صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

مرتضی حکمی فرزند عبدالجواد

تاریخ سند: 29 بهمن 1346


مرتضی حکمی فرزند عبدالجواد


متن سند:

701 رئیس ساواک اصفهان 227 ساواک فارس [شماره:]64876 در سال 32 فعالیت‌هائی به نفع جبهه ملی1 داشته نامبره در گذشته از طرفداران دکتر مصدق2 و یکی از رهبران نهضت مقاومت ملی اصفهان بوده و برابر گزارش تیپ سابق اصفهان وی قبل از قیام ملی 28 مرداد3 با کشاورز صدر4 استاندار سابق مراوده نزدیک داشته به طوری که پس از قیام مزبور تعداد 21 برگ اوراق مربوط به مکاتبات با کنسول‌گری آمریکا و ده برگ مربوط به جریان رفراندم و سه قبضه اسلحه مربوط به کشاورز صدر از منزل او توسط مأمورین کشف و استاندار که در منزل مشارالیه مخفی شده بود دستگیر و به اتهام همکاری با کشاورز صدر نامبرده شده را از سمت ریاست دانشکده معزول نموده‌اند.
برابر گزارش ساواک اصفهان دکتر حکمی و خانم وی از مأمورین کسب خبر بیگانگان بوده و در این زمینه فعالیت خبری دارند.
ولی ساواک مذکور در زمان تصدی ریاست سرکار سرهنگ صدقی مراتب فوق را تکذیب نموده است.
ضمناً طبق نامه دادستانی ارتش در تاریخ 29 /7 /40 درباره بزه انتسابی (اهانت به رئیس مملکت) درباره وی به علت مشمول مرور زمان قرار حقوقی صادر گردیده است.
مشارالیه عضو انجمن ملی مبارزه با سرطان و باشگاه روتاری اصفهان می‌باشد.

توضیحات سند:

1ـ تشکیل جبهه ملی ایران به سال 1328 بازمی‌گردد.
در این سال عمر مجلس پانزدهم به پایان رسید و تعیین تکلیف مسئله نفت جنوب به مجلس شانزدهم محول شد.
در پایان همین سال تعدادی از رجال سیاسی کشور به رهبری دکتر مصدق با اعتراض به تقلب در انتخابات مجلس در دربار متحصن شدند.
این عده 20 نفره پس از اتمام تحصن نافرجام در منزل مصدق گرد آمده و پس از مذاکرات مفصل و تشکیل کمیسیونهای مختلف و تدوین اساسنامه در اول آبان 1328 موجودیت جبهه ملی ایران به رهبری دکتر مصدق را اعلام کردند.
مؤسسان جبهه‌، مدیران برخی جراید و سران احزاب و گروههای سیاسی بودند که با حفظ تشکل حزبی خود به عضویت جبهه ملی درآمدند و شامل افراد ذیل می‌شدند: دکتر محمد مصدق‌، دکتر حسین فاطمی‌، دکتر مظفر بقایی‌، ابوالحسن حائری‌زاده‌، حسین مکی‌، دکتر کریم سنجابی‌، زیرک‌زاده‌، محمود نریمان‌، عبدالقدیر آزاد، ابوالحسن عمید نوری‌، سیدعلی شایگان‌، آیت‌الله غروی‌، شمس‌الدین علایی‌، جلالی نائینی‌، عباس خلیلی‌، حسن صدر، رضا کاویانی‌، ارسلان خلعت‌بری‌، یوسف مشاور و احمد ملکی‌...
.
جبهه ملی هدف خود را ایجاد حکومت ملی به وسیله تأمین آزادی انتخابات و آزادی افکار اعلام کرد.
گروههای تشکیل‌دهنده جبهه ملی اول عبارت بودند از : حزب ملت ایران بر پایه پان‌ایرانیسم‌، (به رهبری داریوش فروهر)، حزب زحمتکشان ملت ایران (به رهبری مظفر بقایی‌)، مجمع مسلمانان مجاهد (به رهبری شمس قنات‌آبادی‌) و حزب مردم ایران (به رهبری محمد نخشب‌)...
