صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: جلسه منزل اسداله رشیدیان

تاریخ سند: 21 اردیبهشت 1342


موضوع: جلسه منزل اسداله رشیدیان


متن سند:

شماره: 566/ بخش 312 اداره یکم عملیات پیش از ظهر روز جمعه گذشته جلسه منزل اسداله رشیدیان با شرکت عده ای در حدود 150 نفر از طبقات مختلف تشکیل گردید که در بین آنان امیری رئیس امور خواربار ناحیه 5 شهرداری ـ غدیری رئیس تفریحات سالم وزارت کارخوش خلق ـ پاکدامن ـ هاشمی ـ طلان ـ اسلامی ـ شریعتی ـ اعتصامی1 مدیر داخلی روزنامه تجدد ایران نیز شناخته گردیدند.
در این جلسه عده ای تقاضاهای شخصی خود را با رشیدیان در میان گذاشته و ایشان نیز وعده انجام آن را می دادند.
پس از آن امیری از زحمات خود و خدمات دکتر عباس باسقی رئیس ناحیه 5 شهرداری یاد نموده و اسداله رشیدیان ضمن تأیید شایستگی دکتر باسقی اظهار داشته که بین شهرداران چند ساله اخیر ناصر ذوالفقاری2 فوق العاده ناپاک و دیکتاتور بود که امور شهرداری را به هم ریخت.
در تأیید دیکتاتوری ذوالفقاری ـ طلان علاوه نمود که ناصر ذوالفقاری پس از وقایع آذربایجان یک معلم آزادی خواه را که حتی مرام چپی هم نداشت و فقط طرفدار دهقانان و کارگران بود در زنجان زنده زنده آتش زد و آن بدبخت به کلی سوخت.
سپس طلان ضمن بحث خصوصی اظهار داشت که اخیرا نمازی به سبب رنجشی از رشیدیان قهر نموده و دیگر در جلسات اینجا شرکت نمی کند و ممکن است این شخص که برای رشیدیان زحمات زیادی متحمل شده و عقیده سیاسی خود را نیز تا امروز حفظ کرده است (منظور ناطق نمازی درجه دار اخراجی ارتش و عضو پیشین سازمان اطلاعات حزب منحله توده بوده است) از طرف سازمانهای انتظامی مورد بی مهری قرار گرفته و او را از شرکت سهامی کارخانجات قند اخراج نمایند.
طلان علاوه نمود که امروز برای آشتی دادن رشیدیان با نمازی به اینجا آمده و قصد دارد که از رشیدیان دعوت کند که امشب به خانه او رفته و در آنجا بین او و نمازی آشتی دهد.
وی در حدود 20 دقیقه در همین زمینه با رشیدیان صحبت کرد و سرانجام قرار شد نمازی به منزل رشیدیان رفته و آشتی کند.
طلان ضمن این جلسه به مأمور ویژه گفته که وی تمایلات دست چپی خود را هم چنان حفظ نموده و حتی قبل از 28 مرداد حوزه امام زاده معصوم را که محل اقامت خود بوده به صورت استالینگراد تهران در آورده است نامبرده از جریان دستگیری خود وسیله فرمانداری نظامی و شکنجه هایی که بدستور سرهنگ امجدی3 در زندان دیده و همچنین ماجرای دستگیری دکتر فاطمی4 و چگونگی مخفی نمودن چند نفر از توده ایها در منزل خود تشریح کرد.
پس از وی مهندس خوش خلق5 ضمن بحث پیرامون انتخابات و امنیت نسبی که در این مملکت موجود می باشد انتقادی از روش توده ای ها تا قبل از 28 مرداد 32 نمود آنگاه افزود که انتخابات مجلسین تا مرداد ماه سال جاری آغاز خواهد شد و نامبرده خود را کاندیدای نمایندگی از بندر پهلوی معرفی نمود.
گیرندگان: سه نسخه در بخش 312 ـ اداره سوم ـ اداره دوم.
تعداد نسخه: 5 نسخه به پرونده رشیدیان ضمیمه گردد.

توضیحات سند:

