صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن سند:

از : قم به : زاهدان جناب مستطاب حجت‌الاسلام آقای کفعمی دامت‌ برکاته بر حسب تلگراف جناب آقای نخست وزیر هیئت دولت تصویب نمودند که تصویبنامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی1 قابل اجرا نخواهد بود از تشریک مساعی حضرات علماء اعلام و طبقات محترم کمال تشکر حاصل است امید آن که خدمات منظور نظر حضرت ولی عصر ارواحنا فداء واقع شود.
محمدرضا موسوی گلپایگانی2 در پرونده آقای کفعمی بایگانی شود.

توضیحات سند:

1.
انجمنهای ایالتی و ولایتی: رژیم شاه طبق یک طرح و برنامه از قبل تعیین شده، لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی را تصویب کرد.
روزنامه های کیهان و اطلاعات در تاریخ 16 مهرماه 1341 با تیتر درشت در صفحات اول نوشتند : «طبق لایحه انجمنهای ایالتی وولایتی که در هیئت دولت به تصویب رسید و امروز منتشر شده، به زنان حق رأی داده شد».
بدنبال مصوبه «انجمنهای ایالتی و ولایتی» که دولت سعی کرده بود در آن مصوبه قید «اسلام» را از شرائط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان حذف و به جای تحلیف و قسم خوردن به «قرآن مجید» قسم به «کتاب آسمانی» را قید کرده بود، و شرط ذکوریت را که در قانون اساسی به آن تصریح شده بود، نیز حذف و به جای آن شرط جدید «باسواد» جایگزین شده بود، گرچه ظاهر این تغییر و تجدید نشان دهنده نوعی توسعه نگری و رفرمی است که در پرتو آن به «زنان» حق رأی و دخالت در سرنوشت اجتماعی را می داد، لیکن در واقع موضوع تصویبنامه اهداف دیگری را تعقیب می کرد، منظور شاه آن نبود که حق تضییع شده بانوان را به آن‌ها بازگرداند، بلکه این عمل سیاسی در حقیقت پوششی بود برای خارج کردن حاکمیت دین رسمی «اسلام» از صحنه مقررات اجتماعی و اجرائی کشور، و به دنبال آن خلع سلاح کردن و منزوی نمودن روحانیون و علماء اسلام، از دخالت در سیاست و سرنوشت امت اسلام بود.
پی آمد سیاسی «تصویب نامه» شاه، این بود که علاوه بر آنکه دست علما را، از اجراء احکام اسلام در جامعه کوتاه می نمود، در عین حال این مجال را به شاه و هیئت حاکمه او می داد،که هیمنه قدرت ظاهری خود را، از مراقبت و نظارت «و امر به معروف و نهی از منکر» قاطع علماء اسلام، در امان نگاه دارد.
شاه با حذف کلمه «اسلام» از شرائط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان، زمینه ای را می خواست فراهم کند، که با فرو ریختن دیوار مستحکم اسلام، راه را برای به قدرت رساندن سایر فرق و مخصوصا فرقه ضالّه بهائیت، فراهم نماید، بی شک مکّمل سیاست های ضد دینی شاه چیزی جز حذف تحلیف به «قرآن مجید» نمی توانست باشد، او با این تغییر نه تنها راه را برای معتقدین به کتب آسمانی (یهودی، زردشتی، مسیحی) بازمی کرد، بلکه فرقه ضاله بهائیت بدون هیچ منع قانونی می توانستند، در مقدرّات کشور مسلمان و امت اسلام، نقش ایفاء نمایند.
با توجه به فرآیندهای فوق، و به دنبال انتشار خبر تصویبنامه در جراید، از طرف علماء و روحانیون حوزه علمیه قم، و سایر شهرستانهای ایران و حوزه علمیه نجف اشرف مخالفت های بی سابقه ای آغاز شد، روحانیون و در صدر آن‌ها مراجع تقلید، خصوصا امام خمینی (ره) اقدامات فوری ولازم خود را به طور قاطع علیه تصویبنامه شاه آغاز کردند و اولین جلسه را در منزل آیت الله حاج آقا مرتضی حائری(ره) تشکیل دادند، در این جلسه آیت الله العظمی امام خمینی(ره) دورنما و هدف رژیم را از عنوان نمودن چنین تصویبنامه ای بیان داشتند، و در پی این نشست،جلسه دیگری با شرکت تعداد بیشتری از علماء از جمله، آیات عظام مرعشی نجفی، سید محمد موسوی (داماد) احمد زنجانی،شیخ عبدالنبی عراقی، شیخ هاشم آملی، و حاج آقا مرتضی حائری یزدی، تشکیل و بعد از بحث و تبادل نظر،تصمیمات زیر اتخاذ گردید: الف : طی تلگرافی به شاه مخالفت علمای اسلام را با مفاد تصویبنامه های مزبور اعلام داشته لغو فوری آن درخواست شود.
