صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره‌: سید محمد احمدی فروشانی

تاریخ سند: 25 اردیبهشت 1357


درباره‌: سید محمد احمدی فروشانی


متن سند:

به‌: ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کردستان تاریخ‌: 25 /2 /37
از‌: سازمان اطلاعات و امنیت سقز شماره‌: 1307 /12 ﻫ س
درباره‌: سید محمد احمدی فروشانی13570225
پیرو شماره: 1271 /12 ﻫ س – 19 /2 /37

افراد مشروحه زیر روز 22 /2 /37 جهت دیدار از نامبرده بالا به سقز وارد و تاکنون این شهرستان را ترک ننموده‌اند.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت سقز – بلوریان
١- سید ابراهیم احمدی نسبت برادر شغل واعظ ساکن اصفهان.
۲- حاج رضا نوری شغل کاسب.
رهبر عملیات اداره یکم - جمشیدی
رئیس شعبه – صفری‌نژاد
26 /2

توضیحات سند:

* در تاریخ 28 /2 /1357 حجت‌الاسلام والمسلمین احمدی با جمعی دیگر از روحانیان تبعید شده به سقز، اعلامیه به شرح منتشر کردند‌:
بسم الله الرحمن الرحیم
«ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا وانصرنا على القوم الکافرین»
بار خداوندا، چه سایۀ شومی بر سر ملت مسلمان ایران افتاده. اینها چقدر وقیح و بی‌شرمند؟ با آنکه دخالت نارواشان در همه امور مملکت، جامعه ما را به این روز سیاه کشانده، کشاورزی و دامداری مان را تا سر حد نابودی تنزل داده، نظام آموزش و پرورشی‌مان را از سطح کودکستان تا دانشگاه به هرج و مرج و بی‌هدفی و به بت‌پرستی و ترویج شخصیت‌های فاسد و مفسد مبتلا کرده، نیروهای دانش آموزان و دانشجویان ما را که بزرگترین و ارزنده‌ترین سرمایه کشورند خسته نموده و به هدر داده، کانونهای فساد و تباهی را تا آن حد گسترش داده که حیات معنوی اخلاقی اجتماعی توده‌های وسیعی از ما را به خطر افکنده، فشار استبداد و خودکامگی کمر ملت را شکسته، هیچ فردی به هیچ وجه مصونیتی ندارد. ایجاد فاصله‌های طبقاتی عمیق عرصه زندگانی را بر اکثریت محروم تنگ کرده و به صورت عاملی خطرناک برای رواج نادرستی و فساد اداری و انتشار بی‌نظمی و فراهم کردن زمینه برای پیشرفت نقشه‌های شوم و مرموز استعماری در آورده است، باز هم می‌گوید و توسط وسایل ارتباط جمعی تبلیغ می‌کنند و به خیال شیطانی خود می‌خواهد بخورد این ملت ستمدیده و ورشکسته بدهند که در همه چیز سر آمد ملتهاست و حتی با قلدری و دیکتاتوری می خواهند ملت را وادار کنند که آزادی و آزادگی و در کمال رفاه و آسایش بودن خود را با فریادهای زیر تازیانه استبداد اعلان نماید، چه در غیر این صورت و اعمال بینش در سیاسی و اقتصادی و اجتماعیش باید در زیر رگبارهای مسلسل از زمین و هوا در آید و یا در زیر شکنجه‌های وحشتناک و در سلولها و زندانهای قرون وسطایی باشد، یا در بلاد دور از وطن و خانواده خود تبعید شود و در محل تبعید تمام حقوق فردی و اجتماعی از او سلب گردد. با این همه افشاگری و ابراز حقایق و مبارزات بنیادی قشرهای عدیدۀ ملت ایران و اعتصابات بازارها و اصناف مراکز استان‌ها در سطح وسیع و بلکه همگانی که همه یکصدا خواستار پایان دادن به نظام ارتجاعی و غیرقانونی موجود و برچیده شدن بساط حکومت استبدادی فردی و شخص پرستی و خاتمه دادن به اداره امور کشور به وسیله فرمان و فرمانبرداران بی‌اراده و بوجود آوردن حکومتی برخاسته از ملت که مملکت را در پرتو قرآن کریم و بر طبق تعالیم سعاد‌تبخش اسلام در جهت مصالح مردم اداره کند و بتواند به راستی مورد قبول اکثریت قریب به اتفاق مردم این سرزمین باشد، تازه دیکتاتور حاکم، گاهی آنها را یک مشت مارکسیست، گاهی دست ارتجاع سیاه از آستین سرخ، گاهی در حدود چهل تن یا صد نفر یا چند هزار نفر خرابکار که از این شهر برای خرابکاری می‌روند و آشوب و بلوا به راه می‌اندازند و گاهی افرادی که می‌خواهند مملکت را تجزیه کنند معرفی می‌کند.
