازمان رسیده است.
ـ مجمع عمومی سازمان آن را تصویب نموده است.
ـ از سال 1338 تا به حال سه بار دیگر سازمان ترازنامه های خود را با طی مراحل فوق به تصویب رسانده است و هیئت های مدیره سازمان چند بار تغییر یافته و تمام اموال نقدی و جنسی و غیر منقول سازمان مورد رسیدگی و قبول آنان قرار گرفته است.
با اینحال این سرهنگ می گوید این ترازنامه غلط است.
2) این سرهنگ مدعی است که اینجانب در ساختمانهای عباس آباد سوء استفاده نموده است در حالی که در عباس آباد و در دوران اینجانب امتیازات ساختمانی اصلاً مصروف نشده است.
3) ادعای دیگر ایشان سوء استفاده اینجانب از اراضی عباس آباد است.
در اثر اقدامات اینجانب متجاوز از پانصد هزار متر زمین که همسایگان به آن چشم طمع دوخته بودند با اخذ سند مالکیت در تصرف سازمان در آمد اگر اینجانب را جزئی قدرت تجاوز بود فقط با یک سکوت می توانست تأمین آتیه کند بدون آنکه ظاهرا مسئول شناخته شود.
4) ادعای دیگر سرهنگ این است که اینجانب از ساختمانهای فروشگاههای سازمان سوء استفاده نموده خوشبختانه ساختمانها موجود اسناد موجود و رسیدگی هایی که به عمل آمد شاهد خدمات صادقانه سازمان در این خدمت اجتماعی است.
5) می گوید در ساختمان فروشگاه مرکزی سازمان اینجانب سوء استفاده نموده.
این بنا همزمان با ساختمانهای فیربال.
مهندسی خلیج.
ساختمان مجلس سنا و سایر ابنیه بزرگ پی ریزی شده و مقایسه آن با این ابنیه می رساند چه امانت و دقتی در اتمام آن همراه با نهایت صرفه جوئی به کار رفته است.
6) سرهنگ مدعی است که در خرید برنج در چهار سال قبل سوء استفاده شده.
تا قبل از تصدی اینجانب سازمان مزبور 4 /69 میلیون ریال در فروش برنج تحمل خسارت نموده بود یعنی سازمان برابر رقم مزبور از قیمت برنج خریداری به نفع مصرف کنندگان کسر نموده است با این حال مصرف کنندگان ناراضی بوده اند.
در تصدی اینجانب مقدار مصرف برنج ترقی فاحش نموده سازمان هم نه فقط برنج را ارزان تراز قیمت خرید نفروخته بلکه منافعی هم برای خود منظور نموده است فروش زیاد برنج دلیل رضایت مصرف کنندگان و ندادن خسارت در فروش برنج، دلیل ارزان خریدن برنج بوده است.
با این حال چطور ممکن است برنج گران خریده شده باشد.
مطلب این است که این افسر گمراه و بیچاره نمی تواند قبول کند که ممکن است یک افسری سی ملیون تومان برنج بخرد و از راه امانت و درستی منحرف نشود در عالم قیاس به نفس حساب می کند توی این معامله باید تومانی یک قران لااقل استفاده شده باشد و حالا از آن محل دست های او راضی گردد تا از بی آبروئی دست بردارد.
فروشندگان برنج سازمان در حال حاضر در جبال [قید] حیات هستند و می توان آنان را به اسامی آقای اخوان اصغری ـ همدانیان ـ سمیعی نام برد و می توان دفاتر آنان را بررسی کرد می توان خود آنان را سوگند داد که اگر پشت پرده معاملات حوادثی بوده است از آن پرده بردارند و بدون ارائه مدرک به صرف گفته آنها روی معامله کنندگان برنج سازمان قضاوت کنند.
7) می گوید اینجانب در پل رومی دارای خانه شخصی بزرگی می باشد.