ب : طی نامه و پیغام به علمای مرکز و شهرستانها، جریان تصویبنامه و خطرهائی را که برای اسلام و ملت ایران در بر دارد، بازگو شود، و برای مقابله و مبارزه با آن از آنان نیز دعوت به عمل آید.
ج : هر هفته یکبار و در صورت لزوم بیشتر جلسه مشاوره و تبادل نظر میان علمای قم برقرار شود، و در کوششها و فعالیتهایی که به منظور مبارزه با تصویبنامه انجام می پذیرد با وحدت و اتفاق کامل آنان همراه باشد.
از این تاریخ، سیل اعتراضات، اعلامیه ها، بیانیه ها، و تلگرافات، به سوی تهران و دربار از قم و شهرستانهای ایران و نجف اشرف، سرازیرشد، تا آنکه در تاریخ 7 آذر ماه 1341 که قرار بود، فردای آن روز، طبق دعوتی که از طرف علمای تهران شده بود، مردم در مسجد «سیدعزیزالله » تهران اجتماع نمایند، تا بدان وسیله نیز اعتراضاتی در خصوص تصویبنامه صورت گیرد، در این میان هیئت دولت تشکیل جلسه داد، پس از گفتگوهای طولانی که تا پاسی از شب ادامه یافت، تصویب نمود که «تصویبنامه مورخه 14 /7 /41 قابل اجراء نیست،» و همان شب لغو تصویبنامه را طی تلگراف هایی به سه تن از علمای قم ( گلپایگانی، مرعشی نجفی، شریعتمداری) مخابره وتوسط نامه هائی به علمای تهران اعلام داشت، گرچه با این تلگراف ظاهرا غائله خاتمه یافته تلقی می نمود.
ولی آیت الله خمینی (ره) مصراً اصرار داشتند، تا خبر لغو تصویبنامه از طرف دولت در جراید منعکس نگردد نباید ماجرا را پایان یافته تلقی نمود.
امام خمینی (ره) که سعی داشتند دولت و رژیم را به عقب نشینی وادار کنند و از فرصتی که به دست آمده است کمال استفاده را بنمایند و طی نامه و پیغام هایی از علماء و مردم همیشه در صحنه خواستند، تا دولت خبر لغو تصویبنامه را رسماً در جراید اعلام نکرده، به مبارزات خود ادامه دهند، و غائله را خاتمه یافته تلقی ننمایند.
در همین راستا، امام خمینی (ره) به جمعیتی که روز جمعه نهم آذر ماه 41 و در ساعت 3 بعدازظهر آن روز، منزل ایشان گرد آمده بودند، گفتند: "مبارزه تا درج خبر لغو "تصویبنامه در روزنامه ها ادامه دارد" پافشاری خود را مبنی بر وارد نمودن دولت به اطاعت از این موضوع نیز ابراز نمودند، سرانجام این موضع گیری بسیار حساس و حیاتی باعث آن شد که رژیم را وادار کرد، روز شنبه 10 /9 /1341 خبر زیر را در روزنامه های رسمی درج نماید.
از این رو، روزنامه های دهم آذرماه با تیتر درشت نوشتند که «در هیئت دولت تصویب شد که تصویبنامه مورخه 14 /7 /1341 قابل اجراء نخواهد بود».
ر.ک : قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد ساواک، 9 جلد، جلد اول، مرکز بررسی اسناد تاریخی سید حمید روحانی (زیارتی)، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی،جلد اول، صص 50 /149 و 190 2.
آیت‌الله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی در سال 1277 شمسی در روستای گوگد در 6 کیلومتری گلپایگان دیده به جهان گشود.
تحصیلات مقدماتی را نزد پدر، آیت‌الله ملاتقی گوگدی، آقا ضیأالدین اراکی و آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی گذرانید.
