صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 22 فروردین 1357


متن سند:

به : 334 از : ناهید (عراق) شماره : 32 محمد منتظری (سمیعی) مبلغی در حدود یک میلیون تومان به وکیل مهدی هاشمی1 قاتل آیت اله شمس آبادی2 داده تا به نحو احسن از نامبرده دفاع نماید.
نظریه سه شنبه : هاشمی با منتظری نسبت خویشاوندی دارد و به همین لحاظ منتظری کوشش می کند هاشمی را از مرگ و حتی زندان آزاد کند.
نظریه یکشنبه : خبر به احتمال قوی صحت دارد و بعید نیست علاوه بر وکیل مدافع هاشمی، افراد دیگری نیز از پولهای بی حساب منتظری که از بازاریان تهران و کشورهائی مثل لیبی به او می رسد برخوردار شده باشند.
ضمنا منتظری تلاش دامنه داری را جهت آزادی هاشمی آغاز کرده از جمله حدود شش ماه است که به دستور منتظری یکی از خواسته های گروه مارکسیست های اسلامی را همین آزادی هاشمی عنوان کرده اند و برای اینکه موضوع را به طور عادی جلوه داده باشند آزادی و برگشت خمینی را به ایران و همچنین آزادی شیخ حسینعلی منتظری (پدر نامبرده) و سید محمود طالقانی را از زندان نیز همراه با خواسته موصوف مطرح ساخته اند تا سوءظن مقامات مسئول را در ایران و انتقاد همفکران منتظری را از درخواست آزادی خویشاوند خود بر طرف سازد.
ضمنا چون نفوذ محمد منتظری در گروههای مخالف زیاد است لذا گروههای مزبور اعم از مارکسیست ها و مارکیست های اسلامی در تظاهرات و اعتصابات خود همین خواسته ها را مطرح می نمایند.

توضیحات سند:

