صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

بروز تضاد ظاهر و باطن در سخنرانی‌ها

بروز تضاد ظاهر و باطن در سخنرانی‌ها


متن سند:

بروز تضاد ظاهر و باطن در سخنرانی‌ها
پیشتر، از تضاد ظاهر و باطن و عدم صداقت به‌ عنوان خصلت‌های غیراخلاقی و ملکات نفسانی مهدی ‌هاشمی یاد شد و به‌ آشکار شدن این روحیه در نزد دوستان او در تشکل‌های درونی ‌اشاره شد؛ اما بروز واقعی و عینی تضاد ظاهر و باطن و عدم صداقت در نهاد مهدی ‌هاشمی را می‌توان در تضاد شعارهای وی با عملکردهایش جستجو کرد.
تضاد در شعار و عمل، تناقض در گفتار و موضعگیری‌ها، حرکت از روی خط وسط و ممتد جریان‌ها و مسایل سیاسی و اجتماعی زمان و چرخش‌های ۱۸۰ درجه‌ای درخصوص مسایل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آن‌هم در فاصله زمانی کوتاه از شاخصه‌های بارز این طیف فکری و جناح انشعابی‌آن است.
سخنرانی‌های مهدی ‌هاشمی در دفاع از ارزش‌های انقلاب یکی یگر از نمودهای بارز این تضاد است. انعکاس این تضاد در برخی از سخنرانی‌ها به قدری مشهود است که مستمعین در همان فاصله زمانی یک ساعته به تضاد و تناقض کلام او پی می‌بردند. مهدی ‌هاشمی که گاه در ابتدای سخنرانی‌های خود با تمسک جستن به آیات و روایات درخصوص وحدت، تقوی، عدم سوءظن، دفاع از ولایت و ... بحث را شروع می‌کند، در وسط سخنرانی و یا فرازهای پایانی، مطالب و موضوعاتی را طرح می‌نماید که با سرفصل‌ها و محورهای آغازین سخنرانی وی کاملاً در تناقض است. به ‌گونه‌ای که سخنرانی‌های مهدی ‌هاشمی در مقوله‌های گوناگون فرهنگی، سیاسی و اجتماعی از سوی هر مخالف و موافقی قابل بهره‌برداری است.
بی‌شک تناقض در کلام مهدی ‌هاشمی از یک‌سو به مبانی اخلاقی او چون تضاد ظاهر و باطن و از سوی دیگر به مبانی فکری او چون آشفتگی فکری بر می‌گردد که در جلد نخست بدان پرداخته شد. مهدی ‌هاشمی درخصوص تضاد شعارها با عملکردها می‌گوید:
«... نقطه بعدی که در اینجا به او می‌رسیم تضاد قول و عمل هست که متأسفانه در من، در موارد متعددی می‌بینم که این معنی وجود داشته است . مثلاً ما هم در سخنرانی‌هایمآن‌هم در غیر سخنرانی‌ها تأکید بر وحدت و یکپارچگی و همبستگی زیاد می‌کردیم در کجا؟ در همان حالی که شاید همان منبر یا همان سخنرانی عاملی بود در جهت ایجاد تفرقه یعنی یک فردی مثل من که در مسایل خطی و سیاسی کشور خب یک عاملی بودم برای یک سری تشنجها در یک حیطه‌هایی، در یک محدوده‌هایی، در همان زمان و در همان حالت شعار وحدت و وحدت‌گرایی و لزوم برقراری وحدت بین مسلمین و نیروهای انقلاب را مطرح می‌کردیم که یک نمونه از تضاد قول و عمل یا شعار با هم با اینکه در مسایل خط بازی در عین حالی که مثلاً ما اعلامیه صادر می‌کردیم، دوستان ما اعلامیه صادر می‌کردند برای افشاگری از جریانات و مسایل خطی نفس این عمل یک نوع خط بازی بوده ولی ما با خود خط بازی به‌ عنوان یک شعار برخورد می‌کردیم و این شعاری بود