خدایا اینها چقدر بی‌شرمند؟ مگر انسان نیستند؟ به چه نوع حیوان یا شیطان مسخ شده‌اند؟ اینها کور بودند و ندیدند در فوت ناگهانی و مشکوک حضرت مستطاب آیت‌الله سید مصطفی خمینی طاب ثراه فرزند دانشمند و ارجمند حضرت مستطاب آیت‌الله العظمی خمینی بزرگ متع‌الله المسلمین بطول بقائه الشریف انبوه‌های خلق در تمام شهرهای ایران با آنکه در نهایت اختناق بودند، در مسجدها و مجامع عمومی و خیابان‌ها گرد آمدند و علیه نظام حاکم و برله رهبر شجاع و نیرومند خود آیت‌الله العظمی خمینی شعار دادند و نیز ندیدند که با انتشار دشنام و تهمت نسبت به ایشان توسط چند روزنامه مزدور و خوک صفت چه قیام‌هایی بر پا شد و چه تظاهراتی و اعتصاب‌هایی که همراه با ستانیدن خون‌هایی توسط دژخیم خون آشام ایران بود، به راه افتاد.
ندیدند اخیراً به خاطر اعتراض بر تبعید آیت‌الله پسندیده دام ظله العالی برادر توانا و نود ساله آیت‌الله خمینی چندین روز بازارها را بستند. آیا نمی‌بینند که چندین سال است دانشگاههای علمی و صنعتی مملکت از تحصیل و زندگی و آینده شخصی خود چشم پوشیده و در راه آزاد کردن ملت خود از یوغ بردگی در تلاطمند و ضحاک خون آشام هم پشت سر هم از آنها خون می‌گیرد و تشنه‌گیش فرو نمی‌نشیند. آیا نمی بیند که در خارج از کشور چه از ناحیه دانشجویان ایرانی و چه از جانب دیگر قشرهای آزادی‌خواهان آن کشورها و چه از کمیته‌های بین‌المللی، نظام ظالمانه و فاسد ایران محکوم می‌شود و در و دیوار ساختمانها در آن ممالک انباشته از شعارهای ملی و ضد دیکتاتوری حاکم بر این مملکت است. اخیراً آن مقدار سطحی و بی‌محتوا از آزادی را هم که به این ملت شاهنشاهی زده) به خاطر فشار اربابان و از ترس انفجار ملت داده بودند، طبق فرمان دیکتاتور از آنها سلب کردند و حتی اعلامیه‌هایی که برای ارائه خواسته‌های مشروع و قانونی خود یا برای دعوت به مجالس سوگ قربانی‌های فراوانی که اخیرا داده‌اند) منتشر می‌کنند، اوراق مضر دانسته می‌شود و درباره افرادی که در نشر آنها شرکت می‌کنند، ضد امنیتی تشخیص داده شده این است معنای آزادی در ایران و این است معنای حمایت از حقوق بشر در قاموس دیکتاتوری ایران. نمی‌دانیم مردم جهان به ملت ما که مبتلا به این خفت و ذلت (اند)، می‌گریند یا می‌خندند؟ چه اگر عواطف انسانیشان را بکار گیرند و اگر منفجر نشدن و دست شستن مان را از زندگی و خانمان در وضع موجود (که همانند حیوانات و بلکه گیاهان باما رفتار می‌شود) بنگرند بر ما می‌خندند.
مردم جهان بدانند، خلق ایران گرفتار یک مشت اوباش و درنده و عاری از شرم و عار و فاقد غرایز و عواطف انسانی هستند که با کمک اربابان استثمارگر شان خصوصاً رژیم آمریکا، بر تمام مقدرات آنها مسلطند. از هیچ اجحاف و تجاوزی نسبت به دین و ناموس و اموال آنها فروگذار نمی‌کنند و نسبت به عددشان به تعداد آنها از یک در هزار هم کمتر است، ولی تمام تجهیزات سرکوب‌کننده و همه قدرت‌های استعماری و استثماری با آنهاست و در عین حال به خواست خداوند قادر قهار از آنها و اربابانشان انتقام می‌گیرند و چیزی نمانده که به عمر کثیفشان پایان دهند و آن وقت است که استعمارگران به اشتباه خود در این کشور همانند اشتباه خود در گذشته در خیلی از کشورهای دیگر پی ببرند. ذیلاً به اطلاع ملت مسلمان ایران می‌رسانیم که از ما تبعیدشدگان در این شهر (تبعیدگاه فقیه مجاهد در بند حضرت آیت‌الله منتظری مدظله) که امیدواریم موطن شهادتمان باشد، تمام حقوق فردی و اجتماعی سلب شده و حتی سکنا و آمد و شد و تماس با مردم و اقامه جماعت و هیچ‌گونه صحبت و موعظه‌ای را نداریم و تلگراف‌ها و نامه‌هایی که برای ما می‌آید به شهربانی فرستاده می‌شود و گاهی پس از یک هفته تلگراف یا نامه باز شده و تاریخ برداشته به دست می‌رسد و ما را به قتل و ضرب تهدید می‌کنند.
و در پایان به این نکته ارزنده اشاره می‌شود که مردم معتقد و با ایمان و مسلمان به خوبی آگاهند که قرآن کریم مکرر از این سنت الهی یاد کرده است که سرانجام تلاش مخلصانه مردمی که برای خدا مبارزه می‌کنند فتح و پیروزی است و دست نیرومند یاری خدا با آنهاست.
به امید روزی که شاهد این پیروزی باشیم «و لقد سبقت کلمتنا العبادنا المرسلین انهم لهم المنصورون و آن جندنا لهم الغالبون»
سید محمد احمدی - سید علی محمد دستغیب شیرازی - مرتضی فهیم کرمانی - علی تهرانی - سقز
ر.ک‌: اسناد انقلاب اسلامی ج ۳ صص ۳۰۱ - ۳۰۴

منبع:

کتاب روشنگر دوران / حجت‌الاسلام حاج سید محمد احمدی به روایت اسناد ساواک صفحه 217

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.