1ـ مهدی هاشمی فرزند محمد در سال 1323 ه.
ش در اصفهان متولد و پس از گذراندن تحصیلات ابتدائی بنابر اصرار پدرش راهی حوزه علمیه اصفهان گردید و پس از شش سال به دعوت برادرش هادی هاشمی که در قم سکونت داشت رهسپار این شهر شد و مشغول تحصیل گردید.
حضور وی در قم همزمان با اوجگیری نهضت روحانیت در سال 42 بود.
این حرکت موجب شد نیروهای حوزه و بخصوص طلبه های جوان به مسائل سیاسی ایران و جهان توجه بیشتری نشان دهند و مهدی هاشمی در این برهه به بررسی نهضتها و انقلابهای گذشته و حال جهان با مراجعه به منابع و مآخذ غیر اسلامی و غیر شیعی پرداخت که همین امر وی را به سوی برداشتهای التقاطی و اندیشه های غیر اصولی سوق داد.
وی در سال 1346 به اتهام تکثیر و پخش اعلامیه توسط ساواک دستگیر شد و پس از سپردن تعهد از زندان آزاد گردید ولی در اواخر همین سال به علت اینکه به صدر و ذیل نامه آیت الله العظمی سیدعلی بهبهانی(ره) که در رابطه با حملات اسرائیل و کمک به مردم مظلوم فلسطین صادر گردیده بود جملاتی اضافه کرده بود ـ و باعث احضار و برخورد ساواک با معظم له گردید ـ دستگیر و برای خدمت سربازی به جهرم اعزام و ساواک از طریق ضد اطلاعات ارتش وی را دعوت به همکاری نمود و سپس ترتیب انتقال وی را به تهران داد و سمت نویسندگی دادرسی کل ژاندارمری را به او محول نمود وی در سخنرانی که به عنوان نماینده سربازان داشت از شاه و انقلاب سفید تعریف و تمجید نمود پس ار پایان سربازی با تاثیر پذیری از افکار مختلف فعالیت های سیاسی اجتماعی خود را در قهدریجان اصفهان متمرکز ساخت (پیاده کردن افکار مائو) و به تحت نفوذ در آوردن مراکز اداری و مردمی پرداخت و در این راه از هیچ عمل خشونت آمیزی واهمه نداشت.
در این زمان وی در جلسات محمدجواد غروی به طور مرتب شرکت می نمود و تحت تأثیر سخنان وی که با مفاهیم اصیل اسلام و اصول تشیع تعارض داشت قرار می گرفت عملکرد و سخنرانیهای انحرافی غروی باعث شد علماء و روحانیون منطقه به مقابله با این جریان منحرف بپردازند که آیت الله شمس آبادی نیز در این راه جان خود را فدا کرد مهدی هاشمی در اردیبهشت 1355 به دنبال چند فقره قتل دستگیر و روانه زندان شد در زندان با ساواک ارتباط برقرار کرده و اطلاعات مبارزین را در اختیار ساواک قرار می داد در دادگاه وی مجرم شناخته گردید و به 3 بار اعدام محکوم شد ولی بنابر دلایلی این حکم در دیوان عالی کشور نقض گردید این واقعه همزمان گردید با شروع انقلاب اسلامی (56 - 57) و مهدی هاشمی از درون زندان شروع به نامه نگاری برای علماء و ...
نمود و چنین وانمود که رژیم با متهم کردن او قصد تخریب چهره به اصطلاح مبارز و سازش ناپذیر او را دارد و در بیرون زندان باند تبهکار وی اقدام به تبلیغات زیادی نمودند که وی زندانی سیاسی است و این امر بر عده ای نیز مشتبه گردید اما امام(ره) با بینش عمیق خود در سال 57 فرمودند «او قاتل است نه زندانی سیاسی».
با پیروزی انقلاب اسلامی وی از زندان آزاد و علی رغم اینکه به عنوان یک مجرم و یا لااقل متهم شناخته می شد در پناه حمایتهای آقای منتظری توانست تا احراز مسئولیت واحد نهضتهای سپاه پاسداران ارتقاء یابد و در این سمت با سیاستهای نظام مقابله و باعث اختلال در روابط خارجی با سایر دولتها گردید که مجموعه عملکرد وی باعث انحلال این واحد و اخراج وی از سپاه گردید.
وی بار دیگر قهدریجان را پایگاه خود قرار داد و تلاش کرد تا سازمانی از نیروهای مسلّح را در لنجان سفلی تأسیس کند و در مقابل سپاه اصفهان ایستادگی کند که این امر موجب درگیری در این منطقه و کشته و زخمی شدن دهها نفر گردید.
وی از آغاز تأسیس واحد نهضتها تا زمان اخراجش از سپاه هر گونه وسایل مورد نیاز (اسلحه و مهمات، اسناد و مدارک و ...) خود را از این نهاد خارج و مخفی نمود.
