صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره : اسماعیل پوروالی فرزند غلامحسین مدیر روزنامه بامشاد

تاریخ سند: 29 تیر 1347


درباره : اسماعیل پوروالی فرزند غلامحسین مدیر روزنامه بامشاد


متن سند:

از: 311 گزارش محترما به استحضار می رساند : در اجرای اوامر صادره تیمسار مدیریت کل با نامبرده بالا مصاحبه لازم معمول که خلاصه آن ذیلاً بعرض می رسد.
1ـ منظور : مصاحبه جهت اخذ اطلاعات و تشکیل پرونده.
2ـ خلاصه سابقه.
الف ـ برابر محتویات پرونده نامبرده بالا تا قبل از سال 32 از افراد وابسته به حزب منحله توده بوده و در جراید آن روز از جمله روزنامه ایران ما مقالاتی درج و اهانتهائی به مقامات عالیه کشور می نموده که چندین مرتبه وسیله مقامات انتظامی احضار و سپس آزاد گردیده است.
ب ـ در سال 36 روزنامه بامشاد تمثال مبارک زمان ولیعهدی شاهنشاه آریامهر را چاپ و ذیل آن می نویسد نه هر که طرف کله کج نهاد...
.
که در نتیجه مدیر روزنامه و چند نفر از کارمندان مسئول تحت تعقیب قانونی قرار می گیرند.
ج ـ ستاد ویژه طی نامه ای مشارالیه را از سال 38 طرفدار مقام شامخ سلطنت معرفی و اظهار نموده که مقالاتی علیه شوروی تهیه و منتشر می نماید همچنین بخش جراید در نظریه خود اعلام داشته که وی در گذشته دارای روش انتقادی بوده لیکن فعلاً با سیاست دولت همگام است.
د ـ در سال 45 صلاحیت مشارالیه جهت شرکت در مراسم شرفیابی استعلام که مخالفت گردیده است.
3ـ خلاصه تحقیقات انجام شده و اظهارات وی : نامبرده بالا ضمن تحقیقات معموله پیرامون عضویت و فعالیت خود در احزاب و دستجات سیاسی اظهار داشت.
که در سال 1320 وارد حزب میهن پرستان گردیده و در سال 21 بعلت آشنائی با آقایان خسرو اقبال و جهانگیر تفضلی بدون قبول عضویت حزب پیکار1 اداره و تصدی روزنامه بهار را که بعدا به نبرد و سپس به ایران ما تغییر نام یافته به عهده گرفته و تا سال 27 مقالاتی در آن نوشته است.
مشارالیه در مورد روش و سبک روزنامه و مراتبی که جهت نوشتن پاره ای مقالات احضار گردیده اظهار داشت گردانندگان و نویسندگان روزنامه ایران ما از سال 22 به سه دسته مشخص و مختلف العقیده تقسیم شده بودند جناح چپ و متمایلین به حزب توده (داود نوروزی و محمود هرمز) جناح راست از نامبرده بالا و جناح میانه رو ضمنا در تهیه مقالات اکثرا بین مشارالیه و جناح چپ اختلاف بوده و بعنوان سردبیر تا حدود قدرت از هر نوع انحراف جلوگیری می نموده و این روش همچنان ادامه داشته تا سلسله مقالاتی در بامشاد درج و سبب می شود که جناح چپ از کار کردن در روزنامه ایران ما کناره گیرند.
وی اضافه نمود تا این تاریخ کسی پیشنهاد همکاری و یا فعالیت در احزاب چپ را به او ننموده و تاکنون از فهم صحیح آنچه جزء مرام احزاب سوسیالیست و کمونیست است عاجز می باشد.
نامبرده همچنین توضیح داد که احضار وی به فرمانداری نظامی به سبب چاپ اخبار و یا مقالاتی بوده که ظاهرا تحریک آمیز و یا تند محسوب می گردیده لکن رنگ کمونیستی نداشته است مشارالیه همچنین اضافه نموده بعلت مبارزه با کمونیسم پس از مشاهده آذربایجان در سال 24 مقالاتی تحت عنوان هنوز تنور گرم است در روزنامه ایران ما تنظیم که در نتیجه در سال 25 پیشه وری1 در روزنامه آذربایجان وی را مرتجع و طی اعلامیه ای مورد حمله قرار داده که عین مقاله و اعلامیه در روزنامه فرمان نیز چاپ شده است.
پوروالی در مورد مشاغل و فعالیتهای گذشته خود اظهار نمود از سال 28 تا اواسط حکومت سپهبد زاهدی2 سمت معاونت تبلیغات را داشته و خدماتی انجام داده و شفاها اضافه نمود اخیرا مبادرت به تأسیس خانه مطبوعات نموده و حاضر به هر نوع همکاری می باشد.
4ـ نظریه : با توجه به تحقیقات معموله و محتویات پرونده چنین بنظر می رسد که مشارالیه در سنین جوانی و اوضاع و احوال زمان با توجه به حرفه نویسندگی مقالات تند و تحریک آمیزی تهیه و درج که بدین جهت چندین مرتبه وسیله مقامات انتظامی جلب و احضار گردیده لکن دارای افکار و عقاید انحرافی نبوده و ضمن داشتن مشاغل حساس و نزدیکی با پاره ای از رجال روش سیاسی و قلم خود را با نوشتن مقالات ضد کمونیستی تغییر و با سیاست روز دولت همگام نموده است.
بازجوی متخصص مجیدی 31 /4 /47 رئیس بخش قضائی : حسینی 31 /4 رئیس اداره چهارم پشتیبانی عملیاتی : شهاب 31 /4 پرنیان فر