به دنبال تکرار انتخابات مجلس شانزدهم هشت نفر از اعضای جبهه ملی شامل مصدق‌، مکی‌، شایگان‌، بقایی‌، حائری‌زاده‌، آزاد و نریمان به مجلس راه یافتند و فراکسیون نهضت ملی را تأسیس کردند.
نمایندگان فراکسیون با شعار «ملی شدن نفت در سراسر کشور» هدف خود را حفظ حقوق ایران در قضیه نفت و مخالفت با لوایح پیشنهادی دولت قرار دادند.
مصدق از قیام 30 تیر 1331 دارای قدرتی بود که به فرموده امام خمینی (ره‌) حتی می‌توانست شاه و نظام سلطنت را سرنگون کند که به خاطر محافظه‌کاری و تمایل به حفظ نظام پادشاهی مشروطه بدین مهم توجهی نکرد.
اختلاف سلیقه خودمحوری و جاه‌طلبی برخی اعضأ، ضعف سازماندهی‌، عدم شفافیت ایدئولوژی و خلاء رهبری که با مستقر شدن مصدق در نخست‌وزیری و ترک عملی جبهه ملی توسط وی به اوج خود رسید.
از جمله دیگر علل بود که موجبات سقوط جریان ملی‌گرایی لیبرال و سرنگونی دولت مصدق توسط کودتای انگلیسی ـ آمریکایی 28 مرداد را تسریع کرد.
هرچند اگر حمایت نیروهای مذهبی نبود حکومت مصدق 13 ماه قبل و پس از اختلافات با دربار و استعفای او پایان می‌گرفت و تنها قیام عمومی 30 تیر بود که دیگر بار امکان قدرت مصدق را فراهم کرد.
و البته ملیون قدر پشتوانه مذهبی و مردمی نهضت را ندانستند و خود به خود زمینه را بر پیروزی کودتاگران در 28 مرداد 1332 هموار گرداندند.
پس از کودتا برخی عناصر و گروههای ملی در قالب نهضت مقاومت ملی فعالیتهای زیرزمینی محدود ناموفق علیه رژیم آغاز کردند.
اما فعالیتهای نهضت مقاومت با دستگیری برخی فعالین آن در تهران و شهرستانها به رکود گرایید.
مصدق به حبس و تبعید در احمدآباد محکوم و تا پایان عمر (سال 1345) تحت نظر باقی ماند و دکتر فاطمی اعدام شد.
جبهه ملی دوم : جبهه ملی دوم پس از رایزنیهای فراوان ملیون و همکاران سابق مصدق تبعیدی در 30 تیر 1339 با انتشار بیانیه‌ای اعلام موجودیت کرد.
سران جبهه در اولین اقدام با توجه به سخنان شاه مبنی بر برگزاری مجدد انتخابات محلی بیستم طی ملاقاتی با شریف‌امامی نخست‌وزیر وقت و وزیر کشور خواهان تأمین آزادی انتخابات و مطبوعات و اجتماعات شدند.
به دنبال عدم پذیرش این شرایط نمایندگان جبهه ملی در مجلس سنا تحصن کردند که به بازداشت آنان انجامید و تنها اللهیار صالح از حوزه انتخابیه کاشان به مجلس راه یافت‌.
با روی کار آمدن امینی (اردیبهشت 1340) و علی‌رغم اشتراک نظرهایش با ملیون امریکوفیل در خصوص ایجاد اصلاحات میان او و جبهه ملی ائتلاف نیرومندی علیه رقیب مشترک یعنی شاه و دربار انگلوفیل بوجود نیامد و برعکس جناح مقابل توانست با دامن زدن به اختلافات آنان هر دو را تضعیف و از صحنه بیرون کند.