که باید با خط بازی مبارزه کرد و خط بازی را محکوم می‌کردیم. درحالی‌که عمل خود ما با همان اعلانی که در آن اعلامیه این شعار را مطرح می‌کردیم خودش این‌ها خط بازی بوده است که این هم باز تضاد قول و عمل است یا در مورد مسایل خارجی و بین‌المللی ما یادم است که تلاش فراوان داشتیم برای اینکه این نهضت‌ها و نیروهای انقلاب جهانی را بیابیم متحد بکنیم و یک گامهایی هم برداشته بودیم و زمینه‌هایی را آماده کردیم که نیروهای انقلاب در خارج با هم متحد و هماهنگ شوند. این در چه زمانی بود که ما در داخل خود کشورمان با مسئولین ناهماهنگ بودیم. با مسئولین کشور در بعد خارجی مثل وزارت امور خارجه با وزارت اطلاعات و کذا ناهماهنگ بودیم یعنی نیروهای انقلاب در داخل کشور ناهماهنگ بودند و ما در همان زمان سفارش به وحدت و انسجام نیروها در خارج می‌کردیم که یک نوع تضاد قول و عمل است.»1
تضاد در قول و عمل را حتی در بارزترین شعارهای مهدی ‌هاشمی چون دفاع از محرومین و مستضعفین، می‌توان مشاهده کرد. او که همواره در سخنرانی‌ها و نشست‌های خود علیه سرمایه‌داران و خوانین سخن به میان می‌آورد و مبارزه با کاپیتالیسم را سر فصل مبارزه قدمی و قلمی خود بر می‌شمرد، شعارش با عمل در تضاد کامل بود.
وی در قسمتی از اظهارات خود می‌گوید:
«مسایل اقتصادی، خب این را طوری تحلیل می‌کردیم که حمایت از محرومین و ستمدیدگان و طبقه ضعیف و روی این محور پافشاری بکنیم و لازمه این تفکر این است که مثلاً در رابطه با سرمایه‌داری و خوانین و مالکین هم فکراً و هم عملاً فاصله بگیریم ولی در یک تحلیل دیگر به یک جایی می‌رسیدیم که حالا مثلاً از بازار کمک گرفت از فلان سرمایه‌دار باید کمک گرفت یا مستقیم و یا غیر مستقیم.»2
در زمانی که انقلاب حساس‌ترین مراحل تاریخی خود را در صحنه‌های سیاسی و نظامی پشت سر می‌گذاشت مهدی ‌هاشمی با اختفای اسلحه، جعل اسناد، ترور و هتاکی به مسئولین عملاً جبهه جدیدی را در داخل کشور علیه نظام مقدس اسلامی گشود و با حیله‌گری و شیطنت خاص خود این روند را استمرار بخشید او که مسبب اصلی بسیاری از بحران‌های داخلی و خارجی کشور به شمار می‌رفت همواره درصدد بود که با نوشتن نامه‌های مختلف به مسئولین نظام با گم کردن رد پای خود و تطهیر غوغاسالاری‌های یاران و همفکرانش خود، جریان دیگری را عامل اختلافات، نابهنجاری‌ها و کشمکش‌های سیاسی در داخل و خارج از کشور قلمداد کند. مهدی ‌هاشمی که در سخنرانی‌ها، مخالفان خود را به انجمن حجتیه - خط آمریکا - و دست نشاندگان امپریالیست و انحصارطلب معرفی می‌کرد، در این نامه‌ها مخالفان خود را به انسانهای بی‌تقوا و عدم تهذیب نفس متهم می‌کند و مزورانه از زمین و زمان گلایه می‌کند.

توضیحات سند:

1. کالبد شکافی انحراف، نوار ۱.
2. کالبد شکافی انحراف، نوار ۲.

منبع:

کتاب بن‌بست - جلد دوم / مهدی هاشمی مبانی اخلاقی صفحه 157
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.