توضیحات سند:

1ـ حزب پیکار در سال 1320 قبل از شروع جنگ جهانی دوم توسط خسرو اقبال، برادر دکتر منوچهر اقبال تأسیس شد.
نحوه تشکیل آن همچون سایر احزاب این دوره بود.
خسرو اقبال با جمع کردن گروهی از دوستانش تصمیم به تشکیل حزب گرفت.
جهانگیر تفضلی در زمره اعضای مؤثر حزب بود.
حزب پیکار طرفدار کشور آلمان و مخالف متفقین بود.
کمیته مرکزی حزب، مرکب از خسرو اقبال، جلال شادمان، حسین مهری، جهانگیر تفضلی و رضا آذرخشی بود.
به گفته تفضلی اقبال و خود وی، نماینده جناح راست در حزب پیکار محسوب می شدند و مهری و آذرخشی و شادمان نماینده جناح چپ در کمیته مرکزی حزب بودند ولی در مجموع حزب پیکار و ارگان آن «روزنامه نبرد» به جریانی با تمایلات رادیکال در جامعه شهرت داشت.
ارگان حزب پیکار در ابتدا روزنامه بهار بود که به مدیریت شیخ احمد بهار منتشر می شد.
پس از آن در دوران نخست وزیری قوام در سال 1321 خسرو اقبال توانست امتیاز روزنامه های «نبرد، داریا و ایران ما را به ترتیب برای خودش، حسن ارسنجانی و جهانگیر تفضلی بگیرد و این سه روزنامه به ترتیب به ارگان حزب پیکار تبدیل شدند.
این سه روزنامه به همراه هفته نامه ایران ما، چند تن از نویسندگان و خبرنگاران را که از آن جمله می توان به اسماعیل پوروالی، جواد فاضل (مترجم نهج البلاغه) داوود نوروزی، فریدون توکلی، مهدی اخوان ثالث، نصراللّه شیفته و رسول پرویزی اشاره کرد؛ جهت همکاری جذب نمود.
حزب پیکار تا سال 1323 به فعالیت ادامه داد و در این سال ضمن ائتلاف با سه حزب دیگر حزب میهن را بنیان گذارد ولی پس از حدود یک سال بدلیل اختلافاتی که با حزب میهن داشت از آن حزب جدا شد.
حزب پیکار پس از جدا شدن از حزب میهن قریب یک ماه تشکیلات خود را سروسامان داد و این بار به طور کامل با حزب توده از در سازش و همکاری درآمد.
جهانگیر تفضلی و خسرو اقبال هر دو به خیال اینکه از خطه شمال یا خراسان انتخاب شوند قول همکاری به حزب توده دادند و حزب نوبنیاد خود را که بیش از صد نفر عضو نداشت رهبری می کردند لیکن پس از جدایی از حزب میهن عملاً از حزب پیکار چیزی باقی نماند و همان صد نفر هم که در گزارش محرمانه شهربانی آمده بود از اقبال و تفضلی جدا شدند.
سپس اقبال و تفضلی به قوام السلطنه تمایل یافتند و خسرو اقبال در حزب دمکرات ایران به فعالیت پرداخت.
جهانگیر تفضلی و پس از آن به همراه قوام السلطنه به مسکو رفت و از همانجا راهی فرانسه شد و دو سالی در آنجا ماند.
بدین سان حزب پیکار نیز به کلی منحل گردید.
«اسناد احزاب سیاسی ایران بهروز طیرانی، ص 330» «احزاب سیاسی ایران»، تهران، سازمان اسناد ملی» 1ـ سید جعفر پیشه وری، مؤسس فرقه دمکرات آذربایجان (1324 ه .
ش) بود که بعدها خود را نخست وزیر حکومت ملی! آذربایجان نامید.
در زمان رضا شاه حدود ده سال زندان بود و پس از شهریور 1320 روزنامه «آژیر» را منتشر کرد.
در دوره چهاردهم از تبریز انتخاب ولی اعتبار نامه اش رد شد.
این فرقه که اساس کار و تبلیغات خود را بر ایجاد اختلاف میان فارس و ترک گذاشته بود، ابتدا خواستار انجمن های ایالتی و ولایتی بود، اما بتدریج به مرحله تجزیه طلبی سوق داده شد.