در 28 /2 /40 با موافقت دولت میتینگ جبهه ملی در میدان جلالیه با حضور انبوه مردم تهران که برای اولین بار پس از کودتا 28 مرداد چنین مجالی می‌یافتند، برگزار شد.
همچنین در دی ماه 1341 تنها کنگره جبهه ملی در طول حیات جبهه ملی اول تا چهارم برگزار گردید.
به هنگام افتتاح کنگره برخی از نمایندگان روحانی عضو در اعتراض به حضور بانوان بدون حجاب (پروانه فروهر و هما دارایی‌) جلسه را ترک گفتند.
در ادامه پس از انتخاب مصدق به عنوان رئیس افتخاری کنگره رای‌گیری به عمل آمد و اللهیار صالح به ریاست اجلاس برگزیده شد.
یکی از موارد اختلاف‌انگیز کنگره بر سر عضویت گروه تازه تأسیس ملی و مذهبی نهضت آزادی بود که علی‌رغم مجادلات فراوان با درخواست این گروه برای عضویت در جبهه مخالفت شد و منجر به اعتراض و ترک اجلاس توسط نمایندگان نهضت آزادی گردید و پس از آن سیاست صبر و انتظار را در پیش گرفتند.
جبهه ملی سوم جبهه ملی سوم را باید ادامه و دنباله طبیعی جبهه ملی دوم دانست‌.
گروههای عضو جبهه ملی سوم که در 7 /5 /44 رسماً اعلام موجودیت کرد عبارت بودند از : حزب ملت ایران‌بر پایه پان‌ایرانیسم‌، حزب مردم ایران‌، جامعه سوسیالیستها و نهضت آزادی‌.
رهبر جبهه ملی سوم را سیدباقر کاظمی از نخبگان سیاسی قدیمی کشور برعهده گرفت‌.
اما دو هفته پس از اعلام موجودیت فروهر و خلیل ملکی رهبران گروههای کوچک سوسیالیستها و حزب ملت دستگیر شدند.
قبل از آن هم رهبران نهضت آزادی دستگیر شده بودند.
بدین‌سان جبهه ملی سوم قبل از شروع و گسترش فعالیتها فرو پاشید و شاه به برخی از ملی‌گرایان امکان داد از خوان نعمت دلارهای نفتی بهره‌مند شوند تا منافع آنان با منافع پهلوی‌ها گره خورد، برخی دیگر که فعالیت سیاسی را کنار نهاده بودند وارد فعالیتهای آموزش عالی شدند.
در طول سالهای 44 تا 56 هیچ‌گونه فعالیت سیاسی تشکیلاتی و حتی انفرادی از ملی‌گرایان لیبرال (به جز افرادی مانند داریوش فروهر) در مخالفت با استبداد و استعمار نوین ایران و افزایش نفوذ بیگانگان مشاهده نمی‌شود.
اینان تنها گاهگاهی در دوره‌ها و محافل خصوصی گردهم می‌آمدند و نومیدانه به بحثهای تکراری و جاری می‌پرداختند.
در طول تمام این سالها چشم ملی‌گرایان لیبرال به آمریکا بود تا با گوشه‌چشمی به آنها و چشم غره‌ای به شاه امکان فعالیت و ایجاد فضای باز سیاسی در ایران را فراهم آورد.
جبهه ملی چهارم به اعتراف رهبران جبهه ملی آغاز مجدد فعالیتهای این گروه ناشی از پیدایش فضای باز سیاسی کشور بود که تحت تأثیر به قدرت رسیدن دموکراتها در کاخ سفید بوجود آمد تا پس از وقفه‌ای 12 ساله ملیون فعالیتهای خود را از سر گیرند.
این زمانی بود که شاه همانند ابتدای دهه 1340 می‌خواست با انجام برخی اصلاحات جزیی و هدایت شده بساط قدرت خویش را استحکام بخشد.
