صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : روابط سوسیالیستها با جبهه ملی در وین و تشکیل جبهه ملی سوم

تاریخ سند: 17 مرداد 1347


موضوع : روابط سوسیالیستها با جبهه ملی در وین و تشکیل جبهه ملی سوم


متن سند:

به : 315 سوسیالیستها با توجه به علاقه و توجه مشترک آنها و اعضاء جبهه ملی به مرحوم مصدق و با توجه به اینکه به تنهائی قادر نبودند نمایندگانی از طرف خود در هیئت کارداران داشته باشند اکثرا با جبهه ملی ائتلاف می کردند.
و به کاندیداهای جبهه ملی رأی می دادند.
شکافی که در نیروی سوم پدید آمد به نفع این ائتلاف بود و مخالفین خلیل ملکی حزب سوسیالیست ایران را تشکیل داده جزو احزاب وابسته به جبهه ملی درآمدند.
در این مورد نامه مرحوم مصدق به شورای عالی جبهه ملی که تمام احزاب ملی را ملزم به پیشروی در یک ستون و تشکیل جبهه ملی سوم نموده بی تأثیر نبوده است.
(البته منظور از احزاب ملی احزابی بوده که به ایران خیانت نکرده اند و حزب منحله توده به علت خیانتهائی که به ملت ایران نموده حق ورود به جبهه ملی سوم را ندارد مگر آن که اعضاء آن از عضویت خود در حزب توده استعفا داده و به عضویت جبهه ملی سوم درآیند.) موضوع شرکت سوسیالیستها در جلسات جبهه ملی همیشه مورد بحث بوده، اعتراضاتی از جانب افراد جبهه ملی به بعضی از سوسیالیستها مانند کورش شجاعی می شد (این شخص را متهم به جاسوسی به نفع سفارت و پلیس اطریش نموده بودند، هرمز درویش نیز متهم به همکاری و داشتن ارتباط با اتابکی سفیر سابق شاهنشاه آریامهر در اطریش بود.
البته هیچ یک از طرفین نسبت به یکدیگر اعتماد نداشتند و علت این بود که اشخاصی مثل فریدون نوائی از شاخه به شاخه پریده گان جبهه ملی بوده زمانی به حزب توده می گرائیده و گاهی هم از سینه چاکهای خلیل ملکی بودند (نوائی اظهار داشته بود که در ایران غیابا به اعدام محکوم شده است) و البته تعداد این قبیل افراد نیز کم نبود.
پهلوان که مدتها از افراد بسیار فعال حزب توده و جزو بانیان اتحادیه و مبارزات سیاسی بوده پس از مدتی تک روی، وارد جبهه ملی شده و موقعیت بدتری در مقابل اتهامات مخالفین داشت و وی را علیرغم مبارزات و فعالیتهایش عضو ساواک می دانستند.
اصغر جمشیدی نیز در وضع مشابهی قرار داشت وی مخالف حمله و مبارزه با حزب توده بود و به همین جهت از جبهه ملی اخراج گردید در حالی که او تنها خود را جبهه ملی واقعی دانسته و بقیه را اعضاء ساواک می دانست که مأموریتی جز طرد کردن حزب توده ندارند.
متعاقبا افرادی مثل هاشمیان و نجف پور به علت مبارزه جبهه ملی با حزب توده به جمشیدی ملحق شدند و در همین موقع بود که جبهه ملی قدرت خود را از دست داد تا این که اساسنامه جبهه ملی عوض شد و به علت خارج شدن بعضی از اعضاء حزب توده توازن بین دستجات در اتحادیه برقرار گردید.
علت این تغییرات به این شرح است.
1ـ نمایندگان چهره واقعی اتحادیه و تقریبا اعلام مبارزه با سفارت ایران در وین 2ـ کم کردن اعضای حزب توده در اتحادیه 3ـ نبودن امکانات سابق و وفق ندادن اساسنامه سابق جبهه ملی با وضع فعلی، در واقع علت واقعی این تغییرات در آمدن اتحادیه از لباس صنفی به لباس سیاسی بود و این تمایل چه در جبهه ملی ها و چه توده ایها شدت یافته بود.
از نتایج این تغییرات آن بود که در اساسنامه جدید به کلیه سمپاتیهای حزبی که تاکنون در وضع کج دار و مریزی با اتحادیه رفتار کرده بودند و روی خصوصیات شخصی نسبت به اتحادیه تمایل نشان می دادند اخطار شد که بین دو راه مخالفت و موافقت با دولت ایران یکی را انتخاب نمایند و بدین ترتیب ارزش مبارزاتی افراد تعیین می شد و به همین دلیل بود که عده زیادی یا فورا یا پس از مدتی اتحادیه را ترک نمودند تا آنجا که در مجمع عمومی اخیر فقط 16 نفر شرکت داشته اند.

منبع:

کتاب چپ در ایران - حزب توده در خارج از کشور به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 556


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.