اینجانب در سال 1330 با فروش اتومبیل واگذاری به مبلغ پانزده هزار تومان و استقراض از بانک سپه به مبلغ پانزده هزار تومان قطعه زمین گندم کاری از حاج علی اکبر حیدری تجریشی از قرار متری 72 ریال خریداری نمود (فروشنده هنوز در قید حیات است) فروشنده روی معتقدات مذهبی اراضی تپه مشرف به این زمین ها را چون آباد و آب گیر نبود به تمام خریداران منجمله اینجانب مجانی واگذار کرد سپس با استقراض از بانک بازرگانی و فروش زمین واگذاری عباس آباد آن زمین را محصور و مشجر نمود و بدون استفاده از مهندسین چند اطاق بناسازی در آن تهیه کرد و ساختن این اطاقها مدت چهار الی پنج سال طول کشید و بالاخره به طور نیمه کاره مورد استفاده سکنای عائله اینجانب قرار گرفت و در اثر زلزله اخیر وضع خطرناکی پیدا کرد ولی به ناچار هنوز مورد استفاده اینجانب می باشد.
8) می گوید در اراضی طرشت دارای تصرفاتی است.
در سال 1324 مقداری زمین از طرشت به مبلغ متری 15 ریال خریداری نمود که سهم اینجانب در این معامله فقط هزار تومان بوده است با کمال تأسف در صدور سند مالکیت این زمینها تأخیر شد و مورد تجاوز همسایگان قرار گرفت و سند مالکیت فقط برای نیمی از آنچه خریداری شده بود صادر شد و وقتی برای استفاده از زمین به محل مراجعه کرد معلوم شد این اراضی به معبر عمومی تبدیل شده و تمام از بین رفته است و حال تلاش تازه شروع نموده ام شاید بتوان ارزش آن را از موجدین جاده دریافت کرد.
9) می گوید از پشت میز تبلیغات بهایی گری نموده است.
بعد از 35 سال خدمت اولین باری [است] که چنین نغمه علیه اینجانب ساز می شود.
10) می گوید از سه دستگاه ماشین استفاده می کند.
با داشتن عنوان معاونت مسئول و کفالت وزارت جنگ و وزیر مسئول وزارت جنگ جز در موارد استثنائی از ماشین سرویس وزارتی استفاده ننموده و ماشین سرویسی که برای معاونت نظامی وزارت جنگ به تصویب ذات مبارک ملوکانه رسیده است هنوز خریداری نشده و ماشین سرویس موجود هم که مدل 56 است آنقدر فرسوده می باشد که دائما تحت تعمیر و به ناچار به علت دور بودن منزل از ماشین های جیپ سرویس استفاده می نماید.
این افسر حتی به این جریان هم لباس تجاوز پوشانیده است.
تکیه گاه سرهنگ لطیف بیگلری اگر همانطور که سرهنگ مزبور تظاهر می کند تحریکات او متکی به اداره ضد اطلاعات باشد چون باید در مصلحت ارتش شناخته شود شامل مصلحت اینجانب نیز خواهد بود ولی اگر این سرهنگ در ادعای خود صادق نباشد به طوری که هیچوقت و در هیچ کجا صادق نبوده است بنا به توضیحات زیر جای دارد از لحاظ عمومی ابراز نگرانی شود.
ـ سرهنگی به علت معافیت از عضویت کمیسیون بازرسی اداره تسلیحات ارتش و از دست دادن منافعی که برای او متصور بوده با آنکه تعویض او با استجازه از پیشگاه مبارک شاهانه صورت گرفته است اینجانب را با مقاومت و تحریک تهدید می نماید و به شرح مندرج در صفحه 3 و 4 اقدامات خود را تا آنجا دنبال می کند که به صفحه روزنامه ها و مجلس می کشاند.
ـ دستگاههای ایمنی به جای آنکه محیط سالمی برای اینجانب در عنوان کفالت وزارت جنگ و وزیر مسئول وزارت جنگ فراهم سازند که قادر به انجام وظایف محوله باشد مدت 10 ماه است این محیط سالم را برای سرهنگ لطیف بیگلری و جماعت او مهیا نموده اند.