زمینه‌ساز آغاز به کار جبهه ملی چهارم فعالیتهای متفرقی بود که ملیون لیبرال در قالب چند نامه سرگشاده خطاب به سران رژیم و سخنرانیهای محفلی انتقادی آنان بود.
در بیانیه اعلام موجودیت جبهه ملی چهارم و نامه خطاب به سران رژیم هیچ نشانه‌ای از طرح خواسته‌های اساسی و اعلام مخالفت صریح یا ضمنی با رژیم به چشم نمی‌خورد.
آغاز وضعیت انقلابی و خیزش‌های مردم علیه نظام پهلوی با قیام 19 دی 56 مردم قم و سپس برپایی مراسم چهلم شهدا به صورت ادواری در شهرهای مختلف آغاز می‌شود.
در این مقطع تأکید سران جبهه مبارزه قانونی در چهارچوب قانون اساسی بود.
در اعلامیه دکتر سنجابی به مناسبت قیام مردم تبریز آمده بود که‌، در این مرحله مبارزه قانونی که ما هستیم شعار خود را در یک خواسته متمرکز سازیم : سرنوشت ملت ما به وسیله مبعوثان حقیقی ملت تعیین می‌شود.
» در 30 تیر 1357 «اتحاد نیروهای ملی‌» به «جبهه ملی چهارم‌» تغییر نام یافت‌.
در این تشکل ریاست هیأت اجرایی بر عهده دکتر کریم سنجانی‌و اعضای آن شاپور بختیار، فروهر، مهندس سیدکاظم حسیبی و دکتر اسدالله مبشری بودند.
در شهریور 57 سران جبهه ملی برای تحقق خواسته‌های خود در چهارچوب قانون اساسی و کسب برخی امتیازات مشغول مذاکره و چانه‌زنی با دولت شریف‌امامی بودند اما حضور میلیونی مردم در مراسم عید فطر و متعاقباً کشتار مردم مسلمان در 17 شهریور معادلات طرفین را برهم زد.
در وضعیت انقلابی کشور طی نیمه دوم همین سال در جهت جلوگیری از تعارض میان رهبران و نیروهای انقلابی با رژیم به ناچار اتخاذ مواضع تندتری کرد ولی همچنان خواهان انجام اصلاحات در قالب قانون اساسی بود.
سنجابی رهبر جبهه ملی طی مصاحبه‌ای در 19 مهر 57 اعلام کرد : «سلطنت مشروطه را رد نمی‌کنیم و با آن مخالفتی نداریم‌.
آنچه ما می‌خواهیم از بین رفتن کامل استبداد است‌».
سنجابی حتی پس از ملاقات با امام در پاریس (آبان 57) از اعلام غیرقانونی و نامشروع بودن نظام پادشاهی و عدم امکان سازش با آن گردن نهاد.
البته ملیون لیبرال علی‌رغم اعلام موضع علنی در خفا همچنان به دنبال سازش با رژیم شاه بودند.
پس از بازگشت سنجانی از پاریس و بازداشت ظاهری‌اش‌، وی و شاهپور بختیار ملاقاتهایی با سپهبد ناصر مقدم رئیس ساواک و شخص شاه داشتند.
سنجابی در دیدار با مقدم گفت : «ما ممکن است برای شاه به منزله آخرین تیر ترکش باشیم‌» در این مقطع احسان‌الله نراقی از رهبران جبهه برای شاه پیام آورده بود که آنان تحت شرایطی حاضرند با پشت کردن به مذهبیون با شاه برای تشکیل دولت به توافق برسند.
شاه نیز پس از مذاکره مستقیم با ملیون به آنان پیشنهاد تشکیل دولت داد.
سران جبهه نیز در جلسات داخلی خود کلیت پیشنهاد را پذیرفته و در پی یافتن فرد مطلوب و نیز حل مشکل خود با امام بودند.
«اکثر افراد شرکت‌کننده ابراز عقیده کرده‌اند که اگر لزومی به جلب همکاری مورد نظر باشد.
