صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره : محرکین بازگشت به شماره : 410/324 ـ 13/8/57

تاریخ سند: 17 آبان 1357


درباره : محرکین بازگشت به شماره : 410/324 ـ 13/8/57


متن سند:

از : سازمان اطلاعات و امنیت سیستان و بلوچستان به : مدیریت کل اداره سوم 312 شماره : 12583 /11 ه تاکنون از ناحیه روحانیون زاهدان اقدام تحریک آمیزی که منجر به اعمال اخلالگرانه و آشوب های خیابانی گردد به وقوع نپیوسته فقط سید محمدتقی حسینی طباطبایی که سوابق وی در آن اداره کل موجود است از گردانندگان راه پیمایی مورخ 13 /8 /57 دانش آموزان در زابل بوده و برابر اعلام سازمان زابل فعالیت وی به نفع خمینی و انجام تحریکات محرز می باشد در مسجد جامع زاهدان در ظرف یک ماهه اخیر در مجلس ختم کشته شدگان حوادث میدان ژاله1 و چند مورد دیگر تعدادی از دانشجویان و دانش آموزان حاضر در مسجد در خاتمه مجلس و نماز جماعت مبادرت به تظاهرات و یا دادن شعار به نفع خمینی در صحن مسجد نموده و بدون دخالت مأمورین متفرق گردیده اند اسامی محرکین این تظاهرات بشرح مندرج در لیست پیوست به استحضار می رسد اسامی این افراد که در محیط های آموزشی نیز دست به تحریکاتی زده اند به طور جداگانه به بخش های مربوط اعلام گردیده است.
ضمنا شیخ محمد معین الغربایی و شیخ علی مزاری روحانیون ساکن زاهدان که طرفدار خمینی می باشند بعضا در منابر خود مطالب تحریک آمیزی عنوان نموده اند لکن به علت عدم حسن شهرت و نفوذ در بین مردم تحریکات آنها در مستمعین مؤثر نبوده است یادشدگان در حال حاضر در مکه بسر می برند.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت سیستان و بلوچستان ـ رضوانی رهبر عملیات ـ عظیمی رئیس دایره یک ـ معینی رئیس بخش امنیت داخلی ـ بهپور

توضیحات سند:

1ـ خبرنگار روزنامه فیگارو که شاهد رویدادهای میدان شهدا بوده چنین می نویسد : «ساعت هشت صبح میدان ژاله؛ ارتش و نیروهای امنیتی کاملاً در میدان مستقر گشته اند و تمام راه هایی را که به میدان متصل می شود بسته اند.
ماسک های ضد گاز، کلاه کلاسک ها، سرنیزه ها و تفنگ های نشانه رفته در پرتو نور خورشید می درخشند.
راه پیمایان و تظاهرکنندگان کجا هستند؟ بله اینجا هستند.
در میان کوچه ها طوری موضع گرفته اند که به سختی دیده می شوند و در حالتی جدی و فریب دهنده اما کاملاً هوشیار و آگاه از ریسکی که در پیش دارند، آن هم بدون کوچکترین سلاحی و تنها با دست خالی همراه با فریادها و پلاکاردهایی که در دست دارند.
در ساعت 15 /8 از قسمت فرماندهی نظامی صدایی که با بلندگو تقویت شده است چنین می گوید: حکومت نظامی است.
به شما دستور داده می شود که متفرق شوید، ما را مجبور به تیراندازی نکنید.
جمعیت یکصدا پاسخ می دهد : ما شاه نمی خواهیم، جمهوری اسلامی می خواهیم، مرگ بر شاه جانی.
30 /8 هیجان و اضطراب بیشتر شده و جمعیت فشرده تر می گردد.
فریادهای شادی جمعیت حاکی از ورود آیت الله نوری است.
وی با جرأت و شهامت به طرف نیروهای امنیتی می رود و پس از مختصری گفت وگو با یکی از افسران باز می گردد و با اشاره سر از جمعیت می خواهد تا به آهستگی روی زمین بنشینند و جمعیت نیز بدون کوچکترین واکنشی به دعوت وی لبیک می گوید.
15 /9 از قسمت دیگر میدان به یکباره صدای رگبار مسلسل ها شنیده می شود.
من بلافاصله خود را به روی زمین انداخته و به سختی به طرف پیاده رو می رسم؛ جایی که سربازان ردیف اول بدون وقفه شروع به تیراندازی به طرف ما نموده اند.
تیراندازی مدت 30 ثانیه به طول انجامید.
تیراندازی به مردم بی دفاع و بی سلاح، چه کار آسانی بود، چرا که جنگ نبود، بلکه یک کشتار دسته جمعی بود.
خیابانی که تا دقایقی قبل از انبوه جمعیت سیاه می زد، اکنون پر از اجساد، کفش های خونین، پلاکاردهای پاره و زخمی هایی که کشان کشان خود را به طرف زخمی دیگر می رساندند.
در آن طرف پیاده رو و خیابان فریادها شدیدتر و شدیدتر می گردید.
فریادی با درد والم ناشی از کشتار بی رحمانه توأم با ذکر خدا و بیان این جمله که خدایا، خدایا تو آگاهی و می بینی که چه کردند.
» (کیهان، ش 13239، ص 18)

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام سید محمدتقی حسینی طباطبایی صفحه 492

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.