ـ احساس چنین محیط مخاطره آمیزی است که ایجاد نگرانی می نماید چه در این محیط دیگر مجال انجام وظیفه برای خدمتگذاران باقی نمی ماند.
بعد از سی و پنج سال خدمت.
بعد از سی و پنج سال خدمت و احراز سمت های حساس که اهّم آن ریاست دفتر نظامی والاحضرت ولایتعهد (در دوران سلطنت اعلیحضرت فقید رضا شاه کبیر) بوده است که مدت پنج سال ادامه داشته و کلیه ساعات و دقائق افکار و عقاید اینجانب توسط پلیس مخصوص تحت کنترل بوده است.
بعد از احراز پست هایی مانند ـ بازرسی مالی ارتش ـ مدیریت شرکت تعاونی مصرف ارتش ـ دوبار ریاست اداره سر رشته داری ارتش ـ دوبار معاونت وزارت جنگ ـ سه سال مدیریت سازمان تعاون مصرف کادر نیروهای انتظامی کفالت وزارت جنگ و وزیر مسئول وزارت جنگ و خدمات ممتازی که به موقع گزارش شده است امروز سرهنگی به نام لطیف بیگلری پیدا شده که می گوید اگر درجه می خواهی.
اگر مقام می خواهی.
اگر آبرویت را می خواهی باید مرا راضی کنی و با انتشار کاغذهای بی امضاء و فحاشی در مجامع و محافل و ارسال کاغذهای با امضاء ـ مراجعه به دربار ـ مراجعه به مجلس ـ مراجعه به دولت ـ مراجعه به روزنامه نگاران و مراجعه به دفتر مخصوص شاهنشاهی ـ سازمان امنیت ـ دفتر ویژه اطلاعات ـ دفتر ژنرال آجودانی و شخصیتهای شاغل و بازنشسته به انتشار اکاذیب علیه اینجانب ادامه می دهد.
اینجانب در سازمانهای مالی ارتش علی رغم میل شخصی و فقط به منظور اجرای اوامر مطاع شاهانه در دورانی خدمت نموده است که امور مالی ارتش دستخوش هرج و مرج بوده است که نمونه های بارز آن از شرفعرض پیشگاه مبارک ملوکانه گذشته است.
در چنین محیط نامساعد و شرایط نامطلوبی اینجانب در سر رشته داری ارتش در حدود هزار ملیون ریال صرفه جوئی نمود و ترازنامه آن را منتشر ساخت.
اقدام اینجانب مطابق ذوق رؤسای وقت جلوه ننمود دستور رسیدگی دادند تا شاید بتوانند در این گزارش نقطه ضعفی پیدا کنند و بر علیه اینجانب پیراهن عثمان نمایند.
در چنین محیط نامساعدی اینجانب سازمان تعاون و مصرف کادر نیروهای انتظامی را از ورشکستگی قطعی نجات داد و طی سه سال از محل درآمد خالص متجاوز از سیصد ملیون ریال وجه نقد به سرمایه آن افزود و برای ایجاد فروشگاهها از محل درآمد اعتباری به مبلغ 115 ملیون ریال مصروف نمود.
اجناس را به اختلاف قیمت 1200 ملیون ریال در دسترس خانواده عائله کادر نیروهای انتظامی در اقصی نقاط کشور قرارداد و بالاخره هم خدمات مزبور نتوانست از بازنشسته شدن اینجانب جلوگیری کند چه در میدان مبارزه خدمتگزاری همیشه به لحاظ انجام وظیفه که توسط شخص شخیص شاهنشاه حمایت می شده است پناه برده و هیچ ملجائی را جایگزین آن ننموده است و این رویه در طول سی و پنج سال خدمت نصب العین اینجانب بوده و هیچ علتی نمی توانست در آن خللی وارد سازد و به همین جهت از بازنشستگی استقبال نمود و از پذیرش دعوت ثانوی وزیر جنگ و رئیس ستاد وقت با کسب اجازه از پیشگاه مبارک شاهانه معذرت خواست.