این صحیح نیست جبهه ملی خود را تحت عنوان تلاش برای همکاری با [امام‌] خمینی‌کوچک کند.
» در آذر 57 که سنجابی و فروهر تحت نظر مقامات ساواک به سر می‌بردند خطاب به مقامات عالی رتبه رژیم پهلوی گفتند : بازداشت ما دو نفر در ابتدای امر می‌توانست مقداری موجه باشد.
اما هر چه زمان بگذرد میدان برای دیگران و بخصوص آخوندها خالی می‌ماند و ما از سازماندهی و ایجاد یک سازمان متشکل در مقابل آنان عقب خواهیم ماند.
وقت آن رسیده که جبهه ملی تلاشهای خود را شدت دهد و سازماندهی کند تا بتواند در آینده مقابل آخوندها ایستادگی نماید.
همزمان جبهه ملی برای مطرح کردن خود به عنوان جانشین نظام پادشاهی و جلب نظر ایالات متحده تماسهایی با مقامات سفارت آمریکا، در ایران‌، برقرار کرد.
ارزیابی مسئولان سفارت پس از اولین ملاقات با وی چنین است : سنجابی می‌خواست چیزی را که وی حسن نیت خودش ـ عقاید روشنفکرانه و گرایش طرفدار غرب برای توجه ایالات متحده می‌داند ـ به‌طورغیرمستقیم منتقل کند.
در آخرین روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و ورود امام خمینی به وطن‌، جبهه ملی هر چه بیشتر از کاروان انقلاب عقب افتاد و راه مخالفت با برخی مواضع امام و فاصله‌گیری تدریجی از آن را پیش گرفت و سرانجام به دنبال اعلام مخالفت صریح با لایحه قصاص و قصد راهپیمایی و تحریک مردم‌، حضرت امام طی سخنانی تند و انقلابی در 25 خرداد 1360 غیرقانونی و مرتد بودن این تشکیلات را اعلام نمودند.
(ر.ک : ریچارد کاتم‌، ناسیونالیسم در ایران‌، ترجمه احمد تدین‌، تهران‌، کویر، 1370، صص 7 ـ 65 محسن مدیر شانه‌چی‌، احزاب سیاسی ایران‌، نشریه خاوران‌، سال 3، شماره 136، آذر 1372، صص 6 ـ 10.
کریم سنجابی‌، امیدها و ناامیدها، لندن‌، انتشارات ملیون‌، 1361، ص 21.
مارک چی‌، گازیور وسکی‌، سیاست خارجی امریکا و شاه‌، ترجمه جمشید زنگنه‌، تهران‌، سال‌، 1371 صص 234، 270 عمادالدین باقی‌، تاریخ شفاهی انقلاب به روایت بی‌.
بی‌.
سی‌، تهران‌، نشر تفکر، 1373، صص 139، 247.
اساسنامه جبهه ملی سوم‌، تهران‌، انتشارات جبهه ملی ایران‌، 1342.
جبهه ملی به روایت اسناد ساواک‌، تهران‌، 1381 2ـ دکتر محمد مصدق ملقب به مصدق‌السلطنه فرزند میرزا هدایت در سال 1261 شمسی به دنیا آمد.
وی در سن 17 سالگی مستوفی خراسان شد.
تحصیلات مقدماتی را در تهران به انجام رسانید و در سال 1287 برای تحصیلات عالیه به پاریس رفت‌.
بعد از اتمام دوره مدرسه علوم سیاسی پاریس‌، به دانشگاه توشاش سوئیس وارد شد و در سال 1293 با اخذ درجه دکتری در حقوق‌، به ایران بازگشت‌.
چون مخالف قرارداد 1919 ایران و انگلیس بود، در بهار 1298 به سوئیس بازگشت و قصد داشت در آنجا مشغول کار شود که کابینه مشیرالدوله برای تصدی وزارت دادگستری از وی دعوت کرد.
در حین مراجعت به ایران در پائیز 1299 به حکومت فارس منصوب شد.