فرقه دمکرات در اثر ناتوانی دولت مرکزی شروع به خلع سلاح پادگانها و مراکز نظامی آذربایجان کرد و تعلیمات همسایه شمالی (شوروی) را به اجرا گذاشت.
پس از مدتی شوروی بنا بر توصیه ایران قبول کرد که در امر آذربایجان دخالت نکند و پیشه وری در رأس هیئتی که همگی اونیفورم ارتش روسیه را بر تن داشتند، برای مذاکره با دولت مرکزی به تهران آمدند، اما مذاکرات به نتیجه ای نرسید.
گفته شده که مسئولین شوروی به پیشه وری دستور دادند که نیروی مسلح آذربایجان نباید در برابر قوای دولت مرکزی مقاومت کند و پیشنهاد کردند که سران فرقه دمکرات به شوروی پناهنده شوند.
به هر حال در 21 آذر 1325 ه .
ش با ورود ارتش و تسلیم بعضی سران دمکرات و فرار جمعی از آنان به شوروی، موضوع پایان یافت.
ر.ک : جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1.
ص 292 ـ 314 2ـ فضل اللّه زاهدی در سالهای جنگ اول جهانی به صفوف قشون قزاق ها پیوست مدتی افسر تیپ همدان بود و در جریان نهضت جنگل عامل سرکوب و در کودتای 1299 همراه رضاخان بود.
در سال 1302 ریاست قشون فارس و در قضیه شیخ خزعل مأمور حل موضوع و نیز مدتی استاندار خوزستان بود.
سال 1308 فرمانده ژاندارمری مأمور خاموش کردن شورش عشایر فارس شد پس از جنگ جهانی دوم با هدایت انگلیسها به حزب ملیون نزدیک شد بعد از شهریور 1320 ناگهان اعلام شد که انگلیسها سپهبد زاهدی را دزدیده اند و او سه سال در فلسطین ماند و سپس به ایران بازگشت و مدتی بیکار بود تا آن که در مسافرت محمدرضا شاه به کشورهای اروپایی سپهبد رزم آرا رئیس ستاد ارتش شد.
دکتر اقبال وزیر کشور وقت برای آن که در مقابل رزم آرا شخص نیرومندی تراشیده باشد او را به سمت ریاست شهربانی منصوب کرد.
از ابتدای نخست وزیری دکتر مصدق زاهدی به او نزدیک بود و در کابینه اول مصدق به وزارت کشور رسید.
ولی بعدها عشق به مقام باعث شد که در آن زمان خود را کاندیدای نخست وزیری کرد و هسته مرکزی مخالفت با دولت را تشکیل داد و سپس با وقایع 28 مرداد بر روی کار آمد.
در مورد نقش اساسی و رسالت زاهدی سه مشخصه را مطرح کرده اند.
1ـ امضای قرارداد نفتی با کنسرسیوم 2ـ قتل عام و سرکوب مخالفین سلطنت 3ـ باز کردن دست آمریکا در ایران.
چنان چه بعضی از مورخین معتقدند که سیا زاهدی را به عنوان جانشین شاه در نظر گرفته بود.
در طرح آمریکا قبل از روی کار آمدن امینی، زاهدی مطرح بود.
ولی شاه وی را در سال 1324 راهی اروپا نمود در جریان کودتای امریکایی 28 مرداد 1332 مجری برنامه کودتا به نخست وزیری رسید در 17 فروردین 1334 از سوی شاه برکنار و به سوئیس تبعید شد.
در اردیبهشت 1337 به ایران بازگشت.
سپس از سوی شاه به عنوان نماینده دایمی ایران در دفتر اروپایی سازمان ملل مجددا عازم ژنو شد.
وی تا پایان عمرش در آنجا ماند و در سال 1348 درگذشت.
«زندگی سیاسی رزم آرا، جعفر مهدی نیا «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی»

منبع:

کتاب مطبوعات عصر پهلوی - مجله بامشاد به روایت اسناد ساواک صفحه 223



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.