معذالک سازمانهای ایمنی به سرهنگ لطیف بیگلری موصوف آزادی می دهد که بنا به اراده و میل شخصی به دست عناصری نامطلوب بر علیه اینجانب چهارده ماه رسوائی و بی آبروئی نماید و هنوز هم با نهایت وقاحت به اعمال مفتضحانه و مذبوحانه خود ادامه می دهد.
نتیجه ـ این نامه به قصد شکایت از سرهنگ لطیف بیگلری تحریر نشده و ابدا موافقت نمی نماید که بر علیه سرهنگ مزبور مورد استفاده و استناد قرار گیرد.
ـ اینجانب هیچ نوع شکایتی نسبت به اعمال و رفتار این سرهنگ ندارد و طرفیت با او را در شان خود نمی داند و به تحمل این ناملایمات در راه انجام وظیفه خو گرفته است.
ـ غرض غایی از تحریر این نامه توجه به مراتب زیر است 1) سازمان تعاون مصرف ارتش از نیرنگ ها و دسائس این افسر و همکاران او دچار خسارت نشود.
2) توجه سازمانهای ایمنی ارتش به فراهم ساختن محیط سالم برای امکان خدمتگذاری کادر رهبری ارتش که به فرمان مطاع همایون به مأموریتهائی گمارده شده اند جلب شود.
3) به انضباط ارتش که اساس ارتش است لطمه وارد نگردد.
سازمانی به نام تعاون مصرف کادر نیروهای انتظامی به صورت بازرگانی در ارتش اداره می شود این سازمان عملکرد سالیانه خود را توسط هیئت های مدیره ـ بازرسان ـ شورایعالی تنظیم و مورد رسیدگی قرار می دهد و در مجمع عمومی به تصویب می رساند.
نظریه مجمع عمومی سازمان توسط وزیر جنگ از شرفعرض پیشگاه مبارک شاهانه می گذرد و استدعای مجمع عمومی در پرداخت مبلغ مشخصی پاداش خدمت سالیانه به خدمتگذاران سازمان مورد تصویب ذات مبارک ملوکانه قرار می گیرد آن وقت این افسر به خود اجازه می دهد به این جریان اعتراض کند و در همه جا نقل خبر نماید و خود را غمخوار ارتش و دیگران را فاسد جلوه گر سازد.
مگر در واحدهای نظامی ارتش دادن پاداش و حق مقام و مزایا متداول نیست.
مگر این واحد بازرگانی نمی تواند در برابر خدمات کادر صدیق و فعال خود پاداش بدهد و اگر بخواهد پاداش بدهد مگر می شود بیش از این در انجام تشریفات آن مراقبت نماید.
وقتی این تشریفات طی شد و مراتب از تصویب پیشگاه مبارک شاهانه گذشت قاعدتا نباید این سرهنگ به خود اجازه اعتراض بدهد و اقدامات خود را در کوچه و بازار در کوس و کرنا بنوازد.
اگر اعمال گذشته و حال این سرهنگ بررسی شود و ارزیابی گردد معلوم خواهد شد چه خسارات جبران ناپذیری به انضباط ارتش وارد نموده است و از این حیث چه لطماتی به ارتش شاهنشاهی متوجه ساخته است.
ملاحظه فرمایند اقدامات گستاخانه این سرهنگ چه مقدار از اوقات...
...
اینجانب را برای آنکه به کارهای مؤثر وزارتی برسد مصروف تهیه این نامه نموده است.
وزیر جنگ ـ سپهبد صنیعی1

توضیحات سند:

1ـ علی رغم این همه قلم زنی در دفاع از اتهامات ادعائی، اسناد بعدی، به روشنی گویای این است که صنیعی در طول اشتغال خود در جایگاه های مختلف، ضمن خدمت صادقانه به دستگاه فرقه بهائیت و بیت العدل اعظم! در سوء استفاده های شخصی، به نوعی غارتگری نیز مشغول بوده است.

منبع:

کتاب کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 255
















صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.