صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : پخش فتوکپی یک صفحه از مجله ترقی

تاریخ سند: 28 اسفند 1355


موضوع : پخش فتوکپی یک صفحه از مجله ترقی


متن سند:

از : 20 ه 12 به : 312 شماره : 25958/ ه 12 محمد خوانساری اظهار داشته : اخیرا یک صفحه فتوکپی شده از مجله ترقی1 که سال انتشار آن 1331 (زمان دکتر مصدق) می باشد در بازار بین مردم پخش گردیده است.
متن این صفحه از این قرار است که خبرنگار مجله مزبور در آن وقت به اتفاق شیخ فضل اله محلاتی گوینده نزد آیت اله بروجردی رفته و سئوال کرده اند در تظاهرات سال 31 چند نفر کشته شده اند؟ در جواب بروجردی اظهار می دارد بروید از نماینده رسمی من آیت الله خمینی (ره) سئوال کنید که نامبردگان فوق با خمینی تماس حاصل می کنند.
2 نظریه شنبه : نظری ندارد.
نظریه یکشنبه : در مورد تهیه فتوکپی مجله مورد بحث اقدام لازم به عمل آمده به محض وصول نتیجه به استحضار خواهد رسید.
قهرمان نظریه سه شنبه : در مأموریت است نظریه چهارشنبه : نظریه سه شنبه تایید می گردد.

توضیحات سند:

1ـ ترقی : روزنامه خبری، مجله هفتگی عمومی، لطف اللّه ترقی، دو دوره انتشار با فاصله، دوره اول به شکل روزنامه، سردبیرهای دوره اخیر علی زرین قلم، ابراهیم مدرسی، علی حافظی، منوچهر مطعیی، و خسرو معتضد، سالهای 28 /1325 یک مجله ضمیمه دو هفتگی نیز انتشار داد تهران سال های 44 /1308 ش شناسنامه مطبوعات ایران، مسعود برزین، ص 129 2ـ شهید محلاتی در خاطراتش به مصاحبه با روزنامه ترقی اشاره می کند : «بله، این باز یک موردی بود که خودم هم در جریان بودم و الآن به یادم آمد.
در آن موقع مرحوم آیت الله بروجردی با این تیپ ملی گراها مخالف بودند و از این موقعیت افرادی سوء استفاده می کردند.
یک آقایی به نام سید علی اکبر برقعی بود که به نظر من مشاعرش هم خوب کار نمی کرد.
با اینکه کتاب زیاد داشت با چپی ها هماهنگ بود و در دوران مصدق، چپی ها روزنامه مردم را چاپ می کردند و شعار می دادند علیه روحانیت.
توده ایها طرفداران این سید علی اکبر برقعی بودند و از طرف دولت هم آزادی داشت.
این فرد رفت به کنفرانس صلح وین.
در موقع مراجعت، توده ایها و چپی ها و ملی گراهای آن روز به استقبالش رفتند و یکسره آوردنش توی حرم و وارد حرم که شدند شروع کردند به تظاهرات و چند نفری شعار علیه مرحوم آیت الله بروجردی دادند، شعار علیه قرآن دادند، علیه اسلام دادند.
حالا آنها مأمور بودند یا غیره، نمی دانیم ولی اینکار باعث شد که احساسات مردم برانگیخته شود و در آن زمان من یکی از آنهایی بودم که رفته بودم بالای دیوار همین جلوی صحن و سخنرانی کردم.
مرحوم تربتی هم سخنرانی کرد.
بعد هم جلوی در فرمانداری در یک سخنرانی مردم را تحریک کردیم که در این خلال برخورد با شهربانی بود و روز قبلش هم یک نفر کشته شده بود که بردند برای دفن و عده ای هم مجروح شدند، ولی شایع بود که عده زیادی کشته شدند.
البته یک نفر به نام سرتیپ مدبر از طرف دولت مصدق برای رسیدگی به این مسئله آمد و جاهایی را برای کشف جنازه ها بررسی کردند، به خاکفرج قم رفتند و یادم هست همان وقت من سردسته این جمعیت بودم و رفتیم منزل بروجردی و چند تا از مخبرین هم از تهران آمدند و یک مصاحبه ای هم از من در روزنامه ترقی آن موقع چاپ شد.
وقتی رفتیم پیش مرحوم آیت الله بروجردی، ایشان فرمودند : بروید پیش آقای خمینی، بروید پیش ایشان.
من اینها را بردم منزل آیت الله خمینی و در آنجا ایشان مسائلی را مطرح کردند که این قصه باید رسیدگی شود و بعد هم من مصاحبه کردم، به هر حال چند روز تظاهرات بود و همان موقع سید علی اکبر برقعی را هم به یزد تبعید کردند.
همین قضیه به ظاهر باعث شد که مصدق قانونی را از تصویب گذراند.
چون اختیار قانون گذاری را هم خودش گرفته بود.
او یک آدم دیکتاتوری بود و برای هیچکس شخصیت قائل نبود.
هم قانونگذار بود و هم مجری، یک ماده ای را گذراند که هر کس توهین به مرجع تقلید بکند بدون شکایت شاکی خصوصی از 6 ماه تا 3 سال زندان دارد که این ماده در قانون مجازات عمومی هنوز هست و فسخ نشده.
البته همه جزئیات این جریان یادم نیست.
» ر.ک : خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1376 ش، ص 29.

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام فضل‌الله مهدی‌زاده محلاتی به روایت اسناد ساواک - کتاب دوم صفحه 410

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.