با این همه در همان سال از شناسایی کودتای سیدضیأالدین طباطبائی امتناع ورزید.
پس از سقوط سید ضیأالدین در سال‌1300 به وزارت دارایی منصوب شد و به اصلاحات در این وزارتخانه پرداخت‌.
در سال 1301 به حکومت آذربایجان دست یافت و بعد از چندی به علت عدم موافقت دولت مرکزی با نظریات او از این سمت استعفا داد.
در سال 1302 وزیر امور خارجه شد در سال 1303 در دورۀ پنجم قانونگذاری به نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای ملی انتخاب گردید و در این دوره با واگذاری سلطنت به سردار سپه مخالفت کرد.
در دورۀ ششم مجدداً به وکالت مجلس از طرف مردم تهران انتخاب شد و ضمن مخالفت با تشکیل مجلس مؤسسان‌، پس از اتمام این دوره چون دولت در انتخابات مجلس دخالت کرد، از سیاست کناره گرفت و در قریه احمدآباد در غرب تهران اقامت گزید.
با اینکه به کلی از سیاست کناره گرفته بود، در چهارم تیرماه 1319 به وسیله شهربانی تهران توقیف شد و پس از اعزام به بیرجند، تا آذرماه همان سال در زندان عمومی آن شهر محبوس بود.
سپس مجدداً به احمدآباد تبعید شد.
پس از وقایع شهریور 1320 در دورۀ چهاردهم و شانزدهم بار دیگر از طرف مردم تهران به وکالت مجلس شورای ملی انتخاب گردید.
در این دوره برای استیفای حفاظت ایران از شرکت نفت ایران و انگلیس و دولت انگلستان جبهه ملی را تشکیل داد و به مبارزه پرداخت و در 29 اسفند 1329 قانون ملی شدن صنعت نفت را از تصویب مجلس شورای ملی گذراند در اردیبهشت 1330 برای اجرای این قانون و خلع ید از شرکت نفت سابق‌، نخست‌وزیری ایران را قبول کرد.
موفقیت مصدق در جریان نهضت ملی شدن نفت‌، مرهون حمایتها و پشتیبانیهای روحانیون و نیروهای مذهبی بود که در رأس آنها آیت‌الله کاشانی قرار داشت‌.
اما بروز اختلاف میان آیت‌‌الله کاشانی و مصدق که با تفکرات لیبرالیستی و ملی‌گرایی همواره مدافع جدایی دین از سیاست بود، موجب گردید که حکومت شاه با همکاری سیا، نقشه‌هایی را برای سرنگونی حکومت مصدق طرح‌ریزی کنند.
در تیرماه 1331 با اینکه مجلس جدید (دوره هفدهم‌) به نخست‌وزیری او رأی تمایل داده بود، به سبب اختلاف نظر با محمدرضا پهلوی برای تصدی وزارت دفاع ملی‌، از تشکیل دولت جدید استنکاف کرد و شاه‌، قوام‌السلطنه را به نخست‌وزیری منصوب نمود، ولی ملت با قیام سی‌تیر به رهبری آیت‌‌الله کاشانی مجدداً او را به نخست‌وزیری برگزید.
در 28 مرداد 1332 دولت مصدق سقوط کرد و او پس از محاکمه در یک دادگاه نظامی‌، به 3 سال زندان محکوم شد.
در شهریور 1335 از زندان آزاد شد و در احمدآباد تحت نظر قرار گرفت‌.
مصدق در 14 اسفند 1346 بر اثر بیماری درگذشت‌.
3ـ کودتای 28 مرداد 1332 : نهضت ملی شدن نفت ایران ضربۀ بزرگی بر منافع دول استعمارگر، بویژه انگلستان وارد کرد.
با برنامه‌ریزی مشترک آمریکا و انگلیس کودتای 28 مرداد با موفقیت اجرا شد و سرآغاز دیکتاتوری 25 ساله محمدرضا گردید.
