صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : علی بابایی دانشجوی مدرسه عالی علوم اقتصادی و اجتماعی قزوین

تاریخ سند: 5 دی 1351


موضوع : علی بابایی دانشجوی مدرسه عالی علوم اقتصادی و اجتماعی قزوین


متن سند:

به : 323 از : 23 ه شماره : 3822 /23 ه در تاریخ 23 /9 /51 نامبرده بالا در سر کلاس درس ضمن کنفرانسی که درباره جمعیت شناسی می داد در جواب پرسش های دانشجویان اشاره به وضع ناهنجار عشایر و ایالات ایران مخصوصا عشایر جنوب نمود و اظهار داشت که دولت هیچگونه کمکی چه از لحاظ مادی و چه معنوی به آنها نمی کند و وضع آنها از لحاظ بهداشت و فرهنگ1 بسیار بد و اسف انگیز است وی سپس افزود دولت و دستگاههای آن می روند و به چند نفر دهاتی پول می دهند لباس عشایری به تنشان می کنند و آنها را به رقص و پای کوبی وادار می نمایند و چند حلقه فیلم از این پایکوبی ها پر کرده و به نام سمبل زندگی عشایر به این و آن نشان می دهند در حالی که حقیقت غیر از این است و این قوم آن قدر بدبختی دارند که شاید در تمام عمرشان چند بار بیشتر نخندیده و پایکوپی نکرده اند مشارالیه اضافه کرد ایلات کُرد وضع دیگری دارند و به طوری که مطالعه کرده ام خواستار زبان و کتاب رسمی به زبان خود و حتی استقلال می باشند و به علت نیرومند بودن اکراد دولت نیز در مقابل آنها قدری کوتاه آمد مثلاً شاید قانون اصلاحات ارضی هنوز هم در این مناطق عمل نشده و قدرت خانها هنوز هم مثل سابق برقرار باشد.
نظریه شنبه : نظری ندارد.
نظریه یکشنبه : باتوجه به صداقت شنبه اظهار مطالب فوق از طرف علی بابایی صحت دارد در مورد شناسایی نحوه افکار یاد شده و مراقبت از اعمال و رفتار وی آموزش های لازم به شنبه داده شد ضمنا مشخصات دانشجوی مورد بحث عبارت است از محمد شهرت علی بابایی فرزند سعداله شماره شناسنامه 15065 صادره از اصطبهانات متولد 1326 اصطهبانات و فاقد سابقه در این ساواک می باشد.
نادر نظریه سه شنبه : نظریه یکشنبه صحیح است مقرر فرمایند چنانچه نامبرده دارای سوابقی در آن اداره کل می باشد به این ساواک ابلاغ دارند.
آسمانی نظریه 23 : نظریات اظهار شده صحیح است.
دایره بررسی سوابق نامبرده بالا بررسی شود و دستور مراقبت داده زیرا مشارالیه قصد تخریب افکار دانشجویان را دارد زیرا در اوایل اجرای برنامه اصلاحات ارضی کردستان مشمول اجرا گردیده خود حاضر نیز دولت به مناطق جنوبی کشور توجه خاص دارد.
10 /10 /51

توضیحات سند:

1ـ امام خمینی (ره) نیز در اعتراض به گزارش جشن 2500 ساله به محدودیت مردم اشاره و از علمای اسلام درخواست روشنگری و اعتراض نمودند و اعتراضات این چنینی نیز در پی اعتراض های امام خمینی و توزیع اعلامیه های ایشان در ایران صورت گرفت که در نوع خود کم سابقه بود ایشان در این باره می فرمایند: من وظیفه می دانم، چه بکنم؟ من وظیفه می دانم، وظیفه خود می دانم که تذکر به شما بدهم و تا آن اندازه که صدای من می رسد فریاد کنم.
تا آن اندازه که قلم من می رسد بنویسم و منتشر کنم.
اگر آقایان هم صلاح دانستند، این امت اسلامی را امت خودشان دانستند، آنها هم بکنند.
اگر صلاح ندانستند ان شاءاله خداوند حفظ شان کند.
گرفتاریهای ما اینهاست من چه کنم؟ من حالا به شما اخلاق بگویم؟! اساس مسلمین و اسلام را دارند از بین می برند، من برای شما حالا بنشینم تهذیب نفس بگویم؟! مهذب نیستم که در فکر نیستم، اگر مهذب بودم در فکر بودیم.
لیکن یک کاغذ برای خاطر خدا بنویسید به حکومت ایران به اینکه آقا! این جشن را دست از آن بردار.
مردم گرسنه اند، گرسنه ها را سیر کنید که آنها هم خواهش کنند.
من نمی گویم آنها صحبت بکنند؛ آنها هم خواهش کنند؛ به طور تمنا و خواهش بخواهید از آقایان، از افاضل اینجا از علمای اینجا و از مراجع اینجا که آقا نصیحت کنید این حکومت را.
این دارد پدر مردم را در می آورد؛ و اگر به این افسار گسیختگی باشد مصیبت های بعد بالاتر است.
هر روز اینها کار درست می کنند...
به این ممالک اسلامی بگویید که نروید در این جشنی که اسرائیل دارد بساط جشنش را پا می کند و درست می کنند.
کارشناسهای اسرائیل در اطراف شیراز دارند بساط جشن را درست می کنند.
در این جشنی که کارشناسهای اسرائیل دارند این عمل را می کنند، نروید.
صحیفه امام ج 2، ص 9 ـ 368

منبع:

کتاب زنان دربار به روایت اسناد ساواک - فرح پهلوی - جلد دوم صفحه 212

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.