همزمان با این اقدامات وی سرمایه گذاری و برنامه ریزی وسیعی را در حوزه علمیه قم بین طلاب جوان آغاز کرد و در این راه روشنفکران غرب زده و عوامل گروههای التقاطی را به حوزه دعوت می نمود و سعی وافری در دست گرفتن جامعه مدرسین و شورای مدیریت حوزه علمیه قم داشت.
از طرف دیگر وی به منظور در دست گرفتن حاکمیت کشور با تهیه انواع و اقسام شبنامه، نامه پراکنی، ارائه تحلیلهای وارونه، شایعه پراکنی و اتهامات و ...
سعی در زیر سؤال بردن نظام و مسئولین دلسوز داشت.
وی مذاکرات مسئولین و علما و نصایح و هشدارهای صریح و خیرخواهانه حضرت امام (ره) را جدی نگرفت و تلاش کرد ارجحیّت این موعظه ها را با شایعاتی چون کانالیزه شدن حضرت امام (ره) و تسلط مسئولین بر مجاری اندیشه و تفکر ایشان مخدوش سازد.
سرانجام یکبار دیگر حضرت امام(ره) با درایت و دورنگری خود، عمق فاجعه را درک و در مقابل تمام اهرمهای فشار و حمایت هایی که از ناحیه حامیان ساده لوح مهدی هاشمی صورت می گرفت انقلاب اسلامی را از خطری بزرگ نجات داده اند و دستور دستگیری و بررسی سوابق وی و باندش را صادر فرمودند و مسئولین امنیتی و قضایی را به مقاومت در مقابل جوسازیها توصیه کردند.
پس از مدتی که از بازداشت مهدی هاشمی گذشت وی به خود آمد و درباره همه جرایم قبل و بعد از انقلاب لب به اعتراف گشود و سرانجام به اتهام محاربه، افساد، ایجاد فتنه، رعب و وحشت در بین مردم به اعدام محکوم و در تاریخ 6 /7 /66 بسزای اعمالش رسید (جهت اطلاعات بیشتر به کتابهای بن بست از سری انتشارات وزارت اطلاعات مراجعه فرمایید) 2ـ سید ابوالحسن آل رسول معروف به شمس آبادی در سال 1286 ه ش در اصفهان متولد و پس از فراگیری مقدمات علوم اسلامی در اصفهان نزد اساتیدی نظیر مرحوم ابوالقاسم زفره ای، سیدعلی نجف آبادی، سیدمحمد نجف آبادی و احمد حسین آبادی عازم نجف اشرف گردید و از محضر درس خارج مراجع بزرگی همچون مرحوم آیت الله العظمی آقا سیدابوالحسن اصفهانی، ضیاءالدین عراقی، جمال الدین گلپایگانی، سید عبدالهادی شیرازی و سیدمحسن حکیم استفاده نمود و پس از 12 سال برای تدریس و ارشاد مردم به اصفهان بازگشت.
آیت الله شمس آبادی از روحانیونی بود که در سال 42 وفاداری خود را به نهضت حضرت امام (ره) اعلام نموده بود.
وی در تأسیس و گسترش انجمن مددکاری امام زمان (عج) (ویژه کمک به ایتام)، سازمان ابابصیر (ویژه نابینایان) حسینیه اصفهانیها در مشهد و کربلا نقش به سزایی داشت.
آیت الله شمس آبادی پس از انتشار کتاب شهید جاوید، چون محتوای آن را بر خلاف اعتقادات حقه شیعه می دانست علنا به مخالفت با آن پرداخت و جلساتی را در اصفهان و قهدریجان برگزار و روشنگری نمود سرانجام یک روز پس از بازگشت از سفر حج به هنگام فجر مورخه 18 /1 /55 در راه رفتن به مسجد جهت برگزاری نماز جماعت توسط باند جنایتکار مهدی هاشمی معدوم ربوده و به طرز فجیعی به قتل رسانده و جسدش را در اطراف اصفهان رها ساختند که پس از کشف جسد، مردم پس از تشییع با شکوهی در تخت فولاد اصفهان دفن نمودند در پی وقوع این حادثه و مطرح شدن کتاب شهید جاوید ساواک به دستور شاه حداکثر تلاش خود را جهت ایجاد اختلاف بین علما و روحانیون به عمل آورد اقدام به پراکندن اخبار نادرست درباره امام نمود تا مردم را نسبت به ایشان و طرفدارانشان بد گمان سازد و پس از دستگیری متهمان آنها را تروریست و طرفدار آیت الله خمینی قلمداد کرد (رجوع کنید به روزنامه اطلاعات 25 /2 /1355) و روزنامه کیهان آنها را طرفداران خمینی و کتاب شهید جاوید معرفی کرد.
از آثار علمی ایشان می توان : 1ـ تقریرات اصولی 2ـ شرح صحیفه سجادیه 3ـ موعظه ابراهیم 4ـ اشعار در مراثی و مناقب اهلبیت 5ـ رساله مختصر در اصول دین نام برد.

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام محمد منتظری به روایت اسناد ساواک صفحه 307

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.