انگلیسها موفق شدند موافقت آمریکا را با سقوط مصدق جلب کنند و نقش اصلی با انگلیسها بود.
سپهبد فضل‌الله زاهدی مأمور انگلیسیها بود و سرلشگر بود و سرلشگر حسن اخوی طراح کودتا و مغز متفکر سرلشگر ارفع بود.
کرمیت روزولت (مقام سازمان سیا) برای حسن اجرای کودتا به تهران سفر کرد.
در روز 24 مرداد 1332 هجری شمسی محمدرضا یکی حکم عزل مصدق از نخست‌وزیری و دیگر انتصاب زاهدی به نخست‌وزیری را صادر می‌کند، اما دکتر مصدق این حکم را نمی‌پذیرد و متوجه کودتا می‌شود.
و کودتاگران شکست می‌خوردند و خلع سلاح می‌گردند و شاه به نوشهر رفته بود و به بغداد پرواز می‌کند و از آنجا به ایتالیا می‌رود و کودتاگران ناکام می‌مانند.
اما کودتای 28 مرداد طرح‌ریزی می‌شود که براساس آن جمعیتی در خیابانها راهپیمایی می‌کنند و نیروهای کودتا به منزل مصدق می‌روند و سرهنگی به نام رحیمی ساختمان خانه دکتر مصدق را به توپ می‌بندد.
اما مصدق موفق به فرار می‌شود.
زاهدی زمام امور را در دست گرفت و محمدرضا به کشور بازگشت و حکومت سرکوب را در کشور حاکم کرد (در ابتدای سال 1379 وزیر خارجه آمریکا اعتراف کرد که در کودتای 28 مرداد ایران‌، آمریکا نقش داشته است‌.) «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ـ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی‌» 4ـ سید محمدعلی کشاورز صدر فرزند سید محمد حسین ملقب به بهارالملک در سال 1288 ه‍ ش در شهر خمین چشم به جهان گشود.
تحصیلات خود را در دبستان قدسیه و دبیرستان ادیب به اتمام رسانید و فنون ادب و علوم فقه و قضا را نزد مدرسین مختلفی فرا گرفت‌.
از سال 1312 ش وارد قضا گردید و بعداً به ریاست دادگاههای بخش اصفهان منصوب شد.
در دورۀ پانزدهم و شانزدهم به عنوان نمایندۀ مردم خرم‌آباد وارد شورای ملی شد.
او از نخستین کسانی بود که به خاطر مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت به صف یاران مصدق پیوست و با زندان و تبعید روبرو شد.
در روز 28 مرداد 1332 در اصفهان استاندار بود که در برابر کودتاگران ایستاد ولی دستگیر و به زندان تهران انتقال یافت‌.
پس از آزادی‌، تا پایان عمر هرگز شغل دولتی نپذیرفت و زندگی را از راه وکالت دادگستری گذراند.
در سال 1339 که حمایت سیاسی جبهه ملی تجدید گردید، در راه گسترش آن کوشید و سرانجام همراه دیگر رهبران جبهه ملی به زندان رفت‌.
او در زمینه‌های حقوق ادبیات‌، مسایل اجتماعی و سیاسی تألیفاتی دارد که می‌توان از عقاب کمازان یا کریمخان زند از رابعه تا پروین‌، مکتب سعدی‌، در قلمرو سعدی‌، آئین مددیه کیفری و قانون دیوان کیفر نام برد.
وی هنچنین از جمله نامزدهای مجلس چهارم سنا بود که پس از مدتی در اعتراض و به فرمایشی بودن انتخابات انصراف داد.
سرانجام سید محمد علی کشاورز صدر در نیمه شب 25 تیر 1353 به دنبال یک حمله قلبی فوت کرد و حکومت پهلوی از درج خبر مرگ او و بر پایی مجلس ختم جلوگیری کرد.

منبع:

کتاب کلوپ روتاری به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 158

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.