پس از تأسیس حوزه علمیه قم، به دعوت آیت‌الله‌العظمی حائری یزدی به قم رفته و مدارج عالی علوم حوزوی را در این شهر کسب نمود.
تبحر ایشان در علم فقه موجب شد که 70 سال مدرس این علم در حوزه علمیه قم باشد.
وی همچنین از مهاجرت علما و زعمای حوزه علمیه نجف به قم در سال 1341 هجری قمری کمال بهره را برد و برای مدتی هر چند کوتاه از محضر درس برخی از آنان همچون آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی، آیت‌الله نائینی و غروی اصفهانی بهرهمند گردید.
با درگذشت آیت‌الله حائری، آقای گلپایگانی مسئولیت‌های سنگینتری را متقبل شد و به تدریس دروس خارج فقه و اصول همت گماشت و تا پیش از ارتحال، همواره کلاس درس خارج معظمله در مسجد اعظم قم، یکی از بزرگترین مکاتب تدریس علوم دینی بود.
در پی درگذشت آیت‌الله بروجردی نیز بخش اعظم وظائف آن عالم ربانی در اداره حوزه علمیه قم به ایشان واگذار شد.
با شروع نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) ایشان همواره حامی نهضت و پشتیبان امام بود.
بیشتر اعلامیههای مراجع در مسیر مبارزه با رژیم شاه را امضا میکرد و در جلساتی که علمای قم در اوایل نهضت تشکیل میدادند، شرکت مینمود.
همگام با امام و دیگر مراجع، عید 1342 را به دلیل اصرار رژیم بر اجرای لوایح ششگانه (انقلاب سفید) تحریم و بعد از تبعید امام به نیز از این اقدام رژیم به شدت ابراز ناخشنودی کرد.
واکنشهای سیاسی حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی نسبت به مسائل روز ایران و جهان اسلام، رژیم پهلوی را همواره وادار میکرد که از موضعگیریهای ایشان بیمناک باشد.
مراسم نیایشی که ایشان در سال 1352 برای پیروزی مسلمانان در جنگ با اسرائیل برپا کرد، در آن زمان واکنش قابل توجهی به همراه داشت.
اعلامیههایی که علیه رژیم شاه در مناسبتهای مختلف به ویژه در سالهای 56 و 57 از سوی ایشان صادر میشد، تنور مبارزه مردم را علیه رژیم شاه گرم نگاه میداشت.
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در زمستان 1357 ایشان با انتشار اعلامیههایی از ارتش خواست که به ملت بپیوندد و اعلام کرد : «هر کس مردم را به گلوله ببندد، قرآن را به گلوله بسته است.
» پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مقاطع حساس شاهد حمایت ایشان از نظام اسلامی و جمهوری اسلامی بودهایم.
در طول جنگ تحمیلی نیز همواره مشوق رزمندگان اسلام بود و بارها نمایندگان ایشان برای تقویت روحیه رزمندگان به جبهه رفتند.
در تمام انتخابات در صحنه بود و مردم را تشویق و ترغیب به رأی دادن میکرد.
ایشان علاوه بر انجام اقدامات خیریه از قبیل احداث مدارس، بیمارستانها و سایر خدمات عامالمنفعه، چندین اثر تألیفی از خود به یادگار گذاشتهاند که از آن جمله است : حاشیه بر عروۀالوثقی، حاشیه بر رسائل، مناسک حج، تألیفی در فقه و کتابی در اصول.
حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی در 19 آذر 1372 به ملکوت اعلی پیوست و پس از تشییع پرشکوه در تهران و قم، در جوار حضرت معصومه (سلامالله علیه) به خاک سپرده شد.
حضرت آیت‌اله العظمی حاج سید محمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، 3 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی

منبع:

کتاب آیت‌الله محمد کفعمی خراسانی به روایت اسناد ساواک صفحه 56

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.