1ـ سیروس اعتصامی فرزند حسین در سال 1317 ش در قزوین بدنیا آمد.
تحصیلات خود را تا لیسانس حقوق ادامه داد.
از حیث سیاسی طرفدار سیاست غرب و به ویژه انگلیس و عضو حزب خلق نیز بوده است.
مشارالیه ضمن ادامه تحصیل در رشته تحقیقات اجتماعی تا مقطع فوق لیسانس در سال 1342 به استخدام اداره کل ثبت اسناد در آمده است.
وی همچنین مقالاتی در روزنامه تجدد ایران و کتاب سال کیهان نیز نوشته و مدتی هم مدیر داخلی روزنامه تجدد ایران بوده است.
2ـ ناصرقلی ذوالفقاری فرزند حسینقلی در سال 1293 ه ش در زنجان بدنیا آمد.
نامبرده پس از دریافت دیپلم، به دانشگاه تهران راه یافت و در رشته اقتصاد به تحصیل پرداخت، و مدتی نیز در همین رشته در پاریس تحصیل نمود و در سال 1321 در وزارت خارجه استخدام شد.
مشارالیه در سال 22 به وزارت کشاورزی منتقل و در سال 23 پس از طی امتحانات اختصاصی مجددا به وزارت خارجه بازگشت و در ادارات انتصابات، گذرنامه و اداره سوم سیاسی بکار پرداخت.
نامبرده که از ملاکین معروف و سرشناس زنجان بود و در دوره های 15، 16 و 17 به عنوان نماینده مردم زنجان به مجلس شورایملی راه یافته بود، در دوره آخر بدلیل طرفداری از مصدق از سمت نمایندگی استعفاء داد و مدت 9 روز بازداشت، سپس مشاور وزیر خارجه شد.
وی در سال 1333 از طرف حسین علاء (نخست وزیر) به معاونت سیاسی و پارلمانی انتخاب شد و در سال 36 مجددا در کابینه اقبال به سمت معاونت سیاسی و پارلمانی بکار پرداخت و در سالهای 37 و 54 جداگانه شغل سفارت داشت.
در سال 37 وی و برادرانش طی نامه ای به شاه، ضمن اعلام آمادگی خود جهت خدمت هر چه بیشتر به دستگاه چنین نوشتند که، در امتثال اوامر شاهانه و اجرای منویات شاهنشاه دایر بر تقسیم املاک بین رعایا، کلیه املاک خود را در اختیار دولت بگذارند تا تحت نظر اداره خالصجات پهلوی بین کشاورزان تقسیم گردد.
نامبرده در سال 38 با حکم شاه شهردار تهران شد و در سال 40 به درخواست علی امینی وزیر مشاور گردید.
در سال 41 ساواک در یک ارزیابی، خصوصیات اخلاقی و اجتماعی نامبرده را چنین ذکر کرده است : مدیریت متوسط، رفتار با مرئوسین خشن، مذهب عادی، علاقمندی به مقام و قدرت زیاد، علاقه زیاد به مشروب، زن و قمار، تندخو و عصبانی و خشن و طرفدار سیاست غرب ناصر قلی ذوالفقاری در لژهای فراماسونری همایون و سحر عضویت داشت و از دوستان حبیب القانیان سرشناس بود.
3ـ سرتیپ مصطفی امجدی مدیرکل وقت اداره کل سوم ساواک [مسؤول امنیت کشور]، از منسوبین بختیار بود که ارتباط بسیار نزدیکی با وی داشت و در تخلفات و جنایات دوران بختیار سهیم بود.
به گفته فردوست: «ساواک در واقع بختیار بود.
علوی کیا و دو برادر امجدی (سرلشگر امجدی و سرتیپ مصطفی امجدی) کل این تشکیلات بازیچه امجدی ها بود که به نفع بختیار کار می کردند.
» پس از واقعه 15 خرداد 1342، به دلیل اینکه ساواک و علی الخصوص اداره کل سوم نتوانسته بود اطلاعات دقیق و پیش بینی از وقوع حادثه داشته باشد، محمدرضا دستور برکناری امجدی را صادر کرد و مقدم جایگزین وی گردید.
فردوست در این زمینه می گوید «حدود ساعت 8 شب 15 خرداد 42 در ملاقاتی که من و اویسی با محمدرضا داشتیم، دستور برکناری امجدی را داد و من فردای آن روز وی را برکنار کرده و مقدم را جایگزین او نمودم، ولی به امجدی قول دادم که پس از گذشت چند ماه در محل دیگری شغل مناسبی برایش پیدا خواهم کرد.
او تشکر کرد و من نیز به وعده خود وفا کردم و مدتی بعد ترتیبی دادم که رئیس یکی از مناطق سه گانه شیلات شمال شود، از شغل جدید خود بسیار راضی بود و سال ها تا زمانی که خواست، در این شغل ماند و بسیار ثروتمند هم شد.
» 4ـ سید حسین فاطمی در دهم محرم سال 1296 شمسی در شهر نائین چشم به جهان گشود، پدرش «سید علی محمد» از روحانیون معروف و مادرش «سیده طوبی» بوده که هر دو نفر از خانواده سادات طباطبائی نائینی به شمار می رفتند.
حسین تحصیلات ابتدائیش را در نائین گذراند و بعد به اصفهان رفت و همراه برادرش سیف پور در کالج انگلیسی آن شهر به تحصیل پرداخت.
او ضمن تحصیل در دوره متوسطه قدم به عرصه مطبوعات نهاد و نزد برادرش که صاحب امتیاز روزنامه باختر بود به تهیه و تنظیم مطالب روزنامه کمک کرده و تجربیات لازم را در رشته روزنامه نگاری بدست آورد.
فاطمی آنگاه در سال 1316 عازم تهران شد تا کار روزنامه نگاری را در عرصه و میدان وسیع تری آغاز نماید و در حالی که بیش از بیست سال از عمرش نگذشته بود، به مدیریت و سردبیری روزنامه «ستاره» که در تهران انتشار می یافت منصوب گردید.
اما، او بعد از مدتی که روزنامه ستاره را انتشار داد به خواهش برادرش روزنامه باختر را که مدیریت آن در اصفهان با برادرش سیف پور بود در تهران منتشر ساخت.
وی در خیابان لاله زار دفتری را برای این کار اجاره کرد و با یک کادر تحریریه منظم به کار اداره روزنامه مزبور ادامه داد.
فعالیت و تلاش مداوم حسین فاطمی در نوشتن مقالات تند انقلابی بعد از شهریور 1320 در روزنامه باختر سبب توسعه معروفیت و محبوبیت روزنامه باختر می شود، سرمقالات تند و آتشین او در جامعه جایگاه و مقام خاصی را بدست آورد و همین امر زمینه مساعدی برای انتشار افراطی ترین روزنامه کشور یعنی روزنامه باختر امروز گردید.
فاطمی از سال 1322 به بعد که رسما وارد مبارزه علیه حکومتهای وقت و از جمله علی سهیلی شده بود بدون بیم و هراس طی مقالات بسیار تند ماهیت حکومت سهیلی را که وابستگی نزدیک با اربابان انگلیسی خود و از جمله آنتونی ایدن وزیر خارجه بریتانیا داشت به مردم ایران معرفی کرد.
حسین فاطمی آنگاه برای ادامه تحصیلات به اروپا رفت و مدت سه سال از سال 1323 تا اواسط سال 1327 در پاریس به تحصیل پرداخت و دکترای حقوق اخذ نمود.
وی از شهر پاریس ضمن تحصیل، مقالات تند و آتشینی که بعضا افشاگرانه بود برای روزنامه «مرد امروز» فرستاد که خوانندگان و علاقمندانی بسیار داشت.
وی پس از بازگشت به کشور به نهضت ملی پیوست و به مصدق و یارانش کمک نمود.
دکتر فاطمی نخستین کسی بود که پیشنهاد ملی شدن نفت ایران را در خانه محمود نریمان ارائه کرد و دکتر مصدق بارها یادآور این قضیه بود واز او در این امر به نیکی یاد می کرد، اگر چه می گفت که سرمقالات فاطمی حتی از یک ارتش نیرومند بیشتر به پیشرفت مقاصد ما کمک می کند.
دکتر حسین فاطمی در راه مبارزات شجاعانه خود صدمات و ضربات هولناکی را متحمل گردید، یک بار به هنگام تشییع جنازه و به خاک سپاری محمد مسعود مدیر مرد امروز مورد سوءقصد قرار گرفت که گلوله او را از پای در نیاورد و مدتی او را در بیمارستان بستری گردانید.
پس از کودتای 28 مرداد 1332 وی مدتی مخفی بود ولی بر اثر خیانت ولو رفتن مخفی گاهش دستگیر و در شهربانی از طرف حکومت کودتا مورد تعرض قرار گرفت و پس از آن، در حال بیماری در دادگاه نظامی محاکمه و در برابر جوخه اعدام قرار گرفت.
5ـ محمد خوش خلق فرزند رمضانعلی در سال 1304 ش در رشت بدنیا آمد.
نامبرده پس از سپری نمودن تحصیلات مقدماتی از دبیرستان فردوسی بندر پهلوی (انزلی) دیپلم گرفت.
وی قبل از سال 1350 با سازمان جوانان حزب توده بندر پهلوی همکاری داشت و بعد از وقایع آذربایجان با حزب توده قطع ارتباط کرد.
مشارالیه مدت شانزده سال در بانک صنعتی به کار پرداخت.
وی مشاغل دیگری از جمله: کارمند کارخانه گلیسرین، رئیس دایره دفترداری کارخانجات مواد شیمیایی، رئیس دفتر شرکت چای، معاون اداری و حسابداری چای لنگرود، رئیس حسابداری کارخانجات برنج پهلوی، رئیس حسابداری مزارع دشت مغان، معاون اداری بنگاه مهندسی سازمان برنامه و بودجه و...
را عهده دار بود.
نامبرده از سهامداران روزنامه آیندگان و از دوستان نزدیک و صمیمی اسداله رشیدیان و از عوامل سرسپرده و شناخته شده انگلیس بوده و در جمعیت مدافعین قانون اساسی که یک جمعیت شاهدوست بوده، عضویت داشته و هم چنین عضو حزب رستاخیز نیز بوده است.
وی مطابق مکاتبه موجود در پرونده از دربار پهلوی و شخص شاه درخواست کمک مالی داشته است.
خوش خلق چندین دوره کاندید نمایندگی مجلس شورای ملی از بندر پهلوی گردیده ولی توفیقی بدست نیاورد.
ر.ک: اسناد ساواک، پرونده های انفرادی.

منبع:

کتاب رشیدیان